علی بن ابیطالب از جایگاه خلافت و زمامداری مسلمین در نامهای خطاب به مردم مصر، سرمشقهای روابط بین مردم و زمامداران را تبیین نموده و رهنمودهایی عملی ارائه میدهد. پیشبینی علی در مورد رفتار سودجویانه حاکمان سودجو با بیتالمال مسلمین، از همان سدههای نخستین به وقوع پیوست. ابوذرهای افشاگر به حصرگاه های ربذهِ سکوت و سکون تبعید شدند تا پاداش حاکمان برقرار بماند و بیتالمال مسلمین «بیت الحال» آنان شده و هزینه «اوقات فراغت عزیزان» ایشان را تأمین گرداند.
دغدغههای دیروز علی، میتواند دغدغههای امروز ما باشد، بهویژه در سایه حکومتی که خویش را مدعی پیروی از عدل علی میداند، این دغدغهها فزونتر میشود. علی از یکسو دغدغه دارد و بر این حاکمان سودجو «نهیب» میزند، و از سویی دیگر توصیههایی پیشگیرایانه ارائه میکند و به حاکمانی که بهرهای از وجدان و شرف دارند «پند و اندرز» میدهد.
اول- نهیبها و انذارهای علی به زمامداران
در نامهای خطاب به مردم مصر، امیر مومنان علی ابن ابیطالب با اعتمادبهنفس و با اطمینان به حقانیت مسیر، اعلام میکند که از مصاف با دشمنان هیچگونه نگرانی ندارد بلکه مهمترین نگرانی خویش را، بهقدرت رسیدن بیخردان و تبهکارانی میداند که ارزشهای راستین را قربانی منافع شخصی و حزبی خویش میکنند، بیتالمال را به بیت الحال تبدیل کرده، آزادی انسانها را به اسارت میگیرند و باندبازی و حزب گرایی جای شایستهسالاری مینشیند. علی در این نامه مینویسد: «اگر بهتنهایی با دشمنان روبرو شوم درحالیکه دشمنان تمام زمین را پُر کرده باشند، هیچ وحشت و هراسی به دل راه نمیدهم، زیرا من بر گمراهی آنان و بر درست بودن مسیر خویش ایماندارم… نگرانی و تأسف من از این است که امر حکومت این امّت بهدست بیخردان و تبهکارانی از این امّت بیفتد که مال خدا را بین خود دستبهدست کنند، بندگان خدا را به بردگی بگیرند، با شایستگان به جنگ برخیزند و فاسقان را همدست خود نمایند». [۱]
در این نامه، علی نتایج بهقدرت رسیدن بیخردان و تبهکاران را در چهار بند ذیل بیان میکند که هرکدام از این نتایج شوم، یک نهیب بلندی به زمامداران کژرو میباشد:
الف- «تبدیل بیتالمال به بیت الحال»
مال خدا را بین خود دستبهدست میکنند. یعنی هر جوری که دوست دارند با اموال بیتالمال برخورد میکنند و به تعبیری با این اموال آنچنان که متمایل هستند «حال» میکنند (فَیَتَّخِذُوا مالَ اللّهِ دُوَلاً).
ب- «سلب آزادی شهروندان»
بندگان خدا را به بردگی میگیرند. قدرت اقتصادی، به دنبال خویش قدرت سیاسی میآورد و هنگامیکه زراندوزی اقتصادی از راههای نامشروع بوده باشد، قدرت اقتصادی به خودکامگی سیاسی متوسل میشود تا دهان پرسشگران و منتقدان بسته شود (وَ عِبادَهُ خَوَلاً).
ج- «درگیری با شایستگان، فراموشی شایستهسالاری»
با شایستگان به جنگ بر میخیزند. قدرت اقتصادی نامشروع، با همراهی با قدرت سیاسی نامشروع، اصل شایستهسالاری را عمداً به بوته فراموشی خواهند سپرد و برای تداوم سودجویی خویش، بهناچار با شایستگان به مبارزه برمیخیزند (وَ الصّالِحینَ حَرْباً).
د- «باندگرایی و حمایت حزبی از همراهان فاسد»
فاسقان را همدست خویش مینمایند. در این پیوند نامقدس قدرت فاسد اقتصادی و قدرت فاسد سیاسی، شایستهسالاری جای خویش را به حزببازی و باندگرایی میدهد و همحزبیان فاسد، همراهان ناشایسته حزبی میگردند (وَ الْفاسِقینَ حِزْباً).
دوم- پندهای پیشگیرانه علی به زمامداران
علی تلاش میکرد تا الگو ارائه بدهد. خودش بهتنهایی الگو بود و معیار و ملاک ارائه میداد. در صرفهجویی و دقت در مصارف بیتالمال آنچنان دقت عمل به خرج میداد که راهکارهایی به کارگزارانش ارائه میداد تا «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». به کارگزارانش نامهای نوشت و از آنان رعایت نکات ظریفی را خواست که معیار و ملاکی برای زمامداران باشد. به زمامداران توصیه کرد: «قلمهای خود را نازککنید و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیادتی کلمات را حذف کنید و آنچه مقصود و منظور است را بیاورید، از پُرحرفی و پُرنویسی شما بر حذر میدارم زیرا، اموال مسلمانان تحمل اینگونه خسارتها را ندارد». [۲]
علی بن ابیطالب به خلیفه دوم، عُمربن خطاب توصیه میکند که اگر سه نکته را رعایت کنی، و بدانها عمل نمایی، ترا کفایت میکند و اگر این سه نکته را رعایت نکنی، سایر نکات برایت بیثمر خواهد بود. عُمر میپرسد این سه نکته چیست؟ علی پاسخ میدهد: «اجرای حدود بر همگان از نزدیکان تا سایرین، حکم بر طبق کتاب خدا در حال خوشنودی و خشم، تقسیم عادلانه بیتالمال بین سرخ و سیاه». [۳]
اگر توصیههای علی را به گفتمان امروزی تبدیل کنیم، «اجرای حدود» به مفهوم اجرای قانون بازخوانی میشود. مفهوم رفرنس به «کتاب»، ارجاع به قوانین مصوبه و قواعد مقرره تفسیر خواهد شد. «سرخ و سیاه»، اشاره به تفاوت انسانهاست که در اجرای قانون نبایستی بین شهروندان تفاوت و تبعیض قائل شد. در گفتمان امروزی، این توصیهها شامل رعایت اصول و قواعد ذیل میشود:
الف- اجرای بالسویه قانون
اجرای بی تبعیض قانون، یعنی برابری همگان از خودیها و غیرخودیها در برابر قوانین موضوعه و مقررات مصوبه (إقامه الحدود علی القریب والبعید).
ب- حکم بر طبق قانون
ممنوعیت حکم دادن و قضاوت کردن بر مبنای خواستههای خویش و بهمقتضای دلبخواه خویش، بلکه اجرای حکم مقرره در هر حال، چه در حال شادی و چه در زمان خشمگینی (والحکم به کتاب الله فی الرضا والسخط).
ج- تقسیم عادلانه منابع ثروت
توزیع عادلانه ثروت بین سرخپوست و سیاهپوست، یعنی فارغ از هرگونه تبعیض نژادی، حزبی و یا قبیلگی (والقسم بالعدل بین الأحمر والأسود).
بر مبنای گفتمان علی، حاکم نه تنها موظف به توزیع عادلانه ثروت است بلکه حق ندارد از اموال عمومی بذل و بخشش کند و پاداشهای نابجا بدهد، زیرا بخشش به یک نفر، نتیجهاش محرومیت دیگران است، لذا با این بخشش نابجا به دیگران ستم شده است و حق آنان لگدمال گردیده است: «بخشش حکمرانان از اموال عمومی مسلمانان، ستم و خیانت است». [۴]
اینجاست که علی خود اسوه میشود و الگو. با شیوه زیست مسلمانی خویش، به حاکمان درس و پند میدهد و به مردم نیز ملاک و معیار میدهد، تا مردم سره را از ناسره تشخیص دهند و تفاوت مدعیان لافزن را با شیوههای حکومت عادلانه به عیان ببینند.
در گفتمان علی «خداوند بر پیشوایان عادل واجب نموده که خود را با مردم تهیدست برابر قرار دهند تا تهیدستی و ناداری بر فقیر سنگینی نکند و او را از پای درنیاورد». [۵] در این گفتمان، مسابقه زراندوزی و رسوایی ارقام فیشهای حقوقی و ارقام درشتتری که در فیشها نمیآید، چون داغ ننگی میماند که بر داغ پیشانیهای مقدس نمایان و متظاهران چیره میشود. در نبرد داغ ننگ و داغ پیشانی، داغ ننگ غلبه پیدا میکند و خیال امتیازدهی به پیشانیهای پینهبسته را نقش بر آب مینماید.
منابع و ارجاعات:
[۱] «انّى وَ اللّهِ لَوْ لَقیتُهُمْ واحِداً وَ هُمْ طِلاعُ الاْرْضِ کُلِّها، ما بالَیْتُ وَ لاَ اسْتَوْحَشْتُ. وَ اِنّى مِنْ ضَلالِهِمُ الَّذى هُمْ فیهِ، وَ الْهُدَى الَّذى اَنَا عَلَیْهِ، لَعَلى بَصیْرَه مِنْ نَفْسى، وَ یَقین مِنْ رَبّى. وَ اِنِّى اِلى لِقاءِ اللّهِ لَمَشْتاقٌ، وَ لِحُسْنِ ثَوابِهِ لَمُنْتَظِرٌ راج، وَلکِنَّنى آسى اَنْ یَلِىَ اَمْرَ هذِهِ الاْمَّهِ سُفَهاؤُها وَ فُجّارُها، فَیَتَّخِذُوا مالَ اللّهِ دُوَلاً، وَ عِبادَهُ خَوَلاً، وَ الصّالِحینَ حَرْباً، وَ الْفاسِقینَ حِزْباً». نهج البلاغه، نامه ۶۲، خطاب به اهالی مصر.
[۲] «انه کتب إلى عماله: أدقوا أقلامکم، وقاربوا بین سطورکم، واحذفوا عنى فضولکم، واقصدوا قصد المعانی، وإیاکم والاکثار فان أموال المسلمین لا تحتمل الاضرار». وسائل الشیعه، ج ۱۲، آداب التجاره، باب ۱۵، حدیث ۲.
[۳] «قال أمیرالمؤمنین علیه السلام لعمر بن الخطاب: ثلاث إن حفظتهن وعملت بهن کفتک ما سواهن، وإن ترکتهن لم ینفعک شئ سواهن، قال: وما هن یا أبا الحسن؟ قال: إقامه الحدود على القریب والبعید، والحکم بکتاب الله فی الرضا والسخط، والقسم بالعدل بین الأحمر والأسود قال عمر: لعمری لقد أوجزت وأبلغت». وسائل الشیعه، ج ۱۸، ابواب آداب القاضی، باب اول، حدیث دوم.
[۴] «جودُ الوُلاهِ بِفَیءِ المُسلِمینَ جَورٌ وخَترٌ». غررالحکم، حدیث ۴۷۲۵.
[۵] «اِنَّ اللّهَ تَعالى فَرَضَ عَلى اَئِمَّهِ الْعَدْلِ اَنْ یُقَدِّرُوا اَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النّاسِ کَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقیرِ فَقْرُهُ»، نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰، سخنان علی در بصره به هنگام ملاقات با علاء بن زیاد حارثی خطاب به برادرش عاصم بن زیاد.
یک پاسخ
در زمان حضرت علی سرزمین اسلام و بیت المال مسلمین ملک امام نبود و امام خود را امین بندگان خدا میدانست !
دیدگاهها بستهاند.