درباره عباس کیارستمی

شب گذشته این خبر را شنیدم و تا صبح خواب نداشتم. خیلی ناراحت و غمگین شدم. اصلا این خبر را باور نمی‌کنم. چند روز پیش دیده بودم‌اش. شنیدم سکته کرده و ایست قلبی داشته. مسئله اصلا سرطان روده نبوده. می گویند اشتباهات پزشکی ولی فکر می‌کنم این‌ها همه شایعه است. با آقای امید روحانی صحبت کردم که دائما کنار او بوده و دکتر متخصص بیهوشی است. گفت اصلا چنین چیزی نبوده و دکتر بیمارستان او را عمل کرده. به دلیل یک مسئله‌ کوچک به بیمارستان آرارات رفت که ازش عکس بگیرند. سالم بود، راه می‌رفت، حرف می‌زد، می‌خندید و پشت کامپیوتر کار می‌کرد.

من در زمینه‌ پزشکی تخصص ندارم اما فکر کنم ماجرا از وقتی شروع شد که انتقالش دادند به پاریس. چون قلبش از قبل ناراحت بود و با باتری کار می‌کرد. به نظرم پرواز هوایی طولانی در ارتفاع و چندین ساعت معطلی در فرودگاه ایده‌ درستی نبود و نمی‌دانم چرا چنین کاری کردند. دو روز بعد از انتقال به فرانسه بود که دچار ایست قلبی شد و این اتفاق افتاد.

نبودش برای سینمای ایران بزرگترین ضربه است. اما این طور نیست که سینمای ایران متوقف شود. کارهای کیارستمی چندان مورد توجه عموم مردم ایران نبود، چون نمی‌گذاشتند که فیلم‌هایش در ایران پخش شود. خود فیلم‌ها هم طوری بود که سینماها زیر بارش نمی‌رفتند.

کیارستمی فیلمساز خواص بود نه عوام. خودش هم می‌گفت فیلمی نمی‌سازد که مردم به سینما بیایند تا قلقلکشان شود، کیف کنند و همه چیز را از یاد ببرند. همه چیز از دلش می‌آمد، از حس و حالش. به کارش عشق می‌ورزید. یک آرتیستت به تمام معنا بود. بدون هیچ ادا و اطوار و کینه‌توزی به همه کمک می‌کرد. به جوان‌ها اجازه می‌داد که دستیارش باشند، سناریوهایشان را می‌خواند و کمک می‌کرد که سرمایه‌ پیدا کنند.

همیشه آدم خیری بود. اصلا بخل، حسد و کینه توزی در ضمیر این آدم وجود نداشت. مهربان، خیرخواه و خوش‌مشرب. در زمان کار با عواملش خوب رفتار می‌کرد. حیف شد و برای رفتن خیلی زود بود. می‌توانست باشد و ادامه بدهد. همین قصد را هم داشت. می‌خواست ادامه بدهد و فیلم تازه‌ای بسازد. داستانش را برایم تعریف کرده بود و دنبال بازیگر می‌گشت. واقعا حیف انرژی و روحیه‌ای که برای کارهای خوب داشت. نه کارهای احمقانه و مبتذل. مسیر دیگری می‌رفت نه مسیری که الان در مملکت رایج شده. امیدوارم جوانان ما از او یاد بگیرند، نه این که دنباله‌رویش باشند. بلکه از طینت، طبیعت و سرشت این هنرمند بیاموزند.

یکی از مهم ترین فیلمسازان این سرزمین را دست داده ایم. مایه تاسف است و امیدوارم دست اندرکاران درست و حسابی اقدام کنند و یک تشییع جنازه باشکوه را ترتیب دهند.

توضیح: این گفتگو پیش از این در «سایت دنیای تصویر آنلاین » منتشر شده است. مطلب اصلی را «اینجا»می‌توانید بیابید. ما پیشنهاد می کنیم مطالب را در منابع اصلی هم ببینید، گاهی تفاوت هایی در عکس و لینک های افزوده وجود دارد.

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳