متن کامل گفتگو را بخوانید:
آقای دباشی پس از گذشت نزدیک به شش سال از حصر رهبران جنبش سبز، ارزیابی شما از عملکرد دولت یازدهم در مواجهه با رفع حصر چیست؟
به طور قطع نتیجه بخش نبوده است، چون آقای موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی را در آزادی نمیبینیم. در نتیجه اگر هم اقدامی صورت گرفته است ما بیخبرهستیم و نتیجهای در پی نداشته است، در نتیجه وعده آقای روحانی یک وعده توخالی انتخاباتی بوده است. حالا اگر ایشان در «پشت پرده» به اصطلاح خودشان، که یک اصطلاح عقب مانده فرهنگ سیاسی ایران است مذاکراتی انجام داده باشد اینکه برای آزادی آقای موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی با چه کسانی مذاکره کرده است ملت ما از این مذاکرات بیخبر است. در نتیجه این هم شده بخشی ازیک بازی سیاسی که کنترلش در اختیار سردمداران جمهوری اسلامی است و به نتیجهای نرسیده است. منتها مساله اساسیتر این است که ما به هر حال حداقل از طریق آقای امیرارجمند و دیگران از سلامتی آقای موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی باخبر هستیم.
پس شما اینگونه استنباط میکنید که در فضای فعلی سیاسی
ایران تغییری برای رفع حصر و وضعیت حصرشدگان صورت نمیگیرد؟
جنبش سبز و سخنانی که آقای موسوی در این جنبش مطرح کردند، مرحلهای بود از رشد فرهنگ جامعه سیاسی مردم ما و دیدیم که فرهنگ سیاسی ما به رشد خود رسید
حتی اگر که فرض کنید فردا این افراد را آزاد کردند، قرار است چه شود؟ جنبش سبز و سخنانی که آقای موسوی در این جنبش مطرح کردند، مرحلهای بود از رشد فرهنگ جامعه سیاسی مردم ما و دیدیم که فرهنگ سیاسی ما به رشد خود رسید. بعد از آن همه بگیر و ببندها و کشتنها٬ در حال حاضر شاهد محدود کردن دایره عملکرد سیاسی در ایران هستیم و روز به روز وضعیت بدتر از قبل شده است. حالا آنها دیگر نوه آقای خمینی را قبول ندارند، در نتیجه مساله اساسی این نیست که چرا آقای روحانی به وعدههای انتخاباتی خود عمل نکرده است و رفع حصر نکرده است، نمیتواند، تواناییاش را ندارد، میلاش را ندارد، اساساً ما از کجا میدانیم شاید نمیخواهد آنها را آزاد کند، آقای روحانی خودش بخشی از جناح حاکم بر ایران است. شما اگر یادتان باشد٬ اگر برگردید به دوران انتخابات ریاست جمهوری آن سال، حتی قبل از حصر، مدتها بود که آقای موسوی بعد از آن منشور جنبش سبز، دیگر اعلامیه صادر نمیکرد، این یک مرحله مهمی بود در فرهنگ سیاسی ما که به نتیجه هم رسید و آنچه که باید گفته میشد گفته شد، آن عملکردی که مردم باید نشان میدادند نشان دادند، این دوران را پشت سر گذاشتیم و به تجربههای دیگری داریم روی میآوریم، ولی این توقع بیجایی است، آقای روحانی خودش بخشی از جناح حاکم است. پس از دو حال خارج نیست. ایشان یا توانایی رفع حصر را ندارد یا میلی به رفع حصر ندارد.
حال، با توجه به کسب تجارب فرهنگ سیاسی در افکار عمومی و از سوی دیگر با گذشت این مدت از زمان حصر، تصور میکنید موضوع حصر در اذهان عمومی کمرنگ شده است؟
گمان نمیکنم، ببینید نظرم این است که مردم همان احترام عمیقی که برای مهندس موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی داشتند را کماکان قائل هستند و همچنان این احترام به قوت خود باقی است احترام آنها روز به روز هم بیشتر میشود.
همان طور که میدانید پیام تلفنی خانم رهنورد که گفته بود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» در شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری موجی موجی به راه انداخت و صدها توییت با هشتگ #یادآر و درخواست رفع حصر نوشته شد. این پیغام خانم رهنورد را چگونه ارزیابی میکنید؟
مجبور کردند آقای خامنهای را که بگوید شما حتی اگر به رژیم هم اعتقاد ندارید برای کشورتان رای بدهید
پیغامی که اخیر خانم رهنورد داده است «یادآر زشمع مرده یاد آر»، شاید دال بر این بوده است کهای کاش مردم حرف بیشتری میزدند ولی حرف بیشتر به نظر من دال بر این نیست که ضرورتاً آقای موسوی را آزاد کنند بلکه آن حرکت جنبشی که آقای موسوی و خانم رهنورد باعث و بانیش بودند یا بخشی از آن بودند فراموش نشود، که به نظر من یادآوری ضروری نیست، مردم یادشان نمیرود، در انتخابات ریاست جمهوری دور قبل، به هر حال بخشی از جامعه ایران که به آقای روحانی رای داد حداقل همچنان امیدوار باقی مانده بود، آنها هم که رای ندادند اعتمادی به این رژیم ندارند و به حق هم ندارند تا جایی که مجبور کردند آقای خامنهای را که بگوید شما حتی اگر به رژیم هم اعتقاد ندارید برای کشورتان رای بدهید، یعنی خود ایشان اعتراف کرده است رژیمی که ایشان در راس آن قرار دارد، رژیم ناموجهی است حداقل برای بخش عمدهای از ملت ایران.
پس شما معتقدید که هیچ نشانه امیدوارکنندهای از اراده حاکمیت برای رفع حصر وجود ندارد؟
همیشه جنبش سبز را به یک رودخانه شبیه دانستهام، این رودخانه زمانی از شیبهای تندی عبور میکند و شتاب تندی دارد، یک زمانی به دشتی میرسد که شتاب آرام تری دارد ولی این رودخانه همچنان راه خود را طی میکند.
خیر، من فکر نمیکنم، چون این یک معضلی است، معضل، عدم مشروعیت جناح حاکم است. این یک استخوان است که در گلوی آنها گیر کرده است نه میتوانند قورتش بدهند و نه میتوانند آن را خارج کنند. و شاید خود این حصر اگر به عنوان یک سمبل، تمثیل و استعاره به همین شکل باقی بماند و حل نشود اتفاقاً بهتر است چرا که همواره یک انگشت اتهام دائمی است به سوی جناح حاکم بر جمهوری اسلامی.
بنابراین ادامه حصر رهبران جنبش سبز، موسوی، کروبی و رهنورد از دیدگاه شما میتواند نشانهای از حیات و زنده بودن جنبش سبز باشد.
دقیقاً، جنیش سبز از نظر من تمثیل یک جنبش همیشه غلتان است. همیشه جنبش سبز را به یک رودخانه شبیه دانستهام، این رودخانه زمانی از شیبهای تندی عبور میکند و شتاب تندی دارد، یک زمانی به دشتی میرسد که شتاب آرام تری دارد ولی این رودخانه همچنان راه خود را طی میکند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…