صلاحیت حسن خمینی برای حضور در مجلس خبرگان از سوی شورای نگهبان تایید نشده است. در صورت عدم دخالت آیتالله خامنهای و صدور حکم حکومتی از سوی وی، نوه بنیانگذار جمهوریاسلامی یکی از غایبان بزرگ انتخابات مجلس خبرگان خواهد بود. بعد از ردصلاحیت اولیه حسن خمینی، موجی از اعتراضها علیه این مساله ایجاد شد. منتقدان ضمن تاکید بر اینکه او مجتهد است، انتساب حسن خمینی به بیت بنیانگذار جمهوریاسلامی را – گاهی تلویحا و گاهی به روشنی – دلیلی بر لزوم تایید صلاحیت وی میدانستند. اکبر هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به تندی علیه شورای نگهبان سخن گفت و خواستار تایید صلاحیت حسن خمینی شد.
در بررسی مجدد نیز صلاحیت حسن خمینی احراز نشد. کانال تلگرام او نوشت که فقهای شورای نگهبان براساس بند ب ماده سوم قانون صلاحیت وی را تایید نکردند: به این دلیل که اجتهاد او «در حدی که قدرت استنباط بعضی مسایل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی فقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهد» احراز نشد. برای نوه بنیانگذار جمهوریاسلامی، تنها راه باقیمانده برای حضور در انتخابات، ورود آیتالله خامنهای و تایید صلاحیت با حکم حکومتی از سوی وی است. مسالهای که مشخص نیست با توجه به رویه رهبر جمهوریاسلامی آیا رخ میدهد یا خیر.
سوال اما اینجاست که آیا این ردصلاحیت قابل پیشبینی بود یا خیر؟ حسن خمینی و اطرافیانش – افرادی که او را تشویق به حضور در انتخابات مجلس خبرگان کردند – امکان ردصلاحیت را پیشبینی کرده و تدابیری برای آن اندیشیده بودند یا آنکه بدون برنامه خاصی و با اطمینان از تاییدصلاحیت، وارد عرصه شده بودند؟
این یادداشت در پی تایید ساز و کار تشخیص صلاحیتها توسط شورای نگهبان و یا شکل و محتوای مجلس خبرگان نیست، اما به دنبال پاسخی برای این پرسش است که با توجه به شرایط واقعا موجود سیاسی کشور و آنچه در ساخت حقیقی قدرت میگذرد، آیا حضور حسن خمینی به شکل فعلی، مناسب بوده یا خیر.
۱. احتمالا مهمترین – یا حداقل یکی از مهمترین – برای حضور سیاستمداران و چهرهای مشهور جمهوریاسلامی در عرصه انتخابات، نظر موافق یا لااقل عدم مخالفت – آیتالله خامنهای است. سیاهه طولانی از افرادی وجود دارد که پیش از ورود به عرصههای مختلف – ریاستجمهوری، مجلس، خبرگان و … – با رهبر جمهوریاسلامی مشورت کرده و از نظر موافق – یا عدم مخالفت او – اطمینان حاصل کردهاند. این مساله البته بدان معنا نیست که مشورت یا در جریان قرار دادن آیتالله خامنهای برای چنین تصمیمی، به معنای تاییدصلاحیت قطعی یا راحتتر بودن فعالیت پس از پیروزی در انتخابات است، اما باعث کمتر شدن موانع در ساخت حقیقی قدرت میشود.
مشخص نیست – یا حداقل به شکل رسمی تاکنون خبری در این زمینه اعلام نشده – که آیا حسن خمینی پیش از ورود به عرصه انتخابات با رهبر جمهوریاسلامی مشورت کرده یا خیر؛ اگر چنین رویدادی رخ نداده باشد به معنای عدمآشنایی درست با شرایط فعلی سیاسی کشور است و اگر این دیدار اتفاق افتاده و نتیجه آن ردصلاحیت حسن خمینی بوده، به معنای ضعف و بیتوجهی حسن خمینی یا دیگر افرادی است که با بالاترین مقام کشور درباره حضور او رایزنی کردهاند. فراموش نکنیم اکبر هاشمیرفسنجانی در انتخابات پیشین مجلس خبرگان (سال ۸۵) تنها به این شرط وارد شد که آیتالله خامنهای مانع «تخریب سازمانیافته» او همانند انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ شود. مسالهای که باعث شد در نهایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان نفر اول تهران وارد مجلس خبرگان شود.
۲. به نظر میرسد حسن خمینی و حامیان او با تاکید بیش از حد بر «سرمایه نمادین» (حداقل در بین بخشی از آنان که در انتخابات مجلس خبرگان شرکت میکنند) نام آیتالله خمینی وارد میدان انتخابات شدند. تصور آنها این بود که نام «خمینی» این قدرت را دارد تا فاصله میان اعلام کاندیداتوری تا کسب کرسی در مجلس خبرگان را به سرعت طی کند. تصوری که خیلی زود و با برخورد به مانع اول باطل شد. این همان مسالهای بود که در یک سخنرانی اکبر هاشمیرفسنجانی هم بازتاب پیدا کرد. تلاشها برای شبیهسازی میان حسن خمینی و پدربزرگ او نیز در همین راستا صورت گرفت.
مشکل مهم این تکیهگاه آن است که به نوعی دوگانه خمینی – خامنهای را بازسازی میکند. دوگانهای که در بیش از دو دهه گذشته و پس از روی کار آمدن رهبر دوم جمهوریاسلامی، همواره از سوی منتقدان مورد تاکید قرار گرفته است. نیروهای چپ اسلامی (اصلاحطلبان فعلی) از همان ابتدای دهه ۷۰ و پس از آن که عزم آیتالله خامنهای برای حذف خود را دیدند، تلاش کردند با ساخت چنین دوگانهای، به شکل غیرمستقیم به انتقاد از رهبر جمهوریاسلامی پرداختند. حضور حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان (و احتمال پیروزی او و کسب کرسی در این مجلس) بدان معنا بود که چنین دوگانهای با شدت و حدت بیشتری پیگیری شود: از آن جهت که یکی از اعضای بیت خمینی با رای مستقیم مردم وارد مجلسی میشد که دو وظیفه مهم نظارت بر رهبر و انتخاب او را به عهده دارد. آن هم مجلسی که از چندی پیش خود اصولگرایان زمزمههای امکان انتخاب رهبر جدید را در آن مطرح کردند.
ورود حسن خمینی به مجلس خبرگان احتمالا میتوانست باعث بروز دو اتفاق شود: نخست آنکه او با تکیه بر نام پدربزرگ خویش و حمایت برخی از چهرههای صاحب نفوذ (نظیر هاشمیرفسنجانی، روحانی و …) قادر بود که فراکسیونی به نسبت قدرتمند در خبرگان تشکیل دهد. به خصوص پس از مواضع چند سال اخیر هاشمیرفسنجانی و اختلافنظرهایی که برخی اصولگرایان میانهروتر با او پیدا کرده بودند، حسن خمینی احتمالا این پتانسیل را داشت که با حمایتهای این چهرهها، به عنوان یکی از افراد صاحب نفوذ در مجلس خبرگان مطرح باشد. مسالهای که به طور حتم برای آیتالله خامنهای و طیف حامیان او قابل قبول نبود.
مساله دیگر آنکه حسن خمینی با توجه به خاستگاه خود و حمایتهایی که از وی میشود، حتی این شانس را داشت که به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی رهبر آینده جمهوریاسلامی مطرح باشد. چرا که حضور در مجلس خبرگان بدان معناست که حسن خمینی چه از نظر فقهی و اجتهاد و چه از نظر صلاحیتهای مورد نظر مسئولان جمهوریاسلامی، شایستگی حضور در چنین پستی را به شکل بالقوه خواهد داشت. اگر این مساله را بپذیریم که آیتالله خامنهای و حامیان او احتمالا افرادی را به عنوان کاندیدای حضور در جایگاه رهبر بعدی در نظر دارند، حضور حسن خمینی میتوانست این برنامه را به هم بریزد. اکنون حسن خمینی تجربه ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان را دارد؛ این مساله بدان معناست که او از نظر فقهی صلاحیت لازم برای حضور در مجلس خبرگان (براساس دلیل ردصلاحیت: عدم قدرت تشخیص ولیفقیه واجد صلاحیت رهبری) را ندارد و به طریق اولی نخواهد توانست – لااقل در آینده کوتاه مدت – به عنوان کاندیدای رهبری مطرح شود.
۳. موضع نه چندان مثبت آیتالله خامنهای نسبت به «حسن خمینی سیاستمدار» آنچنان مساله پنهانی و رازآلودی نیست. انتقاد و «توهین» به حسن خمینی در رسانههای نزدیک به محمود احمدینژاد، ناتمام ماندن سخنرانی وی در مراسم بزرگداشت پدربزرگ خود (در حضور آیتالله خامنهای)، نام بردن از او با عنوان «حسن مصطفوی» و سر دادن شعارهایی چون «نواده روحالله، سیدحسن نصرالله» و انتقادهای – گاهی تند – از موسسه «تنظیم و نشر آثار امام» از جمله مواردی است که بر این امر دلالت دارد. آیتالله خامنهای در اکثریت قریب به اتفاق موارد واکنشی به هیچکدام از این مسایل نشان نداده. سهل است که در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، عکسی از فرزند – مجتبی – و نوادههای وی منتشر شد. نوه آیتالله خامنهای در این راهپیمایی پوستری با تصویر آیتالله خمینی و حسن نصرالله در دست داشت.
از سوی دیگر برخی کنشهای سیاسی حسن خمینی نیز بعید است که مورد تایید آیتالله خامنهای باشد. نزدیکی او به اکبر هاشمیرفسنجانی، محمد خاتمی و گروهی از اصلاحطلبان، دیدار با خانواده برخی از زندانیان سیاسی، حمایت ضمنی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی – لااقل تا پیش از آغاز حصر – از جمله این موارد است. سایت جماران – نزدیک به خانواده آیتالله خمینی – نیز چندی پیش و به دنبال انتشار عکسی از محمد خاتمی فیلتر شد و تا زمان حذف این عکسها، رفع فیلتر نشد. مشخص نیست که آیا حسن خمینی و حامیان او تلاشی برای تغییر نظر – احتمالا منفی – آیتالله خامنهای نسبت به او کردهاند یا خیر.
۴. نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس خبرگان و امتحان گرفتن از برخی داوطلبان حضور در این مجلس، مساله جدیدی نیست. پس از تصویب مجلس خبرگان، آغاز رهبری آیتالله خامنهای و مسایلی چون نامه جامعه مدرسین حوزه علیمه قم به شورای نگهبان، برگزاری این آزمون آغاز شد. آزمونی که از همان زمان (ابتدای دهه هفتاد) با اعتراض نیروهای چپ اسلامی و اصلاحطلبان مواجه شد و برخی از حضور در آن اجتناب کردند. مسالهای که البته نه باعث تاییدصلاحیت آنها شد و نه تغییری در شیوه شورای نگهبان ایجاد کرد. شکی نبود که شورای نگهبان در دوره فعلی نیز چنین رویهای را در پیش خواهد گرفت. زیر سوال بردن مداوم سطح علمی حسن خمینی و و حتی وارد شدن افرادی نظیر صادق لاریجانی که «علامهسازی» از حسن خمینی را «استهزای» حوزههای علمیه و «خندیدن به شعور مردم» توصیف کرد، نشانی بر همین مساله بود.
به نظر میرسد که نه حسن خمینی و نه حامیان او برای چنین وضعیتی، تدبیری نیندیشیده بودند. ابراز تعجب نوه آیتالله خمینی از ردصلاحیت خود، سخنان خشمگینانه اکبر هاشمیرفسنجانی و واکنشهایی که به ردصلاحیت او انجام شد، نشانی بر این موضوع است. به نظر میرسد که تلاش آنها برای «علامه» و «آیتالله» خواندن حسن خمینی به همین دلیل بود تا مانع دعوت او به آزمون شورای نگهبان شوند. آنها همچنین تلاش کردند با نقلقول از برخی مراجعتقلید بر رسیدن حسن خمینی به درجه اجتهاد تاکید کنند. هیچکدام از این روشها البته مانع شورای نگهبان نشد و آنها حسن خمینی را به آزمون دعوت کردند و پس از عدم حضور نیز صلاحیت او را رد کردند.
حضور حسن خمینی در عرصه انتخابات بدون توجه به هر کدام از این مسایل (و مسایل متعدد دیگر) چیزی جز اشتباه در برگزیدن تاکتیک مناسب برای حضور در فضای سیاسی نبود. آنچه که درباره حسن خمینی رخ داد، چیزی نبود جز محروم شدن نیروهای اصلاحطلب از یک رهبر بالقوه که قادر بود راه آنها به ساختار سیاسی را باز کند. فرصتی که با تحلیل اشتباه و نادرست از وضعیت و تخمین قدرت نیروهای مقابل، از دست رفت.