بشر در قرن بیست و یکم، در هزاره سوم هم راه کودتا را رها نکرده است. تعداد این گونه حرکات نیز در جهان ما کم نشده است. در دهه اول این قرن بیش از ۱۵ مورد کودتا و یا تلاش برای کودتا به چشم میخورد. رقمی که در دهه دوم این قرن که در نیمه دوم آن به سر میبریم بیشتر نیز شده است. قرنی که انگار دموکراسی، این میراث بشری از درازنای سالیان توسط آنانی که آن را بر نمیتابند تحمل نمیشود و در آن هربار نمونهای جدید و فاجعهای نو آفریده میشود.
15 جولای و کودتای ترکیه. تلاشی که در ظاهر بی ثمر ماند و دولتی که بر جای خود استوار ایستاد و قدرتمندتر از پیش شد. و این روزها با به خیابان کشیدن مردم و حفظ حضور مردم و هواداران خود در خیابان، قدرت خود را به رخ رقبا میکشد.
در این نگاشته کوتاه از هفت منظر به این کودتا نگاهی افکنده میشود. شاید بتواند قدری خوانندگان را در جهت شناخت بیشتر این پدیده یاری رساند.
عناوین محورهای بررسی شده در این نگاشته بهقرار زیرند: همه علیه کودتا، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، ارتش گفته بود: کودتا برای استقرار دوباره قانون اساسی، اذان و مسجد برعلیه کودتا، بازی باخت باخت برای مردم، حقوق بشر، قربانی کودتا و چه کسی پشت صحنه کودتاست؟
همه علیه کودتا
همه احزاب و جریانهای مختلف با کودتا مخالفت کردند. از احزاب نزدیک به کردها تا جمهوری خواهان. ملیگرایان و همه گروهها و احزاب سیاسی. همه با هم در برابر کودتا ایستادند. چرا که میدانند کودتا راه حل مسئله اردوغان و سیاستهای اسلامگرایانه او نیست. اصولاً و با مبنا دانستن دموکراسی، کودتا راهحل هیچچیز نیست. تجربه نشان داده است که کودتا جز فاجعه نمیتواند بیافریند. نتیجه کودتای نظامیان و تلاش برای تغییر ساخت سیاسی با اسلحه چیزی جز آسیب دیدن دموکراسی (آنهم دموکراسی نوپای ترکیه) و دادن بهانه به دست افراطگرایان (چه نظامیان کودتاچی و چه اسلامگرایان هدف کودتا) نیست که به کرسی نشاندن خواست خود بیاندیشند. هر تغییری که نتیجه رفتاری غیر دموکراتیک باشد خطرساز است. تغییر در ترکیه با صندوق رأی و یا حتی خیزش مردم با مقبولیت عام و حضور همگانی قابل تصور است و میتواند به ترکیه یاری برساند. اما با کودتا و حضور نظامیان خیر. دموکراسی بهعنوان دستاوردی بشری قطعاً نواقص بسیاری دارد. اما در قیاس با سایر انواع حکومتها و روشها برای عمل و یا تغییر سیاسی، بدیل جایگزین و بهتری ندارد.
رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی
شب کودتا در ترکیه شب رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی بود. با وجود تسخیر تلویزیون تی آر تی توسط کودتاچیان، اردوغان با سی ان ان ترک مصاحبه میکند. حامیان اردوغان از طریق شبکههای اجتماعی بهمانند فیسبوک، هم دیگر را به مقابله با کودتا فرا میخوانند و حضور مردم در خیابان آغازی بر پایان تلاش کودتاچیان علیه دولت مستقر و قانونی کشور است. درواقع اگر تا دیروز در ترکیه و یا کشورهای دیگر کودتاخیز، در غفلت عمومی جامعه مدنی، کودتا میشد و مردمی شب خوابیده و صبح برخاسته شاهد کودتا بودند، امروز این شبکههای اجتماعی هستند که به وسیلهای برای ارتباط و آگاهی مردم بدل میشوند. شکست کودتا در ترکیه یکی از نمودهای تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی در میانه تغییرات در متن جامعه، از هر نوع است. درواقع میتوان اذعان کرد که امکان “زندگی” کردن کودتا از طریق این شبکههای اجتماعی فراهم بود و این رسانههای آلترناتیو بودند که حرکت برعلیه کودتا را سازمان دادند. مردم، حتی آنان که با اردوغان مخالف بودند به خیابان آمدند. با وجود اعلام همه احزاب در مخالفت با کودتا، مردم آمدند که به کودتا نه بگویند. بماند که پس از فرونشستن آتش فجایعی به وقوع پیوست که نه توسط مردم که توسط نیروهای خاص سلفی انجام شد که در جای خود بدانها خواهیم پرداخت.
ارتش گفته بود: کودتا برای استقرار دوباره قانون اساسی
خبر توسط رسانهها بهمانند والاستریت ژورنال و در گرماگرم کودتا منتشر شد. ارتش ادعایی بس شگرف کرده بود. کودتا برای استقرار قانون اساسی؟ در حال که رئیسجمهور فعلی چه بخواهیم و چه نخواهیم بر اساس همین قانون اساسی بر سر کار است. مسئله اینجاست که این تلاش مسلحانه برای استقرار قانون اساسی منجر به این شده که حال با این تائید عمومی، اردوغان با دست باز میتواند برای تغییر قانون اساسی اقدام کند. یعنی این انگیزه کودتاچیان به امری کاملاً بر ضد خود بدل شده است. بیانیه کودتاچیان ارتشی که در تلویزیون تی آر تی قرائت شد، منادی بازگشت به لائیزم با قرائتی کمالیستی بود. اما کودتا برای بازگشت به ارزشهای بنیادین جمهوری ترکیه بنیادگذاری شده توسط آتاترک بهمانند آن است که برای کشتن یک حشره موذی در خانه، اول خانه را آتش بزنیم و بعد مدعی شویم که حشره را کشتهایم. این نقض غرضی بود که کودتاچیان ارتشی مرتکب شدند و زمینه را برای شرایطی بدتر از پیش فراهم کردند.
اذان و مسجد برعلیه کودتا
در شب کودتا در ترکیه نقش اذانگویان و مساجد غیرقابل انکار بود. در تمام ساعات جریان درگیریها در اکثر شهرها اذانگویان در حال اذان گفتن مداوم بودند. همین رفتار مذهبی یکی از عوامل به خیابان کشاندن مردم مذهبی حامی اردوغان و مذهبیهای ضد کودتا شد. شعارهای اللهاکبر در میان تظاهرکنندگان ضد کودتا و حامی اردوغان شنیده میشد و همه اینها سحرگاه به نماز جماعت صبح در شهرها (بهطور مشخص در استانبول) انجامید. این مسئله نشان داد که مذهب هنوز نقشی اساسی و تعیینکننده در بسیج عمومی در جامعه ترکیه دارد. مذهبی که در دوران کمالیست ها با زور دگنک به حاشیه رانده شده بود، حال عصبانی از عناصر ضد خود به صحنه آمده است. این برای دموکراسی ترکیه خطرآفرین است و اما نشان میدهد که مقابله با یک عنصر فرهنگی بهمانند مذهب میتواند آن را به ضد خود تبدیل کند و موجب حضور تمام عیارش در صحن اجتماعی شود. البته این اولین بار نیست که حامیان حزب عدالت و توسعه از مذهب برای تحریک عمومی علیه جریانهای مختلف استفاده میکنند. در گرماگرم انتخابات مجلس در سال میلادی گذشته (مرحله اول در ماه حزیران، جون)، ملیح گوکچک (شهردار آنکارا) در تلویزیون ظاهر شد و در برنامهای با نشان دادن فروهر، تخریب مساجد در سالهای پیشین در جریان درگیریها با پ ک ک و ایجاد تضاد مسلمان و غیرمسلمان تلاش داشت که هواداران ه د پ (حزب دموکراتیک خلقها حامی کردها) را غیرمسلمان معرفی کند و با ایجاد این تضاد رأی عمومی را بهسوی خود جلب کند. البته حزب عدالت و توسعه در آن مقطع موفق نشد. و بعد و پس از دو انفجار مشکوک سروچ و متروی آنکارا، بازداشت بیش از هزار و پانصد فعال دانشجویی و چپ و کرد و ایجاد درگیری با کردها و تبدیل شرایط کشور به شرایطی خاص، توانست در تجدید انتخابات در ماه اکتبر رأیی بالای ۵۰ درصد را کسب کند. و البته بازهم ه د پ توانست مرز ده درصد را بشکند و به مجلس وارد شود. این بار هم انگار این تحریک مذهبی و خصلت مذهبی بخشهای کثیری از مردم ترکیه به نفع آک پارتی تمام شد و توانست با بسیج تودهای سد کودتا را بشکند.
بازی باخت-باخت برای مردم
کودتا یک بازی باخت-باخت برای مردم ترکیه بود. در صورت پیروزی کودتاچیان، مردم با یک دولت نظامی که نام طنزآمیز شورای صلح را برای خود برگزیده بود مواجه میشدند و خب! عملکرد یک دولت نظامی کودتاگر نیاز به توصیف ندارد. اما در صورت باخت (وضعیت فعلی) نیز ما با اردوغانی مواجهیم که با این میکروب ضعیف شده کودتا واکسینه شده و به سلطان بلامنازع و قدرت اول ترکیه بدل میشود. این میتواند برای دموکراسی در ترکیه، آزادیها در این کشور و حتی قانون اساسی موجود خطرآفرین باشد. یادمان نرود که اردوغان در تمام ماههای اخیر به فکر تغییر قانون اساسی و تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی بوده است و کاریزمای او نیز به این مسئله دامن زده و کمک میکند. اصولاً یکی از دلایل تجدید انتخابات در سال گذشته میلادی نیز همین بود. حال اردوغانی که فی الحال بیش از نصف پارلمان را در اختیار دارد، نخستوزیر قدرتمندی بهمانند داود اوغلو را تعویض کرده و با بر سر کار گذاشتن بینالی ایلدیریم، در واقع خود بر همه امور سوار شده است، و در شرایط فعلی که دستکم ۲۷۴۵ قاضی بازداشت شدهاند، بهجز ارتشیان درگیر کودتا، فرماندهان ارتشی که در استانهای بیربط به مراکز کودتا در استانبول و آنکارا بودهاند بازداشت شده و میشود و تصفیهای گسترده در ارتش شروع شده است و قاضی دادگاه قانون اساسی نیز از تیغ بازداشت در امان نمیماند، بیم آن میرود که اردوغان در گام بعدی و با تلاش برای تغییر قانون اساسی و ریاستی کردن آن رویای بازتولید استبداد عصر عثمانی در هزاره سوم را به تحقق نزدیک کند. باید دید که آیا همانطور که به او لقب سلطان اردوغان دادهاند، امکان بازتولید اینگونه روابط در هزاره سوم را دارد یا خیر؟
حقوق بشر، قربانی کودتا
کودتا در هر صورتی امری بر ضد حقوق بشر است. در این شب کودتا و به گزارش الجزیره، ما با حداقل ۲۶۵ انسان کشتهشده مواجه بودیم. انسانهایی که برخی در زیر شنیها و چرخهای تانک له شدند. بیش از دو هزار و هشتصد نفر بازداشت شدند و هواداران اردوغان (بنا بر تصاویر منتشر شده) به شکنجه و شلاق زدن و برخوردهای سبعانه با آنان مشغول بودند. در پل بغازیچی استانبول سر سربازی گوش تا گوش بریده شده است. همچنین نخستوزیر ترکیه از تلاش برای یافتن راهی برای برگرداندن مجازات اعدام به قوانین برای اعدام کودتاچیان سخن گفته است. این کودتا و رفتار مستانه ناشی از پیروزی دولت اردوغان میتواند شرایط حقوق بشر در ترکیه را وخیمتر از گذشته کند. وضعیت آزادی مطبوعات، پیبست بازداشت دو روزنامهنگار روزنامه جمهوریت ترکیه پیشتر وخیم شده بود. حال با توجه به تلاش آک پارتی (حزب عدالت و توسعه ترکیه) برای پیوند زدن دو عنصر ترک بودن و مسلمان بودن از پس از انتخابات ماه جون سال میلادی گذشته، این کودتا و قدرت گرفتن بیشتر اردوغان میتواند برای اقلیتهای نژادی و مذهبی در ترکیه به خطری تمامعیار بدل شود. مسئله کرد و اقلیتهای نژادی دیگر مسئلهای بسیار مهم در کشوری است که همه شئونش با ترک بودن گره خورده است. درابتدای اکثر نهادها بهمانند فرودگاهها و هواپیماییها کلمه تورک جا خوش کرده است. در کشوری که تا سالها کردها ترک کوهی خوانده میشدند. در کشوری که با قدرت گرفتن اسلامگرایان در آن، پیروان دیگر عقاید به لحاظ آزادیهای اجتماعی و سیاسی به مشکل خواهند خورد. در این شرایط و این کشور، این کودتا جز به خاص شدن شرایط و دادن بهانه به حکومت مستقر برای نقض بیشتر حقوق بشر و خشونتبار کردن روابط مردم در کوچه و خیابان، به هیچچیز دیگر کمک نخواهد کرد.
چه کسی پشت صحنه کودتاست؟
اردوغان در سخنرانی خود در فرودگاه آتاترک فتحالله گولن را متهم به دست داشتن در پشت صحنه کودتا کرد. فتحالله گولن نویسنده و اندیشهورز دینی است که بهنوعی پدرخوانده حزب عدالت و توسعه نیز محسوب میشود. او در زمان حال در تبعید در آمریکا زندگی میکند. نکته اینجاست که گولن در گرماگرم کودتا اعلام کرده بود که با آن مخالف است. یعنی زمانی که هنوز نتیجه مشخص نبود، گولن اعلام مخالفت کرد. پس این ادعای آقای اردوغان نمیتواند صحت داشته باشد. همچنین فتحالله گولن فردای کودتا نیز باز اعلام کرد که با کودتا و روشهای کودتایی بهشدت مخالف است.
در این کودتا و در آخرین ساعات مجلس به توپ بسته میشود. اما نظامیان کودتاچی در ابتدا، پس از ساعاتی و وقتی رئیسجمهور از محل اقامت خود در مارماریس خارج میشود، محل اقامت رئیسجمهور را بمب باران میکنند. در این کودتا تلویزیون رسمی کشور به اشغال کودتاچیان درمیآید، ولی رئیسجمهور از تلویزیون سیان ان ترک مردم را دعوت به حضور در خیابان میکند و پس از ساعاتی کودتاچیان به سیان ان ترک میرسند و آنجا را اشغال میکنند. معمولاً در هر کودتا اولاً سران سیاسی را یا بازداشت میکنند و یا میکشند. رسانهها را تعطیل میکنند و بعد کودتا میکنند. اما این بار رئیسجمهور و نخستوزیر و همه آزاد هستند، رسانهها بهکار خود میپردازند و تنها محدودیتهایی برای فیسبوک و توییتر و برخی شبکههای اجتماعی ایجاد میشود که آنهم با فیلترشکن قابل حل است.
این کودتا توسط رئیسجمهور به یک اسلامگرا بهمانند فتحالله گولن نسبت داده میشود. اما یکی از فرماندهان بازداشتشده کودتا دریاسالار نجات آتیلا دمیرخان است که یک لائیک تمامعیار است و اصولاً او را نمیتوان با اسلامگرایان (به لحاظ عقیدتی) جمع زد.
اما پس از کودتا و از سویی دیگر اردوغان از تصفیه ارتش سخن گفته است. و کودتا را موهبتی الهی دانسته که به تصفیه ارتش ختم میشود. البته تصفیه ارتش تلاشی است که خود او از پیش از کودتا آغاز کرده و پس از کودتا قطعاً با شدت بالایی دنبال میشود. خبرهای پس از کودتا از بازداشتهای وسیع در میان ارتشیان ترکیه (حامیان سنتی نظام لائیک و سکولار ترکیه) حکایت دارد. یعنی درواقع این کودتا راه را برای تبدیل اردوغان به قدرت بلامنازع از سویی و تصفیه تمامعیار مخالفین اسلامگرایی او در ارتش از سوی دیگر هموار کرده است.
هنوز عامل اصلی کودتا مشخص نیست. شرایط بسیار عجیب است و انگار ضریب هوشی کودتاگران، هرچند افسران بلندپایه ارتش باشند خیلی بالا نبوده است. اما باید گفت که برخی از تحلیل گران از “نمایش” بودن کودتا به کارگردانی شخص آقای اردوغان سخن میگویند. با توجه به آنچه پیشآمده و تحلیل سود برندگان و زیان دیدگان این کودتا، این احتمال قابل کتمان نیست که این کودتا از صفر تا صد، برنامهای برای حذف مخالفین و بدل کردن اردوغان به قدرت بلامنازع در ترکیه بود. برخی این حدس را البته به نگاهی دائی جان ناپلئونی متهم میکنند. آنهم در کودتایی در دو فاز که از اول تا آخر آن حدود ۶ ساعت به طول انجامید. این تنها یک حدس است بدون قطعیت. باید در آینده منتظر شواهدی برای اثبات فرضیههای متعدد بود.
حدسهای دیگری هم هست. ضعف ارتش و مقدمات و ابزارهای ضعیف و عدم توان برای اجرای کودتا. البته این حدس هم قابل مناقشه است. در کشوری با تاریخ پر از کودتا نمیتوان انتظار داشت که ارتش اینقدر ساده عمل کند. باز نه قطعیتی در اثبات هست و نه قطعیتی در رد. باید منتظر ماند و دید.
هفت موضع و هفت نگاه به این مسئله شاید بتواند قدری مسئله را شفافتر کند. باید دید که ترکیه در خاورمیانه کلنگی و میلیتاریزه شده که از سویی با رقابت امپریالیستهای جدید منطقهای برای یافت کشورهای پیرامونی خود طرف است و از سویی دیگر با سربرآوردن و قدرت گیری عفریت بنیادگرایی و افراط گری مذهبی، چگونه سر به سلامت میبرد و آیا اصولاً میبرد؟ آنهم وقتی هنوز قدرتهای فرامنطقه ای چشم طمع خود را به این منطقه دوختهاند. آینده همه چی را روشن خواهد کرد.