زیتون- شیوا نبوی: روند تحولات ترکیه در شامگاه ۱۵ جولای ۲۰۱۶ چنان سریع و غافلگیرانه بود که مفسرین برای حفظ اعتبار سخن خود، تا صبح ۱۶ جولای به تماشا نشستند تا امواج متلاطم این کودتا یا به تعبیر میثم بادامچی« تلاش برای کودتا» آرام گیرد و فقط بعد از آنکه تکلیف در خیابانهای آنکارا و استانبول روشن شد، به بررسی سناریوهای محتمل درروند شکل گیری و نتایج آن بپردازند. پنجمین کودتای تاریخ ترکیه به دلایل متعددی از ضعف و ناهماهنگی کودتاچیان گرفته تا قدرت دولت مرکزی و … به سپیده صبح نرسید. فارغ از دلایل شکلگیری این کودتا و عوامل موثر بر شکست آن، مد نظر این گفت و گو تاثیر این تحولات بر روی سیاستهای دولت اردوغان پس از این و به طور اخص بر روی روابط ایران و ترکیه است. دولتمردان ایران برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، برای نشان دادن عکسالعملی به وقایع پیشرو منتظر نتیجه نماندند. محمد جواد ظریف در ساعات ابتدایی کودتا در صفحه توئیتر خود نوشت که نسبت به بحرانی که در ترکیه روی داده، عمیقاً نگران است و خاطرنشان کرد؛ ثبات، دموکراسی و امنیت مردم ترکیه مسائلی اساسی هستند. در ادامه علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز به این جریان واکنش نشان داد و علی اکبر ولایتی هم در ضمن محکوم کردن کودتا خواهان احترام گذاشتن دولت ترکیه به رای مردم سوریه شد.
«زیتون» در گفتگویی با میثم بادامچی، تحلیلگر مسائل ترکیه در مرکز مطالعات ترکیه معاصر در دانشگاه شهیر استانبول به بررسی این وقایع و تاثیر آن بر کم و کیف روابط ایران
و ترکیه پرداخت. متن کامل این گفتگو از پی میآید.
در بحث سیاست خارجی من احساس نمیکنم که تغییر معناداری در روابط ایران و ترکیه روی دهد. پیش از این نیز هر دو کشور میدانستند که به یکدیگر نیاز دارند و تخاصم به صلاح هیچکدام نیست
جناب آقای بادامچی، برای اتفاقی که در روزهای گذشته در ترکیه روی داد سناریوهای مختلفی مطرح شد و گمانهزنیهای متعددی شد، از نظر شما کدام یک از این سناریوها معتبرتر و به واقعیت ترکیه نزدیک تر بود؟
واقعیت این است که من معتقد نیستم که آنچه رخ داد به تعبیر بعضی یک کودتای نمایشی بوده و یا حتی بعید میدانم که چنانچه در بعضی از گمانه زنیها آمده اردوغان تلویحا پیش از کودتا از احتمال وقوعش مطلع بوده است. این یک کودتا بود اما در شکل و ساماندهی خود متفاوت از کودتاهای پیشین بود. مثلا متفاوت از کودتای سال ۱۹۸۰ که فرمانده کودتا یعنی کنعان اورن، رئیس کل نیروهای مسلح بود و بعد رئیس جمهور ترکیه شد. در کودتای ناتمام این بار فقط بخشی از ارتش و در واقع افسران با نفوذ احتمالا نزدیک به آقای گولن در ژاندارمری و نیروی هوایی دخالت داشتند و این برای بدل شدن آن به یک کودتای تمام عیار کافی نبود. در مقابل آنها سازمان استخبارات و پلیس ترکیه حضور داشتند که توانستند جریان را کنترل کنند.
به نظر شما با توجه به اختلاف نظر عمیق ایران و ترکیه بر سر بحران سوریه در چند سال اخیر، حمایت ایران از دولت ترکیه در قبال کودتا آیا میتواند به عنوان فرصتی برای بازسازی روابط تهران- آنکارا تلقی شود؟
واقعیت این است که در بحث روابط ایران و ترکیه همیشه احترام متقابلی برقرار بوده است. مثلی در میان برخی مردم ترکیه هست با این مضمون که، مرزهای ما با ایران از زمان جنگ چالدران ثابت مانده است. خب! این سبب شده است که علیرغم اختلاف نظرهای عمیق این دو کشور در سالهای اخیر بر سر مسئله سوریه و مشخصا بشار اسد، همیشه روابط معقول و منطقیای بین آنها حکمفرما بوده است. ترکیه برای ایران دریچهای به غرب و اروپا و ایران برای ترکیه دریچهای به گذشته شرقی آن است. البته به دنبال اختلاف نظر ایران و ترکیه بر سر مسئله سوریه٬ فاصله مهمی میان ایران و ترکیه در سیاست خارجی ایجاد شد که می توان رد آنرا در حملات رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران و جریان تندروی طیف اصولگرا مانند رجا نیوز و فارس به آقای اردوغان و عدالت و توسعه در دو سه سال اخیر مشاهده کرد. در روزهای گذشه هم به عنوان مثال ما در پیام آقای ولایتی به عنوان یکی از معماران اصلی سیاست خارجی ایران در مسئله سوریه میبینیم که بلافاصه بعد از محکوم کردن کودتا تاکید میکند که «امیدورایم اردوغان هم به رای مردم سوریه احترام بگذارد»، و منظور خواست تغییر سیاست ترکیه در مورد سوریه است.
به نظر شما این فاصه گذاری با آقای اردوغان میتوانست تا جایی پیش برود که تندروهای ایران فتح الله گولن را به اردوغان اسلام گرا ترجیح بدهند؟
بله ممکن بود در این میان برخی تندروها به این سمت بروند اما موضع رسمی ایران موضع معقولی بود و همان بود که به عنوان مثال در پیام آقای ظریف آمد. البته باید این توضیح را اضافه کنم که گولن یک جور اسلام گرایی عقل گرا را تایید میکند و واقعیت این است که در ابتدا اختلاف نظر گولن و اردوغان اینقدر عمیق نبود. در آغاز گسترش جریان خدمت فتح الله گولن بیشتر تمرکز این جریان در حوزه آموزش و پرورش بود ولی بعدها به نهادهای مهمی چون پلیس و ارتش و قوه قضائیه و حتی استخبارات گسترش یافت. حزب عدالت و توسعه اردوغان نیز در واقع در ابتدا به آنان چراغ سبز نشان داد اما بعد از وقایع دسامبر ۲۰۱۴ شروع به تصفیه این جریان کرد و و با کودتای نافرجام روزهای گذشته هم موج جدیدی از تصفیه آغاز خواهد شد.
برخی تحلیلگران روزهای پیش رو را روزهای انزوا برای دولت اردوغان میدانند و بر این عقیدهاند که وی تا حدی مسائل منطقهای حساسیتزا، مانند مسئله سوریه (که محل نزاعش با ایران نیز هست) را مسکوت میگذارد و به مسائل داخلی ترکیه بیشتر میپردازد، نظر شما در این باره چیست؟
ببینید، دولت ترکیه یک دولت قوی است، نقل قولی از سفیر ایتالیا در ایران در سالهای گذشته وجود دارد که تاکید میکند، در خاورمیانه فقط سه دولت وجود دارد؛ ایران ، ترکیه و اسرائیل. در کمتر کشوری دیده شده که شب در آن کودتا رخ دهد و در کمتر از ۲۴ ساعت وضع تقریبا به حالت عادی بازگردد؛ اینها همه نشانههای قدرت دولت مرکزی ترکیه است. امید من این است که با توجه به آنکه احزاب مخالف دولت ترکیه با وجود آنکه دل پری از اردوغان داشتند از کودتا حمایت نکردند، اردوغان نیز پس از این برخورد دوستانهتری با این احزاب داشته باشد و اردوغان بعد از این در بحث سیاست داخلی متعادلتر و با مدارای بیشتر در مورد نظر و احزاب مخالف عمل کند. در بحث سیاست خارجی من احساس نمیکنم که تغییر معناداری در روابط ایران و ترکیه روی دهد. پیش از این نیز هر دو کشور میدانستند که به یکدیگر نیاز دارند و تخاصم به صلاح هیچکدام نیست، گرچه در مورد مسئله سوریه نتوانستهاند نظراتشان را به هم نزدیک کنند. من امیدواریم نوعی گفتگو و همکاری عقلانی میان دوکشور برای حل بحران سوریه صورت دهد. جنگ داخلی سوریه هم به ضرر شدید ایران و هم ترکیه است.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…