توپ کودتا در زمین دموکراسی

زیتون- سام محمودی سرابی: شروع نشده تمام شد؛ با خون و خشم. می‌گویند کودتاچیان آن‌قدر خشمگین نبودند که طرفداران دولت؛ شاهد این مدعا هم، تصویر مردمانی‌ست که شلاق و خنجر گشوده‌اند بر سر و روی سربازانی که از گشودن آتش بر روی مردمانشان سر باز زدند. بااین‌حال تعداد کشته‌ها حکایت از شکست تاکتیکی-استراتژیکی کودتا داشته؛ آمار دقیقی وجود ندارد اما تا اینجای کار از حدود ۳۰۰ کشته، عوامل کودتا و غیرنظامیان  بیشترجان باخته اند تا پلیس حامی دولت. چه اینکه برخلاف چهار کودتای پیشین، این بار داستان کودتا در کشوری که طغیان نظامیان در آن به سنت بدل شده و فرجامی دیگرگون پیدا کرده است.دموکراسی ترک‌ها گویی روی رفتار کودتاگران نیز اثر گذاشته بود که روی مخالفانشان آتش نگشودند تا خود و طغاینشان را قربانی کنند. شاهد این مدعا هم تصاویر و اخباری‌ست که اخیراً منتشرشده و عکس‌هایی که در فضای مجازی و سایت‌های خبری  دست به دست می شود که نشان می‌دهد هواداران اردوغان و اعضای حزب عدالت و توسعه، سربازان تسلیم‌شده کودتا را سر بریده‌اند.

پس از کودتای ژنرال جمال گورسل در ۲۷ می ۱۹۶۰ علیه عدنان مندرس، دو کودتای مارس ۱۹۷۱ و سپتامبر ۱۹۸۰ هردو برعلیه سلیمان دمیرل (که دومی را کودتایی بسیار خونین و ویرانگر می‌دانند) و درنهایت کودتای پست‌مدرن ۲۷ فوریه ۱۹۹۷ علیه دولت اسلام‌گرای نجم‌الدین اربکان در این کودتا جان‌باختگان ارتش طغیان‌گر چند برابر بیشتر از طرف مقابل بود.
اما چه شد؟ داستان کودتای نافرجام چه بود؟ کدام روایت را باید به واقعیت نزدیک دانست؟ طبعاً در این فرصت نمی‌توان به این پرسش‌های کلیدی پاسخی مقرون به حقیقت یافت. کودتا شروع نشده تمام شد و جهان در شوک رخدادی است که هنوز هیچ کدام از وجوه آن را نمی‌توان باور کرد و تحلیلی نزدیک به حقیقت این واقعه ارائه داد. در این گزارش اقتراحی برخلاف سنت گزارش‌های مشابه، پس از بیرون آمدن از آن شوک بزرگ به سراغ پنج روزنامه‌نگار ایرانی شاهد کودتا در پنج شهر کلیدی رفته‌ایم تا روایتی دست اول از ترس و اضطراب کودتا به‌دست داده باشیم.

فرزاد کفیلی؛ آنکارا
از پرواز کبراهای طاغی

صحنه ی  کوتاهی را تصور کنید. در تراس خانه‌ای، در طبقه هشتم آپارتمانی بلند، در منطقه مرکزی آنکارا. بعد از مدت‌ها خانواده‌تان دور هم آمده و همگی مشغول صرف شام هستید. دو جت اف ۱۶ به پرواز درمی‌آیند. آن‌قدر نزدیک به زمین پرواز می‌کنند که شیشه‌ها کم‌کم شروع به لرزش می‌کنند. ابتدا تصور می‌کنید مانور ساده‌ای‌ست؛ مانور شبانه جنگنده‌هایی که ترک‌ها به آنها می‌نازند. شام تمام می‌شود و پرواز جنگنده‌ها نه.

می‌توان بدون پرداختن به ماهیت و مشروعیت قدرت اردوغان و حزب حاکم ترکیه، به ضعف‌های عمیق در برنامه‌ریزی کودتا و نقش رسانه‌ها در نافرجام ماندن کودتا اشاره کرد.

ترکیه ۱۲ ساعت نابسامان و نامشخص را گذراند. پروازها مختل شد. تانک‌ها در خیابان رژه رفتند. نقاطی از استانبول و آنکارا بمباران شد. مردم به خیابان‌ها آمدند. ارزش پول ملی سقوط کرد. بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند. و پایان ماجرا اینکه، ترکیه ارتش را تا به این اندازه بی‌اعتبار ندیده بود. در چنین شرایطی اگر بپرسید کودتا چرا نافرجام ماند؟ می‌توان بدون پرداختن به ماهیت و مشروعیت قدرت اردوغان و حزب حاکم ترکیه، به ضعف‌های عمیق در برنامه‌ریزی کودتا و نقش رسانه‌ها در نافرجام ماندن کودتا اشاره کرد.
در شب اف ۱۶ های طغیان‌گر و هلیکوپترهای کبرا، در شبی که اردوغان خود را از تعطیلات مارماریس به استانبول رساند و با صورت قرمز و صدای لرزان از مردم خواست به خیابان‌ها بیایند، در شبی که بیش از ۲۰۰ نفر جانشان را از دست دادند، اهمیت چهره‌های معقول و متفکر حزب حاکم ترکیه نمایان‌تر بود. هرچند نخست‌وزیر و رییس‌جمهور کشور با صدایی لرزان از طریق رسانه‌ها بارها با مردم سخن گفتند اما به اعتقاد من این چهره‌های متفکر و کنار گذاشته‌شده از حاکمیت یعنی عبدالله گل، احمد داود اوغلو و بولنت آرینچ بودند که در ایجاد روند بازگشت قدرت نقش عمیقی داشتند. نظام‌ها و حکومت نیازمند انسان‌هایی معقول و متفکر هستند.
من معتقدم سرنوشت کشورها را چهره‌ها معلوم می‌کنند. چهره‌هایی کشور را تا به این حد از ترس و وحشت خودکامگی می‌رساند و چهره‌هایی نجات گر آزادی و میانه‌روی می شوند.

بهرنگ زندی؛ اسکی‌شهیر
کودتا سه‌سال است که شروع شده

فرض را بر این می‌گذاریم که وقایع ۱۵ جولای یک کودتای حساب‌شده بوده است و اردوغان آن را خنثی کرد. اما مقایسه این کودتا با پیشینه‌های دیگر کودتاها در جهان و ترکیه، پذیرفتن آن را به‌عنوان یک کودتای واقعی سخت می‌کند. تلویزیون تی آر تی در ساعات اولیه کودتا توسط کودتاگران تسخیر می‌شود، بیانیه‌ای از طرف ارتش خوانده می‌شود و در آن عنوان می‌شود که عمر دولت اردوغان به‌پایان رسیده است.
در تمامی کودتاهای قبلی در ترکیه این کار در آخرین لحظات و به‌محض اطمینان از گرفتن تسلط کامل بر کشور انجام می‌شد. برای نمونه در کودتای ۲۷ ماه می ۱۹۶۰ که منجر به سرنگونی دولت راست‌گرای عدنان مندرس شد همین اتفاق افتاد. کودتای کلاسیک ۱۹۶۰ و اعلام آن در رادیو به‌سرعت انجام نشد. تمامی وزرای کابینه و پلیس دستگیر شدند، مراکز دولتی اشغال شد، تلگراف‌های حمایت از سوی مراکز ارتش در استان‌های دیگر فرستاده شد و دست آخر پیام ارتش در رادیو خوانده شد.

این چه کودتایی است که نخست‌وزیر آن در امن‌وامان است و پیام می‌فرستد، رئیس‌جمهور آن فراخوان می‌دهد و وزیر کشورش با فراغ بال بیانیه صادر می‌کند؟

در ۱۵ جولای ۲۰۱۶ با تسخیر یک پل در استانبول، توهم تسخیر کل کشور و تسلط کامل آن به کودتاچیان دست می‌زند و از روی حماقت می‌روند تی آر تی را می‌گیرند و بیانیه را می‌خوانند. پس به عبارتی می‌توان گفت که کودتاچیان از قبل جام زهر را سر کشیده بودند.
کودتا به معنای تسخیر قدرت سیاسی توسط نظامیان یک کشور است، اما عبارت دومی که به این تعریف الصاق می‌شود و پذیرفته است پشتیبانی یک جریان سیاسی از کودتا برای رسیدن به قدرت سیاسی است. این جریان سیاسی گاه خود در همان نیروی نظامی کودتاست، همانند جمال عبدالناصر و ناپلئون بناپارت و رضاخان میرپنچ، گاه خارج از محدوده آن است همانند کودتای پست‌مدرن ۱۹۹۷ که منجر به سرنگونی دولت نجم‌الدین اربکان شد.

چه جریان سیاسی در داخل ارتش و یا خارج از آن رهبری این کودتا را بر عهده داشته است، که تا این لحظه نه تنها یک بیانیه خشک‌وخالی در مورد معرفی  خودش انجام نداده، بلکه به‌صورت علنی از همان ساعات شروع کودتا فقط از طرف دولت معرفی شده است. چرا بیانیه پیروزی حماقت وارانه‌شان که فقط با تسخیر یک پل و چند هلی کوپتر بود توسط خود یکی از ارتشی‌ها از تلویزیون قرائت نشد؟ جریان‌های اصلی سیاسی اپوزیسیون تا این لحظه از کودتا اعلام برائت کردند و از طرف بینالی یلدریم هم مورد تقدیر قرارگرفتند. پذیرفتن نقش گولن هم اگر از اتهامات مطرح‌شده دولت عدالت و توسعه بگذریم سخت است. تاکنون مدرکی مستدل که از طرف نهادی بی‌طرف ارائه شود و نقش گولن را افشا کند منتشرنشده است. ۱۰۶ افسر و ژنرال ارتشی دستگیرشده هم تا این لحظه ربط‌شان به کودتا مشخص نشده است.
شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها و به‌طور کل وسایل ارتباطات جمعی توسط کودتاگران قطع نشود. یعنی احتمالاً کودتاگران این مساله را پیش‌بینی نکردند که در عصر ارتباطات مساله رسانه تعیین‌کننده است. در شب کودتا اینترنت وصل بود، موبایل‌ها بهتر از گذشته آنتن می‌دادند و همه تلویزیون‌ها به‌جز تی آر تی برای ساعاتی، پیام وزیر اتحادیه اروپا و کشور و اردوغان را پخش می‌کردند. این چه کودتایی است که نخست‌وزیر آن در امن‌وامان است و پیام می‌فرستد، رئیس‌جمهور آن فراخوان می‌دهد و وزیر کشورش با فراغ بال بیانیه صادر می‌کند؟ مگر در کودتای واقعی می‌توان به این راحتی مثل یک روز عادی سران یک مملکت بر اوضاع مسلط باشند؟
کودتای شکست‌خورده در تاریخ به‌اندازه انگشت‌های یک دست نمی‌شود. کودتا در اکثر مواقع همراه با پیروزی است، چون المان‌های خاصی را با خود حمل می‌کند. مسئله یک دست کردن ارتش و حذف مزاحمت آن‌هم در دستور عبدالله گل درگذشته بود و هم در دستور اردوغان. اما نمی‌توانستند به‌راحتی دستآورد ۹۰ ساله جمهوری ترکیه را پایمال کنند. کودتای نمایشی ۱۵ جولای تا این لحظه این بهانه را حداقل به آن‌ها داده است که ۶ هزار نفر افراد مشخص نه عادی را در عرض کم‌تر از ۴۸ ساعت دستگیر کنند. این لیست افراد حامی کودتا چگونه با این سرعت فراهم شد؟ غیرازاین نیست که این لیست از قبل در جیب سران حزب عدالت و توسعه بوده است؟

بهداد بردبار؛ استانبول
ماجرای کودتای نافرجام ترکیه

فرصتی دست داده بود تا بعد از ده سال چند تن از اقوام را در ترکیه ببینم. در تمام این سال‌های خروج از ایران استانبول به مأمن تبعیدی‌هایی تبدیل‌شده که نمی‌توانند به ایران بروند. تصمیم داشتم که در چهار روزی که فرصت هست جبران این ده سال دوری را بکنم که شاهد یک کودتای نافرجام در شهر شدیم.
ساعت ده شب مأموران پلیس در میدان تقسیم و خیابان استقلال کم تعداد بودند. در شهری که چند اتفاق تروریستی را شاهد بوده، انتظار می‌رود که نیروهای انتظامی در شهر قابل رؤیت باشند. جمعیت رهگذر تمام طول و عرض خیابان را پر کرده بود. ساعت ده و نیم چند نفر لباس شخصی برعلیه دولت شعار دادند و رد شدند.

دولت سعی داشت شکست کودتا را همچون یک جشن ملی نشان دهد. پس از کودتای نافرجام شش هزار تن از نیروهای ارتشی دستگیرشده‌اند و این کودتا فرصتی شده تا حزب عدالت و توسعه با مخالفانش تصفیه‌حساب کند.

حدود ساعت یازده جمعیت شروع به دویدن کرد. مسلم است که کسی که در میان خیابان بود نمی‌توانست متوجه بشود که چه اتفاقی افتاده و فقط مانند بقیه می‌دوید. من و چند نفر از اقوام تصور کردیم که اقدام تروریستی یا انتحاری صورت گرفته. بهداخل فروشگاه کوتون که کرکره‌ها را هم پایین کشیده بود رفتیم تا در امان باشیم. جمعیت وحشت‌زده و بی‌خبر از همه‌جا در داخل فروشگاه ایستاده بود. یک خانم ایرانی هم شایعه کرده بود که اینها می‌گویند مهاجم در بین جمعیت داخل فروشگاه است. من پرسیدم شما ترکی بلدی؟ گفت نه ولی این را فهمیدم! من دیده بودم که اتفاق در بیرون افتاده و کسی داخل نشده ولی همین چند جمله خانم ایرانی کافی بود که بقیه هم‌وطنان را بیشتر وحشت‌زده بکند. کارمندان فروشگاه بعد از ده دقیقه از ما خواستند که محل را ترک کنیم. من هم با خودم گفتم اقدام تروریستی در همین مدت‌زمان حتماً به‌پایان رسیده.
چند دقیقه بعد در کوچه‌های منتهی به استقلال ارتشی‌ها ایستاده بودند و البته یک گروه فیلم‌برداری هم خودش را به محل رسانده بود. در طول راه از سایرین شنیدم که کودتا شده. خانه ما در نزدیکی میدان تقسیم بود و صدای تیراندازی با کلت کمری در طول شب می‌آمد. نیرویی که در داخل میدان مستقر شده بود کم تعداد بود.
در طول شب صدای پرواز جنگنده‌ها در ارتفاع پایین و شکستن دیوار صوتی آمد که برای دقایقی تصور کردیم که انفجاری صورت گرفته باشد. اهالی محل تا حد امکان از بقالی‌ها آب آشامیدنی خریدند. صبح روز بعد متوجه شدیم که آب محله ما برای ساعاتی قطع‌شده و این اتفاق برای من ترسناک‌تر از شنیدن صدایتاز شنیدن صدای تیر بود.
شبکه‌های تلویزیونی اخبار را به‌صورت زنده پخش می‌کردند و تا حدی موجب آرامش بود. این کودتا درمجموع منجر به کشته شدن بیش از صد تن شد. ظاهراً مخالفان دولت نخواستند که از نظامیان حمایت کنند و موافقان دولت بسیار پرتعداد در خیابان‌ها ظاهر شدند. فردای روز کودتا هم جشن پیروزی هواداران دولت بود. این جمعیت بیشتر از شعارهای مذهبی و تکبیر استفاده می‌کرد. کمتر پیام خاصی در بین شعارها مطرح شد مگر حمد و ثنای الله.
کاسب‌های محل در زیر سایه چایی می‌خوردند و سیگار می‌گرفتند و بحث می‌کردند. میدان تقسیم و خیابان استقلال برای ساعاتی خلوت شده بود. و بعد هواداران دولت یا بهتر بگویم مخالفان کودتا پرچم به‌دست و الله و اکبر گویان در خیابان‌ها جولان می‌دادند. دولت سعی داشت شکست کودتا را همچون یک جشن ملی نشان دهد. پس از کودتای نافرجام شش هزار تن از نیروهای ارتشی دستگیرشده‌اند و این کودتا فرصتی شده تا حزب عدالت و توسعه با مخالفانش تصفیه‌حساب کند.
آزاد عزیزیان؛ سیواس

وحشت فزاینده مردم عادی از هواداران اردوغان

سیواس؛ شهری که من در آن زندگی می‌کنم یکی از قلعه‌های حکمرانی عدالت و توسعه به‌شمار می‌رود. شاید همین حضور پر رنگ اسلام سنی رادیکال و تندرو بود که فاجعه‌ی ۲۳ سال پیش را در چنین روزهایی (سوم جولای ۱۹۹۳) رقم زد. فاجعه‌ای که در آن ۳۷ هنرمند اعم از شاعر، نویسنده، موسیقیدان، مترجم و… که برای بزرگداشت «پیرسلطان ابدال» عارف بزرگ قرن شانزدهم ترکیه در هتل مادیماک سیواس گردهم آمده بودند در آتش نفرت تندروها از علویان سوختند؛ چراکه تندروهای اهل سنت براین باور بودند که نویسندگان و هنرمندان علوی مسلک باید (به اتهام کفر) بسوزند تا آنها به شریعت برسند.

برای همین هم شب ۱۵ جولای ۲۳ سال بعدش اینجا شبیه بسیاری از جاهای دیگر در ترکیه خبری از کودتا نبود. ماجرهای سیواس از جایی شروع شد که وزیر دیانت فتوای حضور در خیابان‌ها را داد و امامان مساجد، مردم را برای حفظ «دمکراسیِ احتمالاً شرعی» به میادین شهر فراخواندند. شعارهای الله‌اکبر کنار پرچم ترکیه و حضور هزاران نفر در میدان اصلی شهر سیواس برای دفاع از عدالت و توسعه اولین تصاویری بود که دیده می‌شد. از آن شب به بعد این تجمع‌ها بعد از غروب خورشید ادامه دارد و « ارتش مخفی» عدالت و توسعه جای آن بخش از ارتش را گرفته که امروز برچسب «خائنان وطن» را با خود حمل می‌کنند.

نتیجه چنین وضعیتی، ترس و وحشتی است که بخشی از مردم فارغ از سیاست (که نه با کودتاچیان‌اند و نه با دولت) با ترس‌ولرز از خانه‌هایشان بیرون می‌روند. حضور بخشی از علوی‌ها و کردها در محله‌ی «علی‌بابا» در سیواس نیز پس از حمله‌ی روز گذشته به محلات علوی‌نشین در شهرهای دیگر ترکیه همچون «مالاتیا» سبب افزایش امکان فاجعه می‌شود.

در هر محله خانه‌ها با آویزان کردن پرچم ترکیه اتحاد خود را با عدالت و توسعه نشان می‌دهند و آن بخش‌هایی که با این اتحاد همراه نیستند در معرض تعرض قرار دارند. بالا بودن میزان قدرت حزب عدالت و توسعه نسبت به بخش‌های مختلف اپوزیسیون یا حتی احزاب دیگر در سیواس در این روزها به‌شدت به چشم می‌خورد و حضور طرفداران اردوغان در میدان اصلی شهر تصویر وحشتناکی از آینده‌ای نه چندان روشن برای ترکیه را به نمایش می‌گذارد.

مانی تهرانی؛ ازمیر
از رؤیایی قشنگ تا کابوسی هولناک، همه در یک شب

شامگاه جمعه پانزدهم ژوئن ۲۰۱۶ ناگهان آسمان کشور ترکیه جولانگاه جت‌های جنگنده این کشور شد. برای آنها که در خانه بودند و یا در خیابان‌های دو شهر بزرگ و کلیدی استانبول و آنکارا و البته چند شهر دیگر نظیر اسکی شهیر، ازمیر و… حضور نداشتند، تنها صداهای مهیبی از غرش هواپیما و صدای انفجار و تیراندازی و پخش قرآن از بلندگوهای مساجد شهر کنجکاوی برانگیز شد. ساعتی بعد این جمله در شبکه‌های خبری و فضای مجازی مثل بمب صدا کرد “ارتش ترکیه علیه دولت کودتا کرد” در رسانه‌های فارسی‌زبان تلویزیون یورونیوز و شبکه خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی پیشتاز خبررسانی لحظه‌به‌لحظه از کودتا بودند.

این واکنش گسترده جامعه ایرانی نشان می‌دهد که خلاف سکوت ظاهری، در بین مردم ایران نارضایتی عمیقی از این استبداد نرم و کشنده وجود دارد.

شناخت ایرانی‌ها از ارتش ترکیه یک نیروی نظامی لائیک و حافظ ارزش‌های آتاتورک است که به سبک جمهوری فرانسه دین را به حوزه خصوصی افراد محدود می‌داند و برای همین قبل از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، داشتن حجاب در تمام اماکن عمومی دولتی ترکیه ممنوع بود. در مقابل ایرانی‌ها حزب عدالت و توسعه و دولت آن به رهبری رجب طیب اردوغان را اسلام‌گرا و اسلام‌گرایی را پیش‌رونده می‌دانند که فرجام آن تجارب تلخ و تباهی نظیر دو حکومت جمهوری اسلامی در ایران و آل سعود در عربستان است. بر این اساس دست کم در فضای مجازی واکنش اولیه عموم ایرانی‌ها به این خبر، اظهار خوشحالی و بیان این جمله که “کاش در ایران هم بشود” بود.
هرچند کودتای نظامی به معنی کلاسیک، اتفاق دمکراتیک محسوب نمی‌شود و از طرفی ساختار نظامی ایران و ترکیه صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارد، اما این واکنش گسترده جامعه ایرانی نشان می‌دهد که خلاف سکوت ظاهری، در بین مردم ایران نارضایتی عمیقی از این استبداد نرم و کشنده وجود دارد. برای مردم ترکیه که در بطن ماجرا قرار داشتند داستان کمی متفاوت بود. ترک‌ها که حدود پنجاه درصد و اغلب جوانان به سه حزب مخالف دولت اردوغان رأی داده‌اند، در ابتدا گفته شد با شنیدن خبر کودتا و موفقیت ارتش در به‌دست گرفتن اداره چند شهر مهم از حمله استانبول و آنکارا به جشن و شادمانی و پخش شیرینی و شکلات در خیابان‌های برخی شهرها پرداختند. ضمن اینکه همزمان اعلام‌شده بود رئیس‌جمهور اردوغان از کشور فرار کرده. خبرهای ضدونقیضی که تا همین لحظه هم تأیید یا تکذیب نشده می‌گفت که او با یک هواپیمای مسافربری به ایران گریخته و از مرز ایران دو جنگنده هواپیمای او را به مقصد تهران اسکورت کرده اند.

در تهران حسن روحانی جلسه فوری شورایعالی امنیت ملی را تشکیل داده و به‌جز دو مقام امنیتی ایران کسی به استقبال آقای اردوغان نرفته و همچنین تقاضای پناهندگی او از سوی دولت آلمان رد شده است. این اخبار هم به کودتاگران و هم به مردم ناراضی از حزب عدالت و توسعه قوت قلب می‌داد. همه همچنان به نوع واکنش رهبران کشورهای غربی و خصوصاً مقامات آمریکا و ناتو هم گوشه چشمی داشتند و منتظر واکنش آنها بودند چون می‌دانستند که موضع غرب تعیین‌کننده خواهد بود. اما پیش از آنکه مقامات این کشورها موضع رسمی خود را اعلام کنند، بخش ترکی شبکه خبری سیان ان با تلفن همراه آقای اردوغان تماس گرفته و پیام او را از طریق پیام‌رسان فیس تایم برای مردم ترکیه پخش کرد. پیامی که در آن او به‌عنوان رئیس‌جمهور قانونی و منتخب از مردم خواست تا به خیابان‌ها بیایند و به فرودگاه آتاتورک و پل به سفر (بغاز) که در تصرف ارتش قرارگرفته بروند و از اشغال کشور توسط نظامی‌ها جلوگیری کنند. فراخوانی که با واکنش مثبت عمومی مواجه شد. اما سؤال اینجاست که آیا شبکه سیان ان ترک در یک بی‌طرفی بی محاسبه و یا در یک اقدام خلاف سیاست ایالات‌متحده این کار را انجام داد؟ در شرایطی که رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه به‌دست ارتش افتاده بود و بیانیه کودتاگران مبنی بر پایان دولت قبل، تأکید بر برقراری دمکراسی و رعایت حقوق بشر در کشور و همچنین ادامه سیاست خارجی ترکیه و دوستی با جهان را اعلام کرده بود، پخش پیام طیب اردوغان از شبکه سیان ان ترک به حدی مهم، تأثیرگذار و تعیین‌کننده بود که پس‌ازآن موضع‌گیری رسمی دولت‌های غربی در سایه قرار گرفت. آیا سیاستمداران ایالات متحده می‌خواستند وزن طرفین را بسنجند و بعد اعلام موضع کنند؟ یا این سنجش را پیش‌تر انجام داده بودند و تنها می‌خواستند حزب عدالت و توسعه و دولتش را وامدار خود کنند؟ علاوه بر ارتش که گفته می‌شود بیشتر نیروی هوایی‌اش در کودتا دخیل بوده، نیروی پلیس در کنار دولت ایستاد و ارتش هم ساختمان پارلمان، مراکز پلیس و وزارتخانه‌ها و ساختمان‌های دولتی را با جنگنده‌هایش بمباران و با هلی‌کوپترهایش گلوله‌باران کرد. البته در تصرف کاخ ریاست جمهوری و ساختمان مقر حزب عدالت و توسعه ناکام ماند.

همزمان قطر اعلام کرد که حاضر است برای حمایت از اردوغان به ترکیه نیروی نظامی بفرستد. موضعی که تحلیلگران آن را یک تعارف سیاسی می‌دانند. چند ساعت بعد از پخش پیام اردوغان و حضور مردم حامی‌اش در خیابان‌ها، ورق برگشت. اردوغان به استانبول بازگشت و در فرودگاه آتاتورک سخنرانی کرد. در این فاصله مردم توانسته بودند فرودگاه و ساختمان رادیو و تلویزیون دولتی را از ارتش پس بگیرند. دو عامل تعیین‌کننده دیگر در ناکام ماندن کودتا یکی این بود که ارتش در مقابل مردم عقب‌نشینی کرد و حاضر نشد به روی آنها آتش بگشاید و دوم اینکه هر سه حزب مخالف اردوغان یعنی جمهوریت، حرکت ملی و دمکراتیک خلق‌ها تنها از هواداران خود خواستند تا برقراری آرامش و امنیت در خانه‌های خود بمانند و هیچ‌گونه حمایتی از کودتا و کودتا گران انجام ندادند. حتی شخصی مثل فتح‌الله گولن روحانی اسلام‌گرای ساکن پنسیلوانیای آمریکا که اصلی‌ترین مخالف دولت اردوغان به شمار می‌رود و دولت این کودتا را نیز به او نسبت داده هم این کودتا را محکوم کرده و گفت برقراری دمکراسی از مسیر نظامی ممکن نیست و البته او متقابلاً دولت اردوغان را متهم کرده که با طراحی یک کودتای ساختگی قصد شناسایی و سرکوب مخالفانش و همچنین تصفیه کامل ارتش از نیروهای بی‌طرف حافظ جمهوریت را داشته است.

کودتا موفق نشد چون حمایت دول غربی را نداشت، کودتا موفق نشد چون پشتوانه حمایت مردمی نداشت و سرانجام کودتا موفق نشد چون رهبران احزاب مخالف او از آن حمایت نکردند

هرچند خطر کودتا از سر دولت رفع شده و تا این لحظه هزاران تن نظامی در سطوح مختلف و هزاران قاضی و دادستان دستگیر و یا از کار برکنار شده‌اند، اما با توجه به ربوده شدن مدیر امنیت داخلی دستگاه اطلاعاتی ترکیه و همچنین درخواست بینالی یلدریم نخست‌وزیر کشور از مردم برای حضور در خیابان‌ها به‌منظور حمایت از دولت اردوغان، نشان می‌دهد همچنان سایه خطر امنیتی از سر کشور رفع نشده. به این معنی که اگر کودتاگران و هواداران آنها (هرچند که جمعیت زیادی نباشند) از رویارویی خشن با دولت دست برندارند، خطر جنگ داخلی نظیر سوریه این کشور را تهدید می‌کند. چنانکه در اخبار شب کودتا آمد که در استانبول افرادی انتحاری با خودروهای بمب‌گذاری‌شده در حمایت از دولت خود را منفجر کردند. یعنی در هر دو سو پتانسیل خشونت وجود دارد. پتانسیلی که اگر شعله آن در کوتاه‌مدت خاموش نشود، فردای نامعلومی در انتظار ترکیه خواهد بود. از سویی اگر کودتا به‌طور کامل شکست بخورد و آرامش و امنیت دوباره به ترکیه بازگردد، در کوتاه‌مدت انتقام‌گیری و سرکوب خشن مخالفان اتفاق خواهد افتاد. چنانکه نخست‌وزیر امروز اعلام کرده دولت درصدد است به‌سرعت قانون اعدام را در خصوص جرائم امنیتی مسلحانه بازگرداند. بنابراین دور از ذهن نیست در فضای قدرت و محبوبیت تازه‌ای که آقای اردوغان کسب کرده، بتواند سرنوشت هزاران نفری که به اتهام خیانت دستگیر شده‌اند را به جوخه‌های اعدام بسپارد. اما در درازمدت که فضا آرام و رفته‌رفته این شرایط فراموش خواهد شد، تلنگر و درسی که این کودتا برای آقای اردوغان باقی می‌گذارد این است که کودتا موفق نشد چون حمایت دول غربی را نداشت، کودتا موفق نشد چون پشتوانه حمایت مردمی نداشت و سرانجام کودتا موفق نشد چون رهبران احزاب مخالف او از آن حمایت نکردند. هر سه این دلایل، ضرورت پاسداری از سکولاریسم و توجه به حقوق بشر و ارزش‌های دمکراتیک را برای رجب طیب اردوغان و حزب و دولتش بیش‌ازپیش روشن می‌کند. زیرا عدم رعایت اصول نامبرده، واکنش و کارکرد هر یک از این سه پایه را تغییر می‌دهد.

Recent Posts

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳