هنوز هم در رسانهها و شبکههای اجتماعی این حدس و گمان قوی است که کودتای ترکیه کار خود اردوغان و دولت او بوده تا بهانه و دست بازتری برای تصفیه ارتش و سایر نهادها از مخالفانش، به خصوص هوادران فتحالله گولن، پیدا کند و طرح خود برای تغییر ساختار سیاسی کشور را به اجرا بگذارد.
هواداران این فرضیه که اغلب در برخورد با پدیدهها و رویدادها قبل از هر چیز کاسهای زیر نیمکاسه میبینند این جمله اردوغان که «کودتا برای ما نعمت خدا بود» را هم تاییدی بر فرضیه خود میگیرند. یک فرضیه دیگر هم این است که کودتا واقعی بوده و دولت هیچ نقشی در آن نداشته است. فرضیه سومی هم میتوان به آن اشاره کرد، که دولت در کودتا نقشی نداشته ولی کلا هم (به خصوص در ساعات آخر) از آن بیخبر نبوده.
هیچ دولتی به خصوص کشوری مثل ترکیه که در منطقهای حساس واقع است و عضو ناتو هم هست به سختی حاضر است که این گونه وارد ریسک شود که خانه خود را بسوزاند با این امید واهی که نه تنها نسوزد، بلکه از روز اولش هم بهتر شود و در عین حال عامدانه به تضعیف ارتش کشور هم کمر ببندد.
تئاتری که ژنرالها خودکشی کردند
در واقع مطابق فرضیه اول، هزاران نفری که تا کنون از صفوف ارتش بازداشت شدهاند قاعدتا باید ناآگاهانه ملعبه دست دولت شده باشند و سالها در زندان بمانند تا دولت بتواند تئاتر خود را اجرا کند و به اهداف خود دست یابد.
یا شاید هم که ۶ ژنرال و ۲۸ افسر میان پایه و بلندپایه دیگری که در کودتا دخیل بودهاند همه آگاهانه با اردوغان روی هم ریخته بودهاند تا به سود او یک کودتای نمایشی برگزار کنند، به او قدرت بیشتری بخشند و بعد هم خود همگی به زندان بروند.
این نیز هست که هیچ دولتی به خصوص کشوری مثل ترکیه که در منطقهای حساس واقع است و عضو ناتو هم هست به سختی حاضر است که این گونه وارد ریسک شود که خانه خود را بسوزاند با این امید واهی که نه تنها نسوزد، بلکه از روز اولش هم بهتر شود و در عین حال عامدانه به تضعیف ارتش کشور هم کمر ببندد.
در رد فرضیه اول میتوان به این واقعیت هم اشاره کرد که دستکم برخی از کودتاچیانی که دستگیر شدهاند در مورد خط و ربطشان با جنبش گولن بحثهایی مطرح بوده است. از جمله رهبر کودتا، ژنرال آکین اوزترک، و دامادش که او هم از مقامهای ارشد ارتش در استانبول بوده از سال پیش در ترکیه شایعاتی قوی در مورد گرایششان به فتحالله گولن بر سر زبانها بوده است.
گسترش نفوذ و حضور هوادارن گولن در ارتش از سال ۱۹۷۰ به این سو کمتر مورد تردید است. این جنبش که در قدرتگیری اردوغان و حزب عدالت و توسعه نقش مهمی بازی کرد، تا تضعیف و تصفیه جناح سکولاریستهای کمالیست که ارتش را در ۸۰ سال گذشته محور سیاست و اقتصاد در کشور کرده بودند، یعنی تا سال ۲۰۱۱ همچنان با اردوغان و سیاستهای او همراه بود. از سال ۲۰۱۱ به دلایلی رابطه میان جنبش گولن و حزب حاکم ترکیه هم تیره شد و تصفیه هواداران این جنبش هم به دستور کار دولت بدل شد. از همین رو اسامی شماری از کودتاچیان هم در فهرستی بوده که قرار بوده در جلسه آتی شورای عالی نظامی در ماه اوت از کار برکنار یا حتی بازداشت شوند
برخی از رسانههای ترکیه در تحلیلهای خود نوشتهاند که دستگیری این نظامیان و شماری دیگر از نزدیکان به جنبش فتحالله گولن (بعضا مخالفانی که هیچ ارتباطی هم با گولن نداشتهاند) قرار بوده حتی قبل از جلسه شورای عالی نظامی، یعنی در روز ۱۶ ژوئیه، یعنی یک روز بعد از روزی که کودتا شد، به جریان بیافتد و همین، کودتاگران را در انجام طرح خود به شتاب واداشته که کودتایی این چنین درهمریخته و بیبرنامه را به اجرا درآورند.
شاید آخرین امید کودتاچیان در ریسکی که به آن دست زدند تنها این بوده که مثل مورد پرتغال در سال ۱۹۷۴ که بخشی کوچک در ارتش دست به کودتا زد فورا حمایت و همراهی مردمان مخالف اردوغان را برانگیزند و با قدرت این مردم کودتا را به پیروزی برسانند، محاسبهای که تحقق نیافت.
امید به تکرار تجربه کودتای میخک پرتغال؟
تجربههای کودتاهای سابق در ترکیه که برای کودتاگران غریب هم نبوده، حاکی از آن است که باید در ارتش، به خصوص نیروی زمینی را همراه خود داشته باشی و نسبت به حمایت متحدان ناتویی خود هم کم و بیش مطمئن باشی. در دوران معاصر کنترل تمام و کمال همه رسانههای متعارف و نوین هم بخشی از اقدامات برای موفقیت کودتاست.
کودتاچیان ترکیه که عمدتا از سر نگرانی در مورد وضعیت خویش، نه لزوما بهرهمندی از امتیازاتی که ارتش در کودتاهای سابق برای خود میدید (دولتی در دولت و تسلط نسبی بر بسیاری از اهرمهای سیاسی و اقتصادی کشور) دست به کودتا زدند، هم به خاطر عدم پشتیبانی و داشتن نیروی لازم در ارتش و هم به سبب شتاب پیشدستانهای که در اقدام خود داشتند تقریبا هیچ یک از مقدمات یادشده را تدارک ندیده بودند. شاید آخرین امید آنها در ریسکی که به آن دست زدند تنها این بوده که مثل مورد پرتغال در سال ۱۹۷۴ که بخشی کوچک در ارتش دست به کودتا زد فورا حمایت و همراهی مردمان مخالف اردوغان را برانگیزند و با قدرت این مردم کودتا را به پیروزی برسانند، محاسبهای که تحقق نیافت.
این نیز هست که عصبیت و نگرانی در چهره و کلام اردوغان و نخستوزیر او به هنگام مصاحبه در گرماگرم کودتا هم حاکی از آن نیستند که آنها مشغول انجام یک بازی تئاتر بودهاند.
در فرضیه دوم اگر بخش اول یعنی عدم دخالت دولت را قبول کنیم، در مورد بخش دومش،عدم اطلاع آن، قطعیتی وجود ندارد. نشانههایی که در این مورد موجودند ما را وارد بحث در مورد فرضیه سوم میکنند.
با توجه به این که بخشی از افسران دخیل در کودتا از نظر اردوغان و سازمان امنیت وفادار به او قابل اعتماد نبوده و برنامه حذف آنها در دستور کار بوده، طبیعی است که اعمالشان زیر نظر بوده باشد. اطلاع ولو ناقص از برنامه کودتا دستکم در همان روزی که شبش کودتا به جریان افتاد، به قدری بوده که دولت تدابیر شدیدتری در زمینه ترافیک در استانبول به اجرا گذاشت و اردوغان هم در هتل محل اقامتش نماند و درعین حال با ظاهری نسبتا آماده و آراسته در اسکایپ ظاهر شد.
کمتر کودتایی هم در وقتی از شب که خیابانها هنوز شلوغند و تلویزیونها هم در پربییندهترین ساعات خود هستند به اجرا درآمده. وقت کودتا معمولا نیمهشب و در گرگ و میش صبح است تا با بازداشتها و قرقها فرصتی برای مخالفان برای بسیج و مقابله نباشد. کودتاگران ترکیه هم نباید از این نکات بیخبر بوده باشند، ولی همانطور که گفته شد در رقابت با دولت برای پیشدستی، افتادهاند و به سیم آخر زدهاند.
سیاستهای اردوغان و دولت او به خصوص در سه چهار سال اخیر بیش از پیش فضای اجتماعی کشور و از جمله ارتش را قطبی و پولاریزه کرده، به گونهای که بخشی از این نهاد را حتی به اقدام ماجراجویانه و خودکشانه اخیر کشانده است.
در فاصله کودتا تا شش صبح
در بیانیه کودتاچیان که از تلویزیون خوانده شد، اعلام میشود که برای کودتایی که از ساعات اولیه شب شروع شده، ممنوعیت رفت و آمد از ساعت ۶ صبح روز بعد خواهد بود. در واقع کودتاچیان هم میخواستهاند به شکل متعارف کودتا را در ساعات نیمهشب به بعد شروع و در همان ساعات هم اردوغان و سایر مقامهای کلیدی دولت را دستگیر کنند، ولی ظاهرا آگاهشدن دولت و لزوم سرعت عمل، کودتاچیان را در شرایطی قرار داده که کودتا را در ساعاتی زودتر شروع کردهاند، به گونهای که حتی نتوانستهاند بیانیه خود را بازنویسی کنند و ساعت منع رفتوآمد را تغییر دهند.
اگر در روزهای آتی نشانهها و علائم باز هم بیشتری دال بر درستی قطعی فرضیه سوم منتشر شود، باز هم نباید دو مورد را منتفی دانست.
در این تردیدی نیست که دمکراتیزهشدن نسبی فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه، از جمله مهار فعالمایشایی ارتش که هیچ سنخیتی با دمکراتیزهشدن یک کشور ندارد جزء دستاوردهای دولت اردوغان در دو دوره اول زمامداری اوست که به ویژه در چارچوب طرح واردکردن ترکیه به اتحادیه اروپا امکان تحقق یافته است. از این تحول مثبت در کشور همه نیروهای لیبرال و چپ استقبال کردهاند و مخالفت آنها با کودتا در روزهای اخیر به رغم انتقادها و اعتراضهایی که به سیاست اردوغان دارند، از همین واقعیت نشات میگیرد.
با این همه، سیاستهای اردوغان و دولت او به خصوص در سه چهار سال اخیر بیش از پیش فضای اجتماعی کشور و از جمله ارتش را قطبی و پولاریزه کرده، به گونهای که بخشی از این نهاد را حتی به اقدام ماجراجویانه و خودکشانه اخیر کشانده است.
مورد دوم هم این که دولت حالا سعی خواهد کرد از کودتا برای رسیدن به مقاصد خود (تصفیه مخالفان، از جمله وابستگان به جنبش گولن در ارتش و دستگاه قضائی و …) و تغییر سیستم پارلمانی به ریاستی به کام اردوغان، حداکثر استفاده را ببرد. گفته اردوغان که این کودتا یک نعمت الهی بود را باید در همین متن درک و فهم کرد.
رهبر وقت جمهوری اسلامی هم حمله ارتش صدام به ایران در سال ۱۳۵۹ را «نعمت الهی» توصیف کرد. و به راستی هم این جنگ اهرمها و محملهای مناسبی در اختیار حکومت بعد از انقلاب گذاشت که طرحهای خود برای حذف مخالفان و انحصاریسازی حکومت و تغلیظ مولفههای ایدئولوژیک در آن را به راحتی و سهولت بیشتری به اجرا بگذارد.
«نعمت الهی» مشروط
رهبر وقت جمهوری اسلامی هم حمله ارتش صدام به ایران در سال ۱۳۵۹ را «نعمت الهی» توصیف کرد. و به راستی هم این جنگ اهرمها و محملهای مناسبی در اختیار حکومت بعد از انقلاب گذاشت که طرحهای خود برای حذف مخالفان و انحصاریسازی حکومت و تغلیظ مولفههای ایدئولوژیک در آن را به راحتی و سهولت بیشتری به اجرا بگذارد.
در مورد ترکیه البته اردوغان به خصوص که اپوزیسیون موضعی درست و مسئولانه در محکومیت کودتا گرفت، در تضعیف و سرکوب بیشتر آن راه آسانی نخواهد داشت. جامعه مدنی ترکیه هم کم و بیش فعال است و همه اینها کمی که داغی فضا در روزهای پس از کودتا رفع شود، احتمالا با اعتماد به نفس و قدرت بیشتری وارد عمل خواهند شد. در عین حال ضعف و فترتی که حالا ارتش کشور به آن دچار شده هم شرایطی را ایجاب نمیکند که در حل مسائل داخلی و منطقهای، از جمله در مورد کردها و مسئله سوریه زیاد به نیروی قهریه اتکا شود.
تعامل ترکیه با متحدان غربی خود در ناتو و اتحادیه اروپا هم به این یا آن میزان بر بحثها و رویکردهای داخلی بیتاثیر نمیماند و دست اردوغان و دولت او حتی پس از «نعمت الهی» هم به برای انجام مقاصد و طرحهای خود تمام و کمال باز نخواهد بود. ترکیه پس از کودتا در مجموع وارد روندها و نوسانهای پرابهامتری شده که کمتر در حال حاضر قابل پیشبینیاند.
توضیح: این متن پیش از این در «سایت بی بی سی فارسی » منتشر شده است. مطلب اصلی را «اینجا»میتوانید بیابید. ما پیشنهاد می کنیم مطالب را در منابع اصلی هم ببینید، گاهی تفاوت هایی در عکس و لینک های افزوده وجود دارد.