زیتون– دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده متعرضین به سفارت عربستان صبح روز سهشنبه به صورت علنی در شعبه ۱۰۶۰ مجتمع قضایی کارکنان دولت به ریاست قاضی فرشید دهقانی برگزار شد.
مصطفی شعبانی وکیل مدافع یکی از متهمان که موکلش روز گذشته دفاعیات خود را بیان کرده بود، در دفاع از موکلش گفت:« دیروز موکلم در اظهاراتش گفت که حضورش در آن تجمع با انگیزه انقلابی، مذهبی و حمایت از انقلاب بوده است.»
به گفته او موکلش مسئول موسسهایست که بیش از ده هزار نوجوان و جوان را پرورش داده است.
شعبانی در مورد اتهامات اخلال در نظم عمومی از «طریق جنجال و تجمع غیرقانونی» نیز با طرح این سوال که «حرکتهای خودجوش باید از کجا مجوز بگیرد؟» گفت:« اینگونه حرکت های خودجوش در کشور ما عرف شده است. این افراد سینه چاک انقلاب و اسلام اند. موکلم از سوریه برگشته است و بر حسب تکلیف شرعی احساس کرده باید از انقلاب حمایت کند. مرز ما ایران نیست وقتی در سوریه میجنگیم مرز ما آنجاست. سران مملکت ما گفتهاند که حکومت عربستان، حکومتی کودکانه است. همچنین جلوی دفتر رئیس قوه قضاییه بارها تجمع صورت می گیرد که این گونه حرکت ها مجوزی نمی گیرند و ما قانونی نداریم که حرکت های خودجوش باید مجوز بگیرند.»
وکیل متهم همچنین خطاب به قاضی گفت: «این آدم به آقا میگوید مولای من. دیروز ابراز پشیمانی کرد که اگر آقا ناراحت اند ما پشیمانیم. موکلم آدم راستگویی است نه قصد ورود داشته و نه قصد تخریب. وی کنار مقر نیروهای انتظامی بوده؛ لذا اتهامات به وی قابل انتساب نیست.»
متهم بعدی پرونده در مورد علت آتش زدن پرچم سفارت عربستان به قاضی پرونده گفت: « من در بازجوییها گوشت قربانی شدم. گفتند شما محارب بینالمللی هستی. من هم اظهاراتم تحت فشار بود.» او در ادامه اظهاراتش افزود: «برادران عزیز ما را ترغیب میکردند که به جلو برویم و لفظ بیغیرت را به کار میبردند. من حاضرم دست روی قرآن بگذارم و بگویم که اظهاراتم تحت فشار بود. میتوانستند به راحتی موضوع را جمع کنند. اگر پنج هزار نفر داعشی هم باشد میتوانند آن را جمع کنند. دستهای پشت پرده را شما میدانید. من بعد از سخنرانی آقا، توبه و طلب مغفرت کردم و پشیمانم. ما از آمریکا بگذریم از آل سعود نمیگذریم.»
متهم سوم نیز در مورد حوادث آن شب توضیح داد: «از طریق اینستاگرام و برخی رفقایم خبر تجمع را دیدم. حدود ساعت دو بعد از ظهر آن روز ۵۰ نفر از طلاب بیانیهای را مقابل سفارت خواندند و ذهنیت من از فضای تجمع این بود که قرار است فقط یک تجمع صورت گیرد و تخریبی در کار نیست. سن زیادی ندارم و از تجمعات هم ذهنیتی ندارم. نزدیک به ۵۰ الی ۶۰ نفر بودیم که جلوی سفارت رفتیم. شعارهایی نسبت به جنایات آل سعود داده میشد و زمانی که جمعیت حدود ۳۰۰ نفر شد پلیس مانع از نزدیک شدن ما به سفارت شد و زمانی که جمعیت زیادتر شد پلیس راه را باز کرد تا نزدیکیهای سفارت هم رفتم و حتی هیچ نیروی پلیسی دستم را نمیگرفت که جلو نرو. انگار زمان ایستاده بود؛ نیروی پلیس که در ابتدا برخورد شدیدی داشت، بعد از مدتی ممانعتی از ورود ما نکرد. تربیت خانوادگی هم ایجاب میکرد که اموال سفارت ، بیتالمال است و نباید به آن دست زد.»
این متهم در ادامه اظهاراتش پلیس را متهم کرد «پلیس به راحتی میتوانست با دو باتوم زدن جمعیت را متفرق کند ولی این کار را نکرد. وظیفه پلیس پیشگیری از ارتکاب جرم است. این کار را نکرد.»
متهم دیگر پرونده نیز از قاضی پرسید «چرا کسی که راه را باز کرد تا کسانی که میخواهند به سفارت سنگ بزنند بروند جلو و سنگ را پرتاب کنند نباید اینجا باشد؟»
متهم ۲۰ ساله دیگر پرونده در این جلسه دادگاه گفت: «من در تجمع شعار دادم و دو تا کوکتل هم پرتاب کردم که یکی لیز خورد و دیگری هم عمل نکرد. پلیس در این تجمع کمکاری کرد.»
یک متهم دیگر در دفاع از خودش گفت:« چیزی را تخریب کردهام حتی نتوانستم شعار دهم قطعا متهم اول پرونده پلیس ناجا است شک نکنید موضوع از قبل پیش بینی شده بود قصد ما فقط پایین آوردن پرچم عربستان بود و بعد از آن محل را ترک کردیم این متهم ادامه داد از این بابت ناراحت هستم که ما را در سلولهای نگه داشتند که قبل از آن اختشاشگران سال ۸۸ روی دیوارهای آن یادگاری نوشته بودند و من در سال ۸۸ قصد داشتم این افراد را از کار اشتباه خود آگاه کنم.»