اردوگاه خالی رقیب؛ پادگان پُر ژنرال ما

عیسی سحرخیز

یک شعار محوری که در دل صدها شعار جنبش سبز در سال ۸۸ بیرون آمد و در انتخابات‌های بعدی آثار عملی خود را برجای گذارد، شعار «ماهمه با هم هستیم» بود.
این شعار به نوعی تداعی کننده شعار دوران انقلاب بود که در دل ملت نشات گرفت و اغلب از زبان بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بیرون می‌آمد که، «همه با هم» ـ همان امامی که اکنون یاران نزدیکش یا در حبس و حصرند یا ممنوع‌التصویر و ممنوع‌الخبر البته در رسانه‌ی میلی.
ما به ازای شعار «ما همه با هم هستیم» را شاید بتوان در بهترین وجه در حرکت و مشی پروازهای طولانی پرندگان مهاجر دید. آنها در پروازهای بین قاره‌ای خود با نوع چینش نیروهای اصلی در زمان حرکت و سپردن سکانداری نوبه‌ای گروه به پرندگان خاص و کارکشته در زمان‌های مشخص از حداکثر توان جمعی خود استفاده می‌کنند تا نه‌تنها در بدترین شرایط آب و هوایی به مقصد برسند بلکه نیروهای ضعیف و جوجه‌های تازه از تخم در آمده را در این سفرهای چند هزار کیلومتری، به سرمنزل مقصود برسانند.
جنبش‌های سیاسی ـ انقلابی و رهروان اصلاحات ساختاری هم آنگاه می‌توانند در بلند مدت به اهداف اصلی خود که همانا «کسب قدرت» است یا «تضعیف و تکثیر قدرت» در جناح مقابل، که چنین الگوی جمعی را بر می‌گزینند.
آنها لاجرم تقسیم کار تشکیلاتی را در چشم‌انداز خویش قرار می‌دهند تا با کمترین هزینه بتوانند در نقاط عطف تاریخی فردی مطلوب و عنصری توانا را در جایگاه سکانداری یک حرکت جمعی گسترده قرار دهند؛ چه به‌عنوان نامزد ریاست جمهوری و چه نامزدهای گوناگون در انتخابات مجلسین (شورا و خبرگان) یا شوراهای شهر و روستا.
شاهد ماجرا می‌تواند پیامدهای نسبتا مطلوب دو انتخابات گذشته باشد که به نوعی چنین راهبردی کارساز شد و در یکی «حسن روحانی» به ریاست جمهوری رسید و در دیگری «لیست امید»، به‌ویژه در تهران کارساز شد ـ فارغ از پیامدهای گاه نه چندان مطلوب آن.
این راهبرد آنگاه اثرگذارتر خواهد بود که سکاندار جریان، این نکته را خوب بداند که در یک حرکت مشارکتی بلند مدت، هدف اصلی‌اش گاه باید این باشد که در جریان حرکت فضایی ایجاد شود که بیشترین خلاء را برای حرکت راحت‌تر و سبک‌تر نیروهای پشت سر فراهم سازد تا آنان در زمان موعود قادر باشند نقش سکانداری و به سرمنزل مقصود رساندن جمع را بهتر و راحت‌تر ایفا کنند تا کار ییلاق و قشلاق سریعتر و کم خطرتر صورت گیرد.
این مقدمه‌ی نسبتا طولانی از آن رو بیان شد که بدانیم برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ۹۶ نقش سکانداری را به یک تن وانگذاریم و تنها برروی یک فرد سرمایه‌گذاری نکنیم یا به‌اصطلاح تمام تخم مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهیم. انتخابات‌های قبلی نشان داد که جریان اقتدارگرا وقتی کم می‌آورد، در جهت حذف رقیب، به‌کار گیری هیچ روش و ترفندی را مکروه و حرام نمی‌داند! ـ از حق‌کشی خونین انتخابات خرداد ۸۸ گرفته تا ردصلاحیت شگفتی‌آفرین «هاشمی‌رفسنجانی» توسط شورای نگهبان و مجاصره محسوس و نامحسوس دفتر «سیدمحمد خاتمی» برای جلوگیری از نام‌نویسی احتمالی رهبر اصلاحات.
بر اساس شواهد عینی فراوان  و گفت‌وگوهای خصوصی‌ام با عناصر تاثیرگذار سپاه در زندان اوین در ۴ ماه بازداشت اخیر در بند «۲الف» ـ این نکته روشن شده است که طرف مقابل عزم خود را جزم کرده که حسن روحانی اولین رییس جمهور یک دوره‌ای تاریخ جمهوری اسلامی باشد!
سنگ اندازی‌های گوناگون در برابر سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی به‌ویژه پیشرفت برجام، چوب لای چرخ گذاران تمامی برنامه‌ها از ابتدای شروع کار دولت روحانی و حال نیز روی آوردن به‌نوعی سیاست حمله گازانبری و محاصره سیاسی ـ اقتصادی از طریق فعال کردن ستادهای ویژه و مراکز جنگ روانی شاهدی بر این مدعاست.
بر این اساس است که نویسنده از تداوم ریاست جمهوری دولت اعتدال در انتخابات آینده حمایت می‌کند. این نکته را نیز ضروری می‌داند که بگوید راهبرد سیاسی اصلاح‌طلبان، تحول‌خواهان و جریان‌های گسترده حامی حسن روحانی نباید به‌گونه‌ای عمل کنند که مسبب حذف کم هزینه‌ی رییس جمهور فعلی در انتخابات آینده باشند.
این همان سیاستی است که متاسفانه برخی دوستان بیش از حد بر آن پافشاری می‌کنند تا به‌زعم خویش روحانی را تضعیف نکنند و رقیب یا رقبایی از داخل جبهه‌ی خود در برابرش علم نکنند ـ به‌نوعی خودزنی سیاسی و امکان دادن به تمامیت‌خواهان برای حذف آسان رقیب اصلی.
تجربه‌های گذشته نشان داده است که این جریان اصیل و اثرگذار زمانی توانسته است ـ حتی با آزاد و مستقل نبودن پروسه انتخابات ـ در این جنبش مبتنی‌بر آرای مردم و صندوق‌های رای پیروز شود که در ابتدا با نامزدهای فراوان و نیروهای چند لایه وارد کارزار این بازی سیاسی شده است و تنها در روزهای پایانی، فرد مطلوب یا لیست برنده را رونمایی کرده است.
هرچند در حد مطلوب و ایده‌آل ـ جریان مقابل، حال که در ضعیف‌ترین و پُرتناقض‌ترین وضعیت سیاسی تاریخ پس از انقلاب قرار گرفته ـ چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی یا داشتن مشروعیت و محبوبیت مردمی که پیامد آن نداشتن رقیب قدر است یا تازه نفس؛ محتمل است که در انتخابات اردیبهشت ۹۶ دست به حربه‌ای تازه ببرد و شعبده‌بازی تازه‌ای به‌کار گیرد. از این رو چه بسا به‌سوی هر خس‌وخاشاکی دست دراز کند یا نظامیان را علنا به میدان رقابت ریاست جمهوری بکشاند.
اگرچه باور نویسنده این است که طرح نامزدی احمدی‌نژاد به‌عنوان یک «طرح فریب» به‌کار می‌رود و در نهایت رویکرد عمومی‌اش به سمت نظامیان خواهد بود ـ نه از نوع قالیباف و رضایی و …که این شیوه را نیز چندان اثرگذار نمی‌بیند. نامزد محتمل می‌تواند «سردار قاسم سلیمانی» باشد که در سال‌های اخیر تلاش شده از او یک چهره‌ی ملی یا قهرمان همیشه پیروز ساخته شود تا شاید این خلاء سیاسی داخلی به‌گونه‌ای پُر شود. البته در این فرضیه، برگزاری انتخابات به‌نوعی آزاد و نسبی است که بخش اجرایی آن در دست دولت روحانی و نمایندگان منتخب مردم است.
سخن این است: دوستانی که از هم‌اکنون برروی نامزدی بدون چون و چرا و اما و اگر حسن روحانی تاکید می‌کنند و به‌نوعی جلوی پاگذاردن دیگر نامزدهای انتخاباتی را می‌گیرند، بیش از هرکسی به رییس جمهور دولت اعتدال صدمه می‌زنند و از بخت پیروزی مرحله دوم حسن روحانی می‌کاهند و خطر حذف وی را افزایش می‌دهند. خوشبختانه در شرایطی که اردوگاه رقیب خالیست، پادگان اصلاح‌طلبان، تحول‌خواهان و اعتدال‌گرایان پر از ژنرال‌های چند ستاره است.
فراموش نکنیم پس از انتخابات سال ۸۸، یک تکیه کلام جریان تمامیت خواه این بود که اگر «میرحسین موسوی» در مقابل نتایج آرا و فرد پیروز در نمی‌آمد و «شیخ مهدی کروبی» نتیجه انتخابات را می‌پذیرفت و مردم دست به اعتراض‌های خیابانی نمی‌زدند و شعار «رای من کجاست» سر نمی‌دادند، پس از ۴ سال به‌طورحتم پس از ختم دوره دوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، در انتخابات بعد بر مسند قدرت تکیه می زدند. حال این دو عزیز در حصر می‌توانند در شرایط حاکمیت قانون و خردگرایی در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ از نامزذهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری باشند همانگونه که «سیدمحمد خاتمی» محبوب‌ترین چهره سیاسی زمان حال کشور می‌تواند با گشودن راه نام‌نویسی برایش، ایفای نقش کند.
حضور این ۳ تن در انتخابات ـ بی برو برگرد می‌تواند تمامی معادلات موجود کشور را بر هم بزند. اگر از کنار نام افرادی چون «سیدحسن خمینی»، «عبدالله نوری» و … بگذریم باز می‌توان نام ده‌ها ژنرال جوان چند ستاره را در میان نامزدهای بالقوه دید. «مصطفی تاجزاده»، «سیدمحمدرضا خاتمی» و … که نقش آنان می‌تواند چون آن پرندگان سکاندار گروه باشد تا فضای مناسب و خلاء مفید را ایجاد کنند تا در آخرین منزل، سکاندار اصلی در امنیت و آرامش کامل، گروه را به سرمنزل مقصود برساند و بهترین نقطه برای زندگی موقت در ییلاق یا قشلاق، فرود آورد!

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. جناب آقای سحرخیــزعزیز
    اطمینـان داشتــه باش ملت به ســردارسلیمانی رای نخواهنــد داد،
    زیرا اکثریت مطلق مردم یا همان ملت هرگزاین حرف جناح موصوف به اصولگرایان را که ما مثلا” درسوریــه، عراق و…هستیــم که فلان گروه لعنتی داخل کشور نیاید…! را باورنکرده ونمیکنــد، برای اینکه ملت میگویــد:ما درمقابل صــدام ملعــون وســربازان ملعـونتــرازصدام که جهانی از آنان حمایت میکرد ایستــادیــم، داعش و چنــدتا تروریست که عــددی نیستنــد… بنا براین شما هم در این فکرنباشیــد که جناب سـردار سلیمانی ســردارملی شده اند یا نشده اند، سرداران ملی در تاریخ همواره گرهگشای مشکلات ملت بوده اند و فدائیــان ملت…
    ستــارخان، باقرخان و…را مــدنظرداشتــه باش،

  2. با شهرتی که برادران قاچاقچی بهم زده اند بعید است فردی منتسب به آنان مورد اقبال مردم قرار گیرد .

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »