زیتون- مهدی تاجیک:در بحبوحه انتخاب ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ شعار « هزار روز گذشته/ موسوی برنگشته» توسط آن دسته از هوداران «جنبش سبز» که پس از تردیدهای بسیار سرانجام تصمیم به حمایت از روحانی گرفته بودند در خیابانها سرداده میشد و حالا اما دو هزار روز گذشته و نه فقط موسوی بلکه زهرا رهنورد و مهدی کروبی هنوز در حصرند و ورق برنگشته است.
بازی غیرمنتظره
دولت روحانی در سه سال گذشته فقط به دادن وعده درباره رفع حصر بسنده کرد و حتی همین وعده دادنها هم به مرور زمان کمرنگ شد. هیچ گام جدی از سوی دولت برای باز کردن قفل حصر ۶ ساله برنداشته نشد و هیچ چشماندازی هم نیست که نشان دهد دولت برنامهای برای رفع حصر دارد.
سخنان مقامهای دولتی در سه سال گذشته یک محور ثابت داشته است. آنها مدام گفتهاند که رفع حصر نیازمند همراهی همه قواست. فراتر از این هیچ موضع روشن دیگری نه از سوی روحانی نه از جانب چهرههای ارشد اتخاذ نشده است. اگر در ابتدا بسیاری از هواداران دولت خوشبین بودند که با گذر زمان و عبور از بحرانهای بینالمللی و توافق درباره برنامه هستهای سرانجام نوبت به گشایش داخلی میرسد حالا یکسال بعد از رسیدن به توافق٬ این امیدها کمرنگتر شده است.
دولت در میدان رقابتهای داخلی درگیر بحرانهایی حاد شده که اعتبار و ادعاهایش مبنی بر پاکدستی و مبارزه با فساد را زیر سوال برده است. افشای ماجرای فیشهای حقوقی آن چیزی نبود که روحانی در یک سال پس از برجام انتظارش را داشته باشد. چشمانداز طلایی که از سوی دولت طرح میشد حاکی از سرازیر شدن سرمایههای خارجی و خروج ایران از رکورد و در نتیجه اشتغال زایی و افزایش رضایت اجتماعی بود.
فرا رسیدن رقابتهای انتخاباتی در آینده نزدیک به بحثها درباره رفع حصر بیش از گذشته دامن خواهد زد و روحانی راه آسانی پیش رو نخواهد داشت
تصمیمسازان دولت فکر میکردند با رونق اقتصادی پشتوانه اجتماعی خود را بالا خواهند برد و بیعملیشان در زمینه گشایش سیاسی را نیز توجیه میکنند. حالا اما آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که نگاه مردم به اثرات برجام هم نسبت به سال گذشته بدبیانهتر شده و امیدهای آنان برای مشاهده اثرات توافق هستهای در سفرههایشان کمرنگتر از پیش شده است. در نتیجه پشتوانه اجتماعی که دولت در انتظار آن بود نه فقط مستحکمتر نشده بلکه اتفاقهایی چون افشای فیشهای حقوقی غیرمتعارف مدیران از اعتبار دولت کاسته است. در چنین فضایی معطل ماندن مطالبات سیاسی و در صدر آنها موضوع رفع حصر از رهبران جنبش سبز وجهی دیگر از نارضایتی را در بین طیفهای بیشتر تحولخواه جامعه به همراه داشته است.
وعدههای رای ساز!
کمتر از ۱۰ ماه دیگر به انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم باقی مانده و روحانی از هماکنون نیازمند بسیج پشتوانه اجتماعیاش است. او تا سال گذشته با کارت مذاکرات هستهای بازی ماهرانهای کرد و بعد از به دست آمدن توافق نیز تا امروز باز از همین کارت به عنوان دستاورد مهم دولتاش استفاده کرده است اما دیگر به نظر میرسد که تکیه به دیوار توافق اتمی به محکمی قبل نیست و افتخار به آن برای جلب نظر افکار عمومی کافی نخواهد بود.
پشتیبانان روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ اغلب از میان کسانی بودند که به برنامههای او برای تغییر دل بسته بودند و مترصد آن بودند تا با رای به وی از بنبست ۸ ساله احمدینژاد عبور کنند. آنها در کنار مطالبات اقتصادی٬ خواستهای مشخص سیاسی دارند. وعدهدادنها و لفاظیها گرچه کارکرد مسکن و موقتی دارد اما روشن است که بدنه حامی دولت انتظاری فراتر از تکرار این وعدهها در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خواهند داشت. موضوع رفع حصر به عنوان نمادی از گره کور فضای سیاسی ایران مشمول مرور زمان نخواهد شد. موجی که در روزهای گذشته در شبکههای اجتماعی به مناسبت فرا رسیدن دو هزارمین روز حصر شکل گرفته است نیز نشانهای دیگر است از این که هنوز این مطالبه به مثابه زنجیری عمل میکرد که طیفهایی مختلف از هواداران تغییر را به یکدیگر متصل میسازد.
فرا رسیدن رقابتهای انتخاباتی در آینده نزدیک به بحثها درباره رفع حصر بیش از گذشته دامن خواهد زد و روحانی راه آسانی پیش رو نخواهد داشت. تکرار وعدههای سه سال و نیم گذشته آیا میتواند راضیکننده باشد؟ آیا او بدون دادن هیچ تضمینی یا دستکم اتخاذ موضعی روشنتر در قبال حصر میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی خواهد توانست بار دیگر دل طرفداران تغییر را به دست بیاورد؟ او برای هموار کردن مسیر خود باید قدمهایی را در راهی بردارد که از آن به عنوان برجام ۲ یاد میکرد. قدمهایی که به شیوهای واقعی نشان دهد برای وی گشایش سیاسی و رفع گره حصر یک ضرورت سیاسی در ایران به شمار میرود نه صرفا وعدهای که به واسطه آن بشود رایهای بیشتری را جمع کرد. زمان زیادی تا آغاز رقابتهای انتخاباتی باقی نمانده و پاسخ این ابهامها به زودی مشخص خواهد شد.
یک پاسخ
اقا نمیتونه! یک کلام ختم کلام. هزار روز که چه عرض کنم صد هزار روز دیگه هم بگذره نمیتونه. حصر میرحسین کروبی و خانم دکتر رهنورد حاصل ششماه برنامه ریزی دقیق بود . یادتون هست در روز ۹ دی ۸۸ عکسهای میرحسین ، کروبی و خاتمی با طناب دار چاپ شده بود اما امروز مشخصه که حصر حتی بیشتر از اعدام در مرگ جنبش سبز موثر بوده. در صورت اعدام ، میرحسین تبدیل به یک اسطوره میشد که میتونست انگیزه رو در طرفداران جنبش سبز هزار برابر کنه اما این حصر بمعنای از بین رفتن تدریجی امید بود این یاس بخوبی در مقاله شما حس میشه …
دیدگاهها بستهاند.