زیتون- حسن کردمیهن، متهم آمریت حمله به سفارت عربستان، در نامهای سرگشاده به رییسجمهوری، ضمن اشاره به جزئیات مکالمات خود در شب حادثه با حملهکنندگان، با لحنی تهاجمی و البته صمیمی گلایههایی از نوع برخورد با خود و نیروهایش مطرح کرده است.
این نامه مفصل در کانال تلگرامی کردمیهن منتشر شده و در آن از روحانی خواسته شده دستگاه دیپلماسی را به دلیل زیرپاگذاشتن عزت ملت ایران به دادگاه معرفی کند.
در ابتدای این نامه آمده است: «از حسن کردمیهن، که تهمت آمریت در حمله به سفارت عربستان را یدک میکشد، به حسن روحانی که هفت ماه شاهد است که عدهای از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند تا بچههای حزباللهی را به اتهام حمله به سفارت به زانو درآورند.
از حسن کردمیهن که هفت ماه است تمام تهمتها را به جان خریده است و دم نزده و اگر لازم بود ۲۵ سال دیگر هم، استخوان در گلو و خار در چشم، دهان میبست و دم نمیزد، به حسن روحانی که سالها دبیر شورای امنیت کشور بوده است و میداند امنیت چیست و حافظانِ واقعی امنیتِ کشور کیستند.
از حسن کردمیهن که سالها برای امنیت این کشور همه هستیِ خود را به روی دست گرفته است و امروز با شکایت رییسجمهوری همان کشور، به اقدام علیه امنیتِ کشور متهم است! به حسن روحانی که روزنامههای زنجیرهای که ظاهرا با سیاستهای دولتش خودشان را همنوا نشان میدهند، ماههاست اسم مرا میبرند و از همه دهاندریدهتر؛ روزنامه ایران بارها اسمِ مرا برده است و تهمتهای مختلف را به من نسبت داده است و شما که عنوانِ حقوقدانبودنتان را بر سر زبانها انداختهاید حتی یک تذکر حقوقی هم به اینها ندادهاید که دهانت را اگر نبندی؛ حتی اگر کردمیهن محارب باشد و شکایت بکند قوه قضائیه دهانت را میبندد! از حسن کردمیهن که مثلِ همه حزبالله مظلوم؛ نهتنها رسانهای در اختیار ندارد و اساسا باید مظلومیت بکشد و تهمت به جان بخرد و… بلکه رسانهها هم در محیط امنیتی ایجادشده جرئت نمیکنند به سراغش بیایند و از او هم لااقل یک سؤال بکنند که تو چه کردهای که اینچنین مورد هجمه هستی؟ به حسن روحانی که روزنامه ایرانِ دولتش هر یکشنبه در نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه، موضوع سفارت را سؤال میکند تا جو را در التهاب نگه دارد تا مبادا حواس مردم به وضعیت اقتصادی و اوضاع معیشتی و فرجامِ برجامها و فیشها و کیشها و تیشههایی که بر پیکره نظام میخورد پرت شود! از حسن کردمیهن که یک کانال دارد که احتمالِ خیلی زیاد بعد از همین چند جمله نقد- که متهم به انواع تهمت و تحلیل و تقریظ و حاشیه و… خواهد شد- شاید با یک دستور! مسدود شود»
کردمیهن در ادامه میافزاید: «شما میدانید که بنده اساسا در روز حادثه کجا بودم و به چه کاری اشتغال داشتم و تمام نقش حسن کردمیهن همین چند سطری است که مینویسم که شما بهتر از همه مطلعید… بعدازظهر روز دوم ژانویه بنده برای دقایقی به نت دسترسی پیدا کردم و دیدم در گروههای مختلف، همه مشغولِ مباحثه هستند و در صوتی کمتر از ۱۰ ثانیه (چون بیش از آن اساسا فرصت نداشتم) به دوستانم گفتم چهارتا آدم باغیرت بلند شید یه کاری بکنید.
چندساعت بعد دوباره به نت دسترسی پیدا کردم و متوجه شدم بعضیها مصمم هستند که آن شب برای تجمع و ابراز انزجار به سفارت عربستان بروند (که صدالبته کار بسیار درستی بود) لذا با توجه به تجربیات قبلی؛ به ایشان یادآوری کردم که حالا که میخواهید بروید آماده کتکخوردن باشید، چراکه قطعا نیروی انتظامی بیشترین تدابیر را اندیشیده است و یگانهای امداد و ویژه و سایر ظرفیتهای انتظامی حتما امشب با تجمعکنندگان برخورد جدی خواهند کرد لذا نوجوانها را با خود نبرید که آنها تحمل کتکخوردن را ندارند و ممکن است به نظام بدبین شوند اگر میخواهید بروید آماده کتکخوردن باشید و بدانید که شما با نیروی انتظامی جنگ ندارید و آنها باید وظایف خود را انجام بدهند و انجام خواهند داد.
اگر کسی را گرفتند بروید با نیروی انتظامی صحبت کنید و رهایش کنید. همین! این تمام آن چیزی است که من قبل از وقوع حادثه گفتم و هیچ چیز دیگری وجود ندارد! برای چندساعت آنلاین نبودم و وقتی به زینبیه رسیدم و آنلاین شدم دیدم تصاویری از داخل سفارت و آتشسوزی و اینها، همراه با صوتهایی از بعضی افراد برایم ارسال شده که جان کلام همهشان این بود که ما شعارهایمان را دادهایم و میخواهیم برویم، ولی برخی از افراد میدانی تشویق به ماندن میکنند! و کلیپی که صدایی از بلندگوی آتشنشانی پخش میشد که به نیروهای انتظامی میگفت بههیچوجه کسی را نزنید و… برای من که این صحنهها را دیدم تنها چیزی که متبادر شد؛ اراده دولت و شخص حضرتعالی برای گوشمالی عربستان بود وگرنه با شناختی که من از شما داشتم میدانستم که اگر حسن روحانی نمیخواست؛ از چندکیلومتری به سفارت نمیشد نزدیک شد! و این همان چیزی است که برای همه افرادی که آنجا بودند متبادر شد! و برای همین افراد وارد سفارت شدند و لاغیر!… شاید برای همگان جالب باشد و عجیب، ولی شما خوب میدانید که غیر از این چند جمله هیچ چیز دیگری نبوده و نیست!» متهم اصلی آمریت حمله به سفارت عربستان در ادامه مینویسد: «شاید همه بگویند که اینها که آمریت نیست و اینها که سازماندهی نیست و هزاران ابهامِ دیگری که البته آنان که این اتهامات را زدهاند باید پاسخ بدهند! از میان ۷۰۰ الی ۸۰۰ نفر شرکتکننده در تجمع آن شب کمتر از ۱۰۰ نفرشان بنده را میشناختند و از این تعداد کمتر از ۳۰ نفرشان به داخل سفارت رفتند و از میانِ آنها کمتر از انگشتان یک دست؛ عمل خرابکارانه داشتهاند و مابقی به نیروی انتظامی کمک کردهاند و بعضی افراد را نجات دادهاند و آتش را خاموش کردهاند و دوربینها را جمع کردهاند و مدارک را از غارت دیگران مصون داشتهاند و… شما میدانید که اگر ما میخواستیم کار سازماندهیشدهای انجام دهیم حتما جلساتی تشکیل میشد و مشورتهایی گرفته میشد و مجوزهایی اخذ میشد و… ضمن اینکه به جای چند ده نفر؛ چند هزار نفر در یک حرکت منسجم منظم تشکیلاتی قانونی حضور مییافتند!… ولی شما خوب میدانید که علتها و سببها و معاونتها و مباشرتها در واقعه آن شب، اینگونه که تصویر کردهاند، نیست!».
کردمیهن علت نگاشتن این نامه را اینطور بیان میکند: «امروز که دست به قلم شدهام، دلم برای غیرت میسوزد! برای حمیت! برای غربت حزبالله! برای مظلومیت شیعه! برای استضعاف مسلمین! و میدانم شما هم دلتان برای اینها که گفتم عمیقا میسوزد و اگر امروز دارید اینچنین میکنید، دارید اقتضای سیاست را میسنجید!
برادر عزیزم! من دلم برای آنهایی میسوزد که اگر واقعا و در طریق قضائی و بدون فشارهای متراکم در افکار عمومی و بر قوه قضائیه بررسی شوند، جز غیرت از حرکتشان و بلکه از سراپای وجودشان فهمیده نمیشود! من دلم برای جوانانی میسوزد که چندین سال است چنبره ظلم سیاسیکاری برخی مسئولان نظام را تحمل کردهاند و در روزگاری که همین سیاسیکاریها بسیاری را از همهچیز دلزده کرده است؛ بااینحال اینچنین غیرتمند پای نظام و آرمانهایش ایستادهاند و از تمام دارایی خود، جوانی خود، خانواده خود، آبروی خود و حتی جان خود گذشتهاند و امروز و در مقابل چشمان اینهمه بیتفاوتی و اشرافیگری و دهنکجی و عداوت آنانی که میخواهند سر به تن نظام نباشد؛ مظلومانه و تنها به جرم اینکه نتوانستند ظلم و تعدیِ سعودیهای نجس را تحمل کنند به جوخه محاکمه حیثیتشان سپرده میشوند! و دریغ از عدالت! نه در دستگاه قضا که در اذهان قضاوتکننده عدهای از مردم که بمباران خبری معاندان، هفت ماه است به آنها القا میکنند در این کشور یک مشت حزباللهیِ تندروِ خودسرِ نفهم وجود دارد که هرازچندگاهی که دنبال دردسر میگردد، میریزد و جایی را میگیرد و بعد هم بدون محاکمه رها میشود.»
حسن کردمیهن در ادامه افزود: «چرا به جوانان انقلابی تهمت میزنند؟ چرا به غیرت این بچهها انگِ مجرمبودن میچسبانند؟ چرا کسانی را که همیشه برای امنیت کشور هزینه شدهاند و هرکجا سخن از جاندادن بوده است؛ اینها به میدان آمدهاند و با خون اینها امنیت در کشور برقرار است را به اقدام علیه امنیت کشور متهم میکنند؟… اتفاقا اینها برای امنیت کشور آمدند! قصدشان امنیت کشور بود! اجتماعشان امنیت کشور بود! شعارهایشان امنیت کشور بود! و مگر نه اینکه امنیت کشور در حمص و حلب و قطیف تأمین میشود؟ و مگر نه اینکه امنیت کشور در امنیت شیخ نمرها و شیخ عیسی قاسمها و شیخ زکزاکیهاست؟ و مگر نه اینکه ژاندارم رژیم صهیونیستی و سگ هار آمریکاییها که امروز امنیت کشور ما و تمام کشورهای همسایه را و بلکه امنیت همه مسلمین را تهدید میکند؛ همین آلسعود عیاش نجسالعین است؟ پس این بچهها، شورشان، حرکت خودجوششان؛ عزم غیردولتیشان، غیرت بیبخشنامهشان، جوشش بدون ابلاغیهشان و… فقط برای امنیت کشور بوده است! برای نهیازمنکر بوده است!»
وی که مدتی هم در رابطه با حمله به سفارت در بازداشت به سر میبرد، ادامه داد: «مردم درست آمدند و از روی خشم و غیرت انقلابی و به اقتضا آمدند؛ ولی مانع وجود نداشت! نه اینکه وجود نداشت بلکه دستور عقبنشینی به مانع داده شد! وقتی نیروی انتظامی به وظیفه خود عمل نمیکند؛ یعنی مقتضی موجود است و مانع مفقود و لذا اتفاق؛ بسیار طبیعی میافتد و جای هیچگونه تعجبی نیست! چرا از این سبب مهم در این حادثه صرفنظر شده است؟ چرا میگویند با صرفنظر از عملکرد بسیار ضعیف و غیرمسئولانه نیروی انتظامی، این بچهها مجرم هستند؟! یاللعجب! مگر میتوان از سبب صرفنظر کرد؟ این کار یعنی کوچککردن نیروی انتظامی! این کار یعنی نیروی انتظامی ضعیف است! ترسوست! بیبرنامه است! و تمام اینها ظلم است به نیرویی که بخش معظمی از امنیت ما مدیون بیخوابیها و برنامهریزیها و بیسروسامانیهای این عزیزان است! نخیر! نیروی انتظامی، بزرگ است! مقتدر است! مردمی است! آقاست! دلسوز است! بابرنامه است! و آن شب همه کار میتوانست بکند؛ ولی فرد یا افرادی از نیروی انتظامی تخلف کردند و اجازه انجام وظیفه را به نیرو ندادند و باعث این خسارتها به کشور و اسلام و رنجش رهبری شدند! خب آنها را شناسایی و مجازات کنند! اینکه کاری ندارد!… دیگر لازم نیست که حزباللهیها را به خودسری و تندروی و اینها محکوم کنند؟! چرا به حزبالله میپرند؟ چون باغیرت هستند؟ چون دیگر نتوانستند تحمل کنند بیعزتیها را؟ چون برای اعلام انزجار از روی غیرتشان حرکت کردند؟»
کردمیهن در ادامه رئیسجمهوری را برادر خطاب کرده و مینویسد: «برادر محترم! اولا دستگاه دیپلماسی را بهخاطر بیعزتکردن ملت ایران محاکمه کنید که زمینهساز این خشم فروخفتهای شده است که در یک لحظه فوران کرده است و ثانیا فرد یا افرادی را از دستگاه انتظامی به خاطر عدم انجام وظیفه قانونی خود در حراست از سفارت دیگران – ولو نجسخانه کثیفی مثل سفارت آلیهود باشد – محاکمه کنید که چرا از هیچ توان میدانی خود اعم از یگان ویژه و امداد و… که همه در میدان حاضر و آماده بودهاند؛ استفاده نکرده است؟ چرا افراد را از قبل از تجمع دستگیر نکرده است؟ چرا دستور عقبنشینی داده است؟ چرا بعد از خروج افراد از سفارت کسی را دستگیر نکرده است؟ چرا و چرا و چرا؟ سبب معنوی ماجرا دستگاه دیپلماسی است و سبب مادی آن افرادی از دستگاه انتظامی.»
او با اشاره به سخنان روحانی در هفته قوه قضائیه افزود: «برادر عزیز، در سخنرانی خود فرمودید مردم منتظرند ببینند قوه قضائیه با آمران و عاملانِ حادثه سفارت که معلوم است چه کسانی هستند چه میکند؟ دیدید که بعد از صحبت شما همه ملت یکپارچه و در فضای مجازی و رسانهای یک حرف را زدند… مردم میخواهند افراد سیاسی کاری نداشته باشند و به عدالت حرف بزنند و مقاصد سیاسی سیاسیون، حق و حقیقت را پایمال نکند. شما میدانید و مردمِ ما هم میدانند و لازم است همه دنیا بدانند که جوان مؤمن انقلابی اهلِ گردنفرازی نیست! بچههایی که در سوریه و عراق سینه جلوی داعش که عصاره همه کفر در عالم است و اسرائیل و آمریکا و غرب و شیطان در آن خلاصه شدهاند سپر کردهاند برای این است که ناموس مسلمین و ناموس ایرانی در این کشور امنیت داشته باشد که اگر نبود خونِ پاک شهید همدانیها، امروز چهها که بر سر زن و بچه ایرانی در شهرها و روستاها نمیآمد که فکرِ آن هم آزاردهنده است! نعوذ بالله! جوان مؤمن انقلابی اهل بیقانونی نیست! اهل گردنکلفتی نیست! خونش را میدهد تا دیگران امنیت داشته باشند! از همسر و فرزند و پدر و مادر دل میکند تا همه کنارِ خانوادههایشان بهراحتی دینداری کنند. جوان مؤمن انقلابی اهل دادوبیداد و فریاد نیست! آرام است و اهل سوز! اهلِ هور! اهلِ نی!.. این بچهها تندرو نیستند. این بچهها خودسر نیستند. این بچهها فداییاند، ولاییاند، غیورند، انساناند، نوع دوستاند؛ وطنپرستاند، دیندارند؛ مؤمناند؛ انقلابیاند.»
حسن کردمیهن تا چند سال پیش در کرج مشهور بود. هیأتالرضا محفل انصار حزبالله کرج است که حسن کردمیهن این هیأت را سازماندهی میکند. به گزارش خبرگزاری ایلنا او هم روضه میخواند و هم واعظ است و البته مرد عمل، چنانچه سال ۹۲ وقتی مسئولان ستاد قالیباف در کرج نتوانستند رضایت او را جلب کنند، خودش آستین را بالا زد و برای سردار ستادهای منظمی راهاندازی کرد؛ ستادهایی که موفقتر و پرشورتر از ستادهای اصلی شهردار تهران بودند؛ اما آنچه بیش از همیشه کردمیهن را در رسانهها مشهور کرده است، نقش لیدری او در حمله به سفارت عربستان بود، چنانچه کردمیهن تنها کسی بود که نهتنها این اتفاق را محکوم نکرد؛ بلکه به توجیه آن پرداخت و بعد از ماجرای سفارت گفت: «حمایت ما از خشم و غیرت بود نه غارت. که اگر در برابر چنین موجودی غیرت به خرج ندهند هیچکس امنیت ندارد و تمام علما را خونشان را میریزند. سفارت چیه؟ یک مشت آدمی اینجا هستند که به عزت ما میخندند. با بیاحترامی باید بیرونشون کنند.
دولت که کاری نمیکند. یک مشت جوون، غیرت به خرج میدهند. این شور انقلابی را که نمیتوانید جلوش را بگیرید». کردمیهن که حمله به سفارت عربستان را عامل تابیدن نور خورشید به دل مستضعفان خوانده بود، جای دیگر در نقش یک مصلح ظاهر شده بود و خطاب به کسانی که تحت فرمانش حمله کردهاند، گفته بود: «هرکسی هم ما را میشناسد اگر چیزی برداشته است، پس بدهد. به مراجع ذیصلاح بدهد به پلیس ضد جاسوسی بدهد». در کنار مؤسسه نور معرفت، کردمیهن چندین مؤسسه فرهنگی دیگر نیز ثبت کرده است که ظاهرا همگی با اهداف مشترکی فعالیت میکنند.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…