زیتون– در پی اعدام های اخیر تعدادی از شهروندان کشورمان، نهضت آزادی ایران خارج از کشور بیانیه صادر نمود.
در این بیانیه آمده است که سحرگاه سه شنبه ۱۲ مردادماه ۲۰ زندانی کرد اهل تسنن در زندان رجایی شهر اعدام شدند و جان۲۰ تا ۲۵ زندانی دیگر با پروندههایی مشابه بهطور جدی در خطر است.
امضا کنندگان این بیانیه پرسیده اند که آیا «این دست اعدامهای فلهای رقابتی انتقامجویانه با افراطیون آلسعود در اعدام اقلیت مخالف شیعه در میان است، یا پیشگیری ناشیانه از نفوذ داعش چنین شتابزدگی و شدت عملی را موجب شده است؟»
در ادامه این بیانیه که در سایت ندای آزادی منتشر شده آمده است «چگونه میتوان جمعی کثیر در طیفی از اندیشه و عملکرد، با پروندههای مستقل را، تنها به دلیل آشنایی و ارتباط در کلاسهای مذهبی با برخی متهمین به ترور، بی هیچ دلیل موجه شرعی و قانونی به شیوه دادگاه بلخ به هم پیوند زد و به قساوت قاضی مقیسههای قرون وسطایی سپرد تا با احکامی یکسان به اشد مجازات محاربه محکوم گردند؟»
متن کامل بیانیه اعضای خارج از کشور نهضت آزادی به شرح زیر است:
تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضائِهِ الدِّماءُ، وَ تَعِجُّ مِنْهُ الْمَواریثُ (امام علی)
از بیداد داوریهایش خونها به فریاد آیند و بازماندهها به شیون گرایند.
(خطبه ۱۷ نهجالبلاغه) در وصف متصدیان قضا که اهلیت آن را ندارند.
سحرگاه سه شنبه ۱۲ مردادماه ۲۰ زندانی کرد اهل تسنن در زندان رجایی شهر اعدام شدند و جان۲۰ تا ۲۵ زندانی دیگر با پروندههایی مشابه بهطور جدی در خطر است. اعدامهای فلهای خلخالیوار نهایت بی اعتنایی دستگاه قضا و تصمیم گیرندگان امنیتی و اطلاعاتی پشت صحنه را نسبت به جان شهروندان و افکار عمومی ایرانیان و جهانیان نشان میدهد. آیا رقابتی انتقامجویانه با افراطیون آلسعود در اعدام اقلیت مخالف شیعه در میان است، یا پیشگیری ناشیانه از نفوذ داعش چنین شتابزدگی و شدت عملی را موجب شده است؟
هر چند مسئولان مجری حکم مواردی از سرقت و قتل را در این پرونده برشمرده اند، اما چگونه میتوان جمعی کثیر در طیفی از اندیشه و عملکرد، با پروندههای مستقل را، تنها به دلیل آشنایی و ارتباط در کلاسهای مذهبی با برخی متهمین به ترور، بی هیچ دلیل موجه شرعی و قانونی به شیوه دادگاه بلخ به هم پیوند زد و به قساوت قاضی مقیسههای قرون وسطایی سپرد تا با احکامی یکسان به اشد مجازات محاربه محکوم گردند؟
نادیده گرفتن روح “قصاص” قرآنی، که عفو و گذشت یا حداکثر اکتفای به همانند را توصیه میکند، انقلابی است به کینه ورزی دوران جاهلیت و بذر نفرتی است از شجره خبیثه خشونت و خون. آنهم از ناحیه مدعیان پیروی از امامی که در وصایای خود پس ازضربه خوردن به پیروانش فرمود:” نبینم که در خون مسلمانان فرو روید و بانگ برآرید: امیرالمومنین (رهبر) کشته شد! بدانید جز قاتلم کسی به خاطر من نباید کشته شود… یک ضربه زده، فقط یک ضربه میتوانید بزنید(نامه ۴۸ نهج البلاغه).
آن ضارب از همه حقوق انسانی خود برخوردار شد و حسب قصهای که آقایان همه ساله در شبهای شهادت تکرار میکنند، امام با دادن ظرف شیر خود به ضارب، سیر کردن او را بر خود اولویت داده بود! اما مدعیان ولایتش از ملاقات قانونی محکومان به اعدام با خانوادههاشان در شب اعدام خودداری کردند و با یورش مغولوار به زندان و بستن دست و پا و چشم متهمان آنها را به مسلخ فرستادند و آداب معمول ذبح شرعی اسلام فقاهتی را هم رعایت نکردند!
اگر اتهاماتی که دستگاه قضا ادعا میکند صحت دارد، چرا مردم نامحرم شمرده میشوند که در دادگاهی علنی با حضور هیئت منصفه سخنان متهمین و وکلای مدافع آنان را هم بشنوند و خبرنگاران به ملت گزارش دهند نظام قضائی و امنیتی ما چقدر مراقب امنیت و آسایش آنانند؟! اگر کسانی جنایت کردهاند، مردم هم آنان را بشناسند و هم کسانی را که از ۸ سال قبل، پیش از آنکه داعش پدید آید، در زندان منتظرحکم بودهاند و نیز کسانی را قبل از بلوغ دستگیر شده و نزدیک به سه سال در سلول انفرادی بودهاند.
با نقص پرونده، عدم ملاقات و ارتباط وکلاء با متهمین، مگر از طریق تلفنهای نوبتی ۲-۳ دقیقهای زندان، دادگاههای چند دقیقهای دربسته با حضور و دخالت بازجویان و غیبت خانواده و خویشان و خبرنگاران، بی توجهی به دفاعیه وکلاء و ایرادات قانونی آنها، عدم تحویل رونوشت رأی به متهم و وکیل مدافع، نداشتن دادنامه برای مراجعه به دیوان عالی کشور و اعاده دادرسی و… چگونه میتوان ادعای دادرسی عادلانه داشت؟ مگر ملت درآستانه چهل سالگی نظام ولایت مطلقه فقیه بار اول است که با چنین شیوههایی مواجه است که هر ادعایی را باور کند؟
از آنجایی که چنین برخوردهایی درمیان ملت ما و امت اسلام، بلکه مردم جهان به حساب تسویه حسابهای سیاسی مذهبی شیعه و سنی گذاشته میشود و با دامن زدن به آتش اختلافات فرقهای آب به آسیاب دشمنان ریخته میشود، ایکاش مدعیان تشیع علوی نگاهی هم به توصیههای آن پیشوای عدالت در گزینش قاضیان(در عهدنامهاش با مالک اشتر، هنگام اعزام او به مصر) میکردند:
“برای داوری میان مردم کسی را که بهنظرت با فضیلتترین آنهاست برگزین؛ از کسانی که نه کارها بر او دشوار آید، نه زیر بار تحمیل و فریب برود، نه بر خطای حکمش اصرار ورزد، نه اگر حقیقت را شناخت در گرایش به آن درنگ کند، نه طمعی داشته باشد، نه به اندک فهمی بی آنکه به عمق حقیقت برسد اکتفا کند، از همگان در شبههها آگاه تر و بیش از همه به دلایل روشن متکی باشد، کمتر از مراجعه دادخواهان بهستوه آید، در کشف حقیقت از همه شکیباتر باشد و چون حکم آشکار شد قاطعیت داشته باشد، نه فریب خورد و نه به یکی از طرفین متمایل شود و البته چنین کسانی اندکند”.
پس از این مقدمات به کارگزارش سفارش میکند: “در کاردستگاه قضا نظری بلیغ کن، که این دستگاه جزا (چماق قانون)، اسیر دست بدکاران بوده است؛ به خواست شخصی در آن عمل میکردند و دنیا را به آن طلب میکردند”.
اما ریشه یابی چرایی گرایش محروم شدگان از آزادی و مشارکت در امور خود، به تندروی و خشونت، به خصوص در میان اقلیتهای مذهبی، بسی مهمتر ازبرخورد خشن است. این امری طبیعی است که تجربه بهار عربی و تحولات چند سال اخیر در مصر، عراق، سوریه و اخیرا ترکیه، که چراغ امیدی در امت اسلام شده بود، فراروی ما است و تردیدی باقی نمیگذارد که آتش حذف بخشی از ملت، به دامن بقیه سرایت میکند ودودش به چشم همه میرود.
اعدام شدگان عمدتا از مناطق محروم کردستان، مردمی فقیر و مستضعف بودند، درد دین داشتند، ولی سرخورده و مایوس و محروم از آزادی و امنیت در تبادل آزاد عقاید و آراء خود، نه خود به زبان فارسی چندان آشنا بودند و حقوق میدانستند که به راحتی از خود دفاع کنند و نه ملاقاتی از نزدیک با وکیل داشتند. گرچه دفاع هم تاثیری در حکم تصمیم گرفته شده نداشت و باید میشد آنچه شد.
اگر اعدام خلخالیوار قاچاقچیان مواد مخدر در ۳۸ سال گذشته ذرهای از مصرف مواد کاسته، اگر مبارزه با بدحجابی دراین مدت تار مویی تاثیر داشته، اگر سرکوب طالبان آزادی، امنیت و حقوق بشر یک وجب مردم را از مطالباتشان عقب نشانده و اگرهای دیگر… این شیوه برخورد با معضلات هم که ریشهدار و بسیارعمیق است نتیجه خواهد داد… ایکاش مسئولان امر به خاطر دوام خودشان هم که شده، لختی می اندیشیدند؟!
وقتی میان تشیع وحدت آفرین و رحمت گسترعلوی با تشیع تضادآفرین و تفرقه گستر صفوی، که از آبشخور جنگ مذهبی سیراب میشد، هزارساله راه باشد، چرا بهجای “داعشمنشی” در توهم پیشگیری از داعش، به دانش کسانی که از کتاب و سنت راه برخورد با مخالفان را( درمنشورحکومتی خویش به مالک اشتر) آموختند رجوع نکنیم:
“دلت را با دلسوزی برای مردم، محبت به آنان و لطف بدیشان بپوشان، مبادا همچون درنده ای وحشی خوردنشان را غنیمت شماری! آنان دو گروهند؛ یا برادری همدین، و یا همنوع تو هستند که علتهایی(بیرونی) برآنها عارض شده و(ناخواسته) به عمد یا خطاء، لغزشهایی به دستشان گذاشته شده است، پس با عفو و نادیده گرفتنت با آنان برخوردکن، همچنانکه تو دوست داری خدا گناهت عفو کند و نادیده بگیرد…”
بر حذر باش از خون و به ناروا ریختن آن، که هیچ عاملی دربرانگیختن نابسامانیها، بد فرجامیها، زوال نعمات، بریده شدن عمر حکومت، موثرتر از ریختن خون به ناحق نیست، و خداوند سبحان در روز قیامت داوری را از خونهای به ناحق ریخته شده آغاز میکند. پس مبادا پایه های حکومت خویش برریختن خون حرام استوار سازی
که چنین کاری موجب تضعیف و سستی، بلکه زوال و انتقال قدرت میشود”
ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره ایستاده برای خدا و گواهانی به عدالت باشید
و مبادا دشمنی با گروهی شما را به زیرپاگذاشتن عدالت وادارد، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر است
و از خدا پرواکنید که مسلما برآنچه میکنید بس آگاه است. (سوره مائده آیه ۸).
اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی ایران در خارج کشور
۱۷ مردادماه ۱۳۹۵- هفتم آگوست ۲۰۱۶
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…