زیتون-سینا پاکزاد: شهریور ماه ۹۲، زمانی که امید به گشایش سیاسی و رفع فضای امنیتی در میان روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی و اجتماعی افزایش یافته بود٬ یکی از روزنامهنگاران سابق که پیشتر نیز بازداشت شده و چندین ماه را در انفرادی بهسر برده بود از سوی سازمان اطلاعات سپاه احضار میشود. اینبار اما موضوع، بازجویی و تفهیم اتهام نبود. کسانی که در این سازمان بر روی پرونده فعالان رسانهای کار میکردند تصمیم گرفته بودند یک جزوه کامل و بهروز از آنها حاوی سوابق کاری، ارتباطات و فعالیتهای سیاسیشان تهیه کنند.
حدود ۲ ما طول کشید تا کارشناسان سازمان اطلاعات سپاه با همراهی روزنامهنگارِ سابق٬ این پروژه را به پایان برسانند. در نهایت جزوهای از تمامی روزنامهنگاران و خبرنگاران فعال در رسانههای اصلاحطلب آماده شد که در آن علاوه بر سوابق کاری گذشته و فعلیشان، ارتباطات دوستانه، دیدگاهها و تمایلشان نسبت به برخی احزاب و شخصیتهای سیاسی و همچنین ارتباطات دوستانهشان مورد اشاره قرار گرفته بود.
نکته مهم در این جزوه آن بود که جلوی نام برخی افراد همکاری با رسانههایی همچون روزآنلاین، کلمه، سحام نیوز، جرس، رادیو زمانه، بیبیسی فارسی و… درج شده بود و همین مبنایی شد برای احضار شماری از آنها توسط اطلاعات سپاه. نکته عجیب اینجا بود که افراد احضار شده صرفا با استناد به اطلاعات مندرج در این جزوه متهم به همکاری با «رسانههای معاند» شدند بی آنکه مستند دیگری در پرونده آنها در این زمینه وجود داشته باشد.
در حال حاضر تعداد روزنامهنگارانی که مجبور به دراوردن لباسهای خود در جریان بازجویی شدهاند به ۹ تن افزایش یافته و ۲ نفر از بازجویان نیز در آن دخیل هستند
در آن هنگام از این جزوه در همین سطح استفاده شد اما سال گذشته قاضی قطبی، رئیس دادسرای فرهنگ و رسانه که از ابتدا علاقه ویژهای به الصاق برچسب همکاری با «رسانههای معاند» به روزنامهنگاران اصلاحطلب داشت در تعامل با معاونت اطلاعات سپاه شروع به استفاده مجدد از این جزوه کرده و علاوه بر احضار تعدادی از روزنامه نگاران، در اواخر سال گذشته نیز بهروز رسانی این جزوه را در دستور کار قرار داد. روش وی در این زمینه بنابر پارهای ملاحظات در این گزارش قید نمی شود اما با توجه به برخی اخبار جدید به آنچه که در حال حاضر در جریان است اشاره خواهد شد.
قطبی در سال گذشته و بهار امسال اقدام به احضار شماری از افرادی کرد که در این جزوه نام آنها به عنوان همکار با رسانههای فارسی زبان خارج از کشور قید شده بود اما اطلاعات سپاه هنوز در قبال آنها اقدامی صورت نداده بود. وی نیز مشابه همان رفتاری را با احضارشدگان داشت که بازجویان سپاه داشتند، اتهام همکاری با رسانههای معاند بدون وجود هیچ مدرکی دال بر چنین ارتباطی در پرونده افراد.
در ۲ ما اخیر نیز تکمیل پروفایل روزنامهنگاران از سوی قاضی قطبی و اطلاعات سپاه به موازات یکدیگر پیش میرود. روش کار نیز بدین صورت است که از افرادی که در دادسرای فرهنگ و رسانه مورد بازپرسی قرار گرفته و یا توسط عوامل سپاه بازجویی میشوند، اطلاعاتی از همکاران و دوستان رسانهای اخذ و به جزوه مورد اشاره اضافه میشود. در همین زمینه، شنیدهها حاکی از آن است که عوامل دخیل در تکمیل این جزوه اتهام آمیز٬ مجددا سعی دارند از روشی که در سال ۹۲ استفاده کردند بهره برده و با مجبور ساختن یا اقناعِ برخی روزنامهنگاران به همکاری کار را پیش ببرند.
شاید کسانی که در بازجوییها تصور میکنند پاسخی که درباره همکاران و دوستانشان میدهند عام بوده و از اهمیت چندانی برخوردار نیست متوجه این نباشند که همان موضوعِ کم اهمیت سرنخی برای کشف روابط به عناصر امنیتی میدهد
اجبار به لخت شدن
«زیتون» در پیگیری اقدامات مورد اشاره از سوی عوامل امنیتی به خبری ناگوار و اسفبار دست یافته است. برخی از روزنامهنگاران در ماههای اخیر از سوی اطلاعات سپاه به آدرسهای مختلفی در مناطق مرکزی تهران احضار شدهاند که در یکی از این اماکن با رفتارهایی غیراخلاقی و زننده مواجه بودهاند.
در ابتدا زمانی که یکی دو مورد از برهنه کردن افراد به بهانه بازرسی بدنی گزارش شد گمان میرفت این موضوع موردی بوده و به روحیات و شخصیت یکی از بازجویان مرتبط است چرا که در هر دو مورد، یک بازجو دستور این اقدام را به همکارانش داده بود. اما در حال حاضر که تعداد روزنامهنگاران زن و مرد که مجبور به درآوردن لباسهای خود در جریان بازجویی شدهاند به ۹ تن افزایش یافته و ۲ نفر از بازجویان نیز در آن دخیل هستند شائبه تعمد و دستوری بودنِ تحقیر و توهین به شماری از روزنامهنگاران تقویت شده است. مشخصات ظاهری و نام مستعار یکی از این بازجویان و همچنین آدرس این خانه امن در اختیار «زیتون» قرار دارد.
آیا زمان رسانهای شدن تجربیات فرانرسیده است؟
با این اوصاف و بنابر تجربه سالهای پس از ۸۸ و با اتفاقات اخیر شاید لازم باشد فعالان سیاسی و رسانهای که با تجربیات مختلفی از جمله بازجویی، تهدید و ارعاب، دعوت به گفتگو در اماکن عمومی نظیر رستورانها و کافی شاپها و یا تماسهای گاه و بیگاه تلفنی مواجه بودند در انتقال تجربیات خود به دیگران فعالانهتر عمل کرده و در صورت امکان در سطح رسانهها به آن بپردازند تا نوعی پیشگیری از آسیبهای بیشتر به دیگر فعالان صورت گیرد.
شاید کسانی که در بازجوییها تصور میکنند پاسخی که درباره همکاران و دوستانشان میدهند عام بوده و از اهمیت چندانی برخوردار نیست متوجه این نباشند که همان موضوعِ کم اهمیت سرنخی برای کشف روابط به عناصر امنیتی میدهد و یا افرادی که به دعوت بازجویان برای گفتگو در اماکن عمومی تن میدهند مراقب نباشند که در نهایت چه برنامههایی انتظارشان را میکشد.
بنابراین مطلوب آن است کسانی که امکان انتقال تجربیاتشان در این رابطه را دارند به شکل فعالانهتری عمل کرده تا از این طریق مخاطرات امنیتی را برای همصنفان خود کاهش دهند.