از داعش اصفهان تا داعش منبج سوریه

فرزانه روستایی

هیجده سال پیش یک تیتر پیشنهادی من در روزنامه اصلاح‌طلب توس درخشید و تیتر یک صفحه اول شد؛ «طالبان: ریش از مشت کم نزند». در روزهایی که طالبان مردم افغانستان را قلع‌وقمع می‌کرد این تیتر دلالت بر این فرمان طالبان داشت که هیچ مردی از این به بعد اجازه اصلاح صورت ندارد و ریش او نباید از مشت گره‌کرده او در زیر چانه کمتر باشد. کسی در آن روزها فکر نمی‌کرد که حدود دو دهه بعد طیفی از اداره‌کنندگان ایران نیز از طالبان کپی‌برداری کنند و رفتاری با مردم پیش بگیرند که واکنش بدویان عصر حجر را تداعی کند. رفتاری که مسئولان با زنان و مسئله حجاب در پیش گرفتند٬ نگاهی که به موسیقی و کنسرت و هنر و ادبیات و سینما و انتشارات دارند٬ رفتار غیرانسانی که با دختران و پسران جوان در پیش گرفتند٬ و ادبیات خشن و بی‌انعطافی که مردم را مورد خطاب قرار می‌دهند همگی مدلی از اداره طالبان شیعه ایرانی است که هنوز ادامه دارد.

چند روز پیش اتحادی از نیروهای کرد و ضد داعش شهر منبج در شمال سوریه را از چنگال داعش آزاد کرد و مردم شهر پس از دو سال اسارت طعم زندگی بدون تهدید و ارعاب را تجربه کردند. تصاویری که خبرگزاری‌ها از مردم شوک زده و آزادشده منبج منتشر کردند بسیار دردناک و غمبار و تا حدودی مضحک بود. مردان منبج جشن ریش‌تراشی به راه انداختند. بسیاری در حال تراشیدن ریش خود عکس یادگاری گرفتند و زنان در گوشه‌کنار شهر برقع‌ها را آتش زدند. هیچ عکسی از شهر منبج نشان نمی‌داد که زنان بدحجاب یا بی‌حجاب باشند٬ اما طالبان آن‌ها را مجبور کرده بودند برقع بپوشند و در خانه‌های خود زندانی باشند. چه بسیار زنان فلاکت‌زده‌ای که برای سیر کردن شکم یتیم‌های خود از خانه بیرون می‌زدند تا با گدایی یا خرید یا فروش کالایی نانی را به منزل ببرند اما تازیانه‌های داعش هیچ‌گاه گرسنگی فرزندان آن‌ها را ندید. حتی٬ یکی از زنان میان‌سال درحالی‌که با هیجان برای خبرنگاران می‌گفت که داعش چه بلایی بر سر خانواده او آورده است از شدت هیجان بی‌هوش و نقش بر زمین شد.

در روز آزاد شدن منبج زنان از مصیبتی که برای دو سال تحمل کرده بودند هم شیون می‌کشیدند وهم از شادمانی خلاص شدن از شر داعش هلهله سر می‌دادند. گروهی از مردان لعنت بر داعش به راه انداختند و هر کس تا جایی که می‌توانست دشنام بزرگ‌تر و غلیظ‌تری را نثار داعش می‌کرد.
تصویر پیرزن لجباز و یک‌دنده‌ای که نیم ساعتی مانند مجسمه مقابل دوربین نشست و از لج داعش پک‌های عمیقی به سیگار می‌زد و در حضور خبرنگاران دود غلیظ و ممتدی را از حلق خود خارج می‌کرد تا همه ببینند و هر چه بیشتر از او عکس بگیرند نماد دهن‌کجی زنان منبج به فرهنگی بود که سیگار کشیدن در آن ممنوع بود و داعش تلاش کرد بر مردم تحمیل کند.

فیلم شادمانی مردم فلاکت‌زده منبج برای برخی یادآور روزی است که فشارهای امروز طالبان شیعه نیز از سر و سیمای مردم ایران برداشته شود. منظور پایان ارعابی است که طی این سال‌ها مردم عادی در کوچه و خیابان شهرهای بزرگ تحمل کردند ٬ آن‌هم فقط به خاطر اینکه اصولگرایان و نیز طیفی از روحانیت حاکم بر ایران به عقب‌افتادگی‌های تاریخی درمان‌نشده‌ای دچارند که هزینه آن را مردم با جان و مال و اعصاب و بر باد رفتن جوانی خود و فرزندانشان پرداختند.

سیمای زنان اصفهان پس از اسیدپاشی

فردای روزی که بساط تفکر داعش شیعه از ایران برچیده شود شاید بدترین تصویری که خبرگزاری‌ها از ایران مخابره کنند تصویر ده‌پانزده زن جوان اصفهانی است که به سیمای آنان اسید پاشیدند تا مانند زنان منبج سوریه حجاب محکم‌تری را بر سر کنند.

حدود دو سال گذشت از زمانی که ترکیبی از بسیج و انصار حزب‌الله اصفهان با اسیدپاشی به‌صورت زنان جوان ٬ شرم‌آورترین جنگ مذهبی را علیه صورت زنان ایرانی به راه انداختند. هیچ‌یک از نهادهای دولتی یا حکومتی به این سؤال پاسخ ندادند که چگونه ممکن است حدود پانزده بار و در پانزده زمان و مکان مختلف و در هر مورد حداقل دو نفر که از سوی یک ماشین دیگر همراهی می‌شدند (مجموع حداقل بیست نفر) چنین جرم هولناکی را مرتکب شده باشند ٬ اما هیچ‌گاه مورد پیگرد قرار نگرفته باشند.

در موارد متعددی مردم اصفهان شاهد بودند که موتورسواران اسیدپاش از سوی یک پیکان همراهی می‌شده‌اند. چند بار مردم شماره پیکان و حتی شماره موتور را برداشته‌اند و به پلیس اطلاع دادند ٬ اما کسی پاسخگوی خانواده‌ها نبوده و پلیس به آن‌ها اطلاع می‌داده که شماره موتورها به نهادها تعلق دارد. پیش از اسیدپاشی مردم اصفهان پیام‌هایی دریافت می‌کردند مبنی بر اینکه به‌صورت زنان بدحجاب اسید پاشیده می‌شود.
مسئولان امنیتی در ایران معمولاً وقتی تصمیم بگیرند پرونده‌ای را پیگیری کنند حتی با اطلاعات و ردپاهای بسیار جزئی متهمان را در کوتاه‌ترین زمان پیداکرده و با آن‌ها برخورد می‌کنند. اساساً دستگاه‌های اطلاعاتی ایران این توانایی را دارند تا از طریق فقط یک پیامک دو حرفی همه افراد مرتبط با یک باند پیچیده را در هر نقطه از کشور شناسایی کنند؛ اما ظاهراً این بار عاملان اسیدپاشی از کسانی نبودند که بخواهند با آن‌ها برخورد کنند. در این مورد خاص٬ حتی امام‌جمعه‌های اصفهان زنان را تهدید می‌کردند که در صورت بدحجابی با آن‌ها برخورد خواهد شد. در فرهنگ مهاجمان اشاره‌های امامان جمعه معنایی جز این ندارد که ائمه جمعه محدودیت‌های قانونی دارند٬ اما اشاره‌های آن‌ها ادله کافی برای دیگران فراهم می‌کند تا به تکلیف شرعی عمل کنند.

گسترش نارضایتی مردم از شرایط فرهنگی٬ سیاسی و بدتر از همه اوضاع اقتصادی و باز بدتر٬ فشار روانی که سال‌هاست اعصاب مردم را به بازی گرفته است تردیدی باقی نمی‌گذارد که روزی شهرهای ایران به‌صورت کنترل‌شده و یا بی‌مقدمه شاهد تجربه‌ای خواهد بود که ساکنان منبج به آن رسیدند.

سردار سپاه و قشر خاکستری

تقریباً این از محالات است که در عصر ارتباطات آن‌هم در کشور ذاتاً ثروتمند و پویایی مانند ایران٬ و با وجود پتانسیل‌های انسانی عظیمی که ایران دارد برای مدت طولانی بتوان به فردایی که به‌سرعت به‌سوی ایران می‌آید پشت یا از آن فرار کرد. هنوز بدترین انتخاب برای حل بحران ایران رخ دادن شورش‌های کور یا انقلابی است مانند آنچه در سال ۵۷ به آن مبتلا شدیم. از نگاه علوم سیاسی شکاف‌های درمان و ترمیم نشده‌ای که استعداد بروز زلزله‌های دردناک را در خود می‌پرورد منجر به تحولاتی می‌شود که همه عرصه‌های ملی را درمی‌نوردد و کسی توانایی مقابله با آن را ندارد. اظهار نظر اخیر یک مقام فرهنگی سپاه که گفت ما ارتباط خود را با قشر خاکستری جامعه از دست داده‌ایم را باید صدای همان آژیر خطری به‌حساب آورد که پیش از زلزله‌های اجتماعی به صدا درمی‌آید اما حتی شاه هم آن را نشنید.

ساکنان منبج سوریه فقط دو سال در چنگال داعش روزگار گذراندند تا اینکه آزاد شدند و ریش خود را به حراج گذاشتند و از لج داعش پیرزنان چروکیده‌شان پوک‌های بزرگ به سیگار زدند. اما آن قشر خاکستری که سردار نجات معاون فرهنگی سپاه چند روز پیش تأکید کرد که ارتباط با آن‌ها از دست رفته است برای همیشه از ارزش‌ها و معیارهای مدیران سپاه که در فکر مهندسی مغز مردم هستند فاصله گرفته‌اند.
قشر خاکستری در ایران بدون اینکه نام منبج را شنیده باشد سال‌هاست که حس می‌کند در منبج سوریه و در زیر سایه داعش شیعه روزگار پر تنشی را در کنار فساد و ارعاب و دروغ‌گویی مسئولان طی می‌کند. از منظر جامعه‌شناسی آن طیفی که معاون سپاه به آن اشاره کرد همانی است که به طبقه متوسط شهرت دارد و معمولاً رژیم‌های سیاسی و حکومت‌ها را جابه‌جا می‌کند و می‌برند و می‌آورند.

قشر خاکستری یا طبقه متوسط همانی است که در سال ۵۷ بار انقلاب را بر دوش کشید. اما در این سال‌ها هم اعدام شد و هم هزاران شهید داد و هم امروز در خیابان گشت ارشاد برای نوامیس آنان مزاحمت ایجاد می‌کند وهم در خیابان به‌صورت زنان آن‌ها اسید می‌پاشند. تحلیلگران معتقدند که در سراسر ایران حدود هشت تا ده میلیون نفر دقیقاً در همان سمت و سویی هستند که فرماندهان و معاونان سپاه و سردار نجات در آن قرار دارند٬ همه دیگر ایرانیانی که نسبت به شرایط سیاسی اجتماعی کشور شدیداً معترض هستند همگی در قشر خاکستری قرار دارند. بااین‌حال ٬ این ملاحظات قشر خاکستری ایران است که به‌احتمال بسیار زیاد آینده تحولات را رقم خواهد زد٬ نه طیف سیاه‌وسفیدی که مدیران و معاونان سپاه از طبقه آخر برج‌های عاج در آن سیر می‌کنند.

هرچند سردار نجات و همکاران او به ترتیبی می‌اندیشند و درواقع حقوق می‌گیرند تا با کاربرد همه ظرفیت‌های ارعاب ٬ نتیجه سیاه‌وسفیدی مانند سال ۸۸ را بر هر تحولی در ایران تحمیل کنند؛ اما رکود و فروپاشی اقتصادی اجتماعی دیگر ظرفیتی را باقی نگذاشته است تا جامعه ایران دوباره وارد تونل وحشتی شود که چشمان فرماندهان سپاه به آن خو گرفته است.
اینجاست که فرماندهان سپاه باید تسلیم نتایج بیرون آمده از صندوق آرا شوند و نیز این را دریابند که قشر خاکستری ایران با دست رد زدن به سینه مثلث جیم ٬ یعنی جنتی و یزدی و مصباح و رای ندادن به همه اصولگرایانی که سرداران سپاه با آن‌ها هستند رنگ خاکستری و قضاوت خود را نسبت به همه طیف سیاه‌وسفیدها اعلام کردند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. تمامی خانواده ها فرزندانشان را با یک ایده الی بزرگ میکردند. در مدارس خدمت به کشور و همت ملی تشویق و تحسین میشد. مردم نیاز به قسم خوردن نداشتن و اگر قسم میخوردند هر اختلافی به سرعت فیصله میا فت. مردم اینهمه کجی فساد و محدودیت ملی و معنوی نداشتند. آنچه مردم را فریب داد دروغ های روحانیت مخصوصا آیت الله ها بود در تهران هیچوقت نظم ترافیک به اندازه ششماه اول انقلاب نبود چون مردم خود بدون بودن یک نیروی منسجم آنرا رعآیت میکردند یا هرکه آنرا رعآیت نمیکرد مجبور به اطاعت میکردند . الان فشار مالی و حسرت یک زندگی با کمی رفاه در خیلی از خانواده ها انسجام خانواده ها را از بین برده درگیری خانوادگی نزاع و بالا کشیدن ارث یکی از بیشترین شکایت دادگاه است. بازاری ها هر خلاف و گران فروشی میکنند و به جد معتقد اند که با عزا داری امام حسین گناه های گرانفروشی و احتکار آنها بخشیده میشود!؟ آنهایی که نویسنده مقاله به ان اشاره میکند مستلزم زمان طولانی است تا خانواده ها ی با رفاه بیشتر و با وجدان آگاه شکل بگیرد و خانواده ها نسبت به اینهمه فساد بیتفاوت نباشند. آنچه نهاد های دینی و بسیج و سپاه بر سر فرهنگ این ملت آورده آنچنان تاسف بار است که اسید پاشی زنان اصفهان یکی از کوچکترین آنهاست . ملت ایران همتی بلند میخواهد تا روزی شبیه منبج را ببیند!

  2. تحلیل قشنگ و نسبتا واقع بینانه ای بود. خانم روستایی دو سه نکته مهم را ندیده اند یا نگفتند: سپاه فهمیده که حکومت بر دوش اقلیت استوار است، که ایداولوژی فعلی قادر نیست پایگاه حکومت را به اکثریت جامعه گسترش دهد، که بحران مشروعیت را نمی توان با کارآمدی حکومت حل کرد. محمد رضا پهلوی تا آخر عمرش این ها نفهمید. اما سپاه نمیداند چه باید کرد.
    خانم روستایی قدری با لایه های عمیق تر هم باید سرک بکشند. ایشان گویا تصور می کنند آقای خامنه ای این وسط تعیین کننده است. اما این طور نیست: علتش فرقهای سیستم شاه با سیستم فعلی ست: دولت شاه افیشنت و یکپارچه بود، بحران خارجی نداشت، به جهان آزاد وابسته بود و ارکان عمومی سیستم سالم بودند؛ فساد بود اما در اقلیت و حتی ساواک به شاه اطلاع می داد او خودش سهل انگاری می کرد. اما در سیستم حاضر، حکومت فردی متمرکز توام با بحران خارجی و بحران اقتصادی و بحران مشروعیت و بحران کارآمدی شده است.حکومت چند پاره است. تمام کامپتنس خود را از دست داده جز قلیلی از قدرت سرکوب. به هیچ بلوک قدرت خارجی متکی نیست. سنسورهایش را خودش کور کرده. در این وضعیت سپاه ایران مثل ارتش شاه نیست. فرماندهان ارتش مسلوب الاختیار بودند ؛ وقتی شاه رفت فروریختند. اما فرماندهان سپاه مستقل اند. سپاه فعلا دیپ استیت است . امروز خود را بر سر دوراهی می بیند: همچنان حول محور ستون خیمه نظام بماند یا ستون را تعویض کند یا اصلا آرایش کلی را اصلاح کند. اگر در ۸۸ توفیق کامل می یافت، امروز راحت تر تصمیم می گرفت. آقای خامنه ای آن کسی نیست که باید به صنوق بازگردد، دیپ استیت باید این کار را بکند. اما چه دلیلی دارد که این کار را بکند؟ ارتش پاکستان و ترکیه و شیلی و آرژانتین و … تحت چه شرایطی به تحویل قدرت رضایت دادند؟ اول، بعد از اینکه مسؤلیت کشور را رسما و علنا بر عهده گرفتند و دوم؛ در اداره به بحران رسیدند و سوم، حمایت و کمک خارجی را هم از دست دادند. در ایران شرط اول هنوز رخ نداده. همانطور که آقای خامنه ای مسؤلیت را به قوه مجریه احاله می کند، دیپ استیت هم آنرا به حکومت رسمی احاله می کند لذا خود را تحت فشار مطالبات جامعه داخلی و خارجی حس نمی کند.

    1. نقطه نظر شما نگاه من را کامل و شاید اصلاح کرد.
      اما به قول حضرت عالی متاسفانه اوضاع و شرائط از این سطوحی که ما
      می نویسیم هم بدتر است. اینقدر که احتمال اصلاح آن تقریبا از درصدهای بسیار پایین و نادر است. مگر اینکه همه با هم دست بدهند و توافق کنند که اوضاع به شکل فعلی ، یعنی در نقطه قبل از سقوط تثبیت شود.

  3. سلام متاسفانه مردم ما اغلب یک ذهنیت داعشی با خود دارند که منجربه جری شدن حکام ما در کارها ی غیر انسانی شان می‌شود و خیلی دم بر نمی آورند چه بسا آن را هم تایید کنند حضرت علی می فرماید لایق هر مردمی همان ها یی هستند که بر آنان حکم میرانند این نوع حکومت محصول وبرایند فکری مردم ایران است اگرچه عده قلیلی مخالف هم دارد وگرنه شما در ساحل عاج هم نمی توانید چنین حکومتی علم کنید چون اینگونه مانند ما فکر نمی کنند پس باید اول فکر مردم عوض شود تا دوباره بعد از شاه سلطنت جدید ی به مراتب بدتر روی کار نیاورند ودور نیست آن روز ی که حکام ولایی فرصت نکنند که بگویند صدای انقلاب تان را شنیدم که دیگر خیلی دیر شده باشد!

  4. ملای منصفی مشغول مطالعه بود ، در کتاب خواند که ریش بلند تر از یک قبضه دلیل حماقت است ، ریش در مشت گرفت و دید بیش از یک قبضه است ، همانطور که مشت کرده بود کبریت زد برای سوختن اضافه ، ریش اتش گرفت ، در حاشیه کتاب نوشت که این به تجربه ثابت شده است !

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »