حسینعلی منتظری: مهمترین حامی آیتالله خمینی قبل از انقلاب، قائممقام خمینی بعد از انقلاب، مهمترین منتقد خمینی در زمان حیات او، مهمترین منتقد جمهوری اسلامی تا ده سال پس از مرگش. متولد سال ۱۳۰۱، در سن هفتسالگی به مدرسه رفت، در سن دوازدهسالگی به حوزه علمیه اصفهان رفت و در سن نوزدهسالگی به قم رفت و در سیسالگی مجتهد شد. او در چهل سال اول عمرش به خاطر اینکه مجتهد شود درس خواند، از ۴۴ سالگی تا ۵۶ سالگی توسط حکومت سابق زندانی و تبعید بود، از ۵۶ تا ۶۷ سالگی نفر دوم کشور در حکومت پس از انقلاب شد و بود و از ۶۷ سالگی تا زمان مرگش در خانه خودش زندانی بود. روشهای مبارزه با منتظری: حمله به خانه، قطع کردن همه تلفنها، قفلکردن در خانه، جوش دادن در خانه و تبدیل در به دیوار. بستن همه راههای ارتباطی. او از داخل خانهاش تا ده سال پس از مرگش همه حرفهایی را که میخواست بزند، به مردم زد. یک پسرش توسط مجاهدین خلق کشته شد، پسر دیگرش توسط جمهوری اسلامی زندانی شد، برادر دامادش در زمان حیاتش اعدام شد، سه نوه او در سال ۱۳۸۸ دستگیر شدند. خودش در سال ۱۳۸۸ درگذشت. جمهوری اسلامی ده سال زحمت کشید و عکسهای او را در همه دیوارها، کتابها، ادارات، خیابانها نصب کرد و بیست سال طول کشید تا همه آثار او از بین برده شد. حکومت ایران بیست سال صدای او را از کل رسانهای کشور قطع ک رد و هفت سال پس از مرگش صدای او توسط همه مردم در اینترنت شنیده شد. زندانی دو رژیم و اگر حکومت تغییر میکرد، احتمالاً زندانی حکومت بعدی. فرزندش توسط مجاهدین خلق کشته شد و خودش به خاطر اعتراض به کشتار مجاهدین خلق از همه موقعیتهایش استعفا داد.
علی رازینی: متولد ۱۳۳۲ و عضو گروه سه نفره صدور حکم اعدام در سال ۱۳۶۷. پدربزرگ او از مجتهدین بزرگ و پدرش هم مجتهد بود، وی نیز مجتهد شد و بهاندازه سه نسل از علمای دین تلاش کرد تا آبرویی برای دین و اجدادش باقی نگذارد. وی در سن ۲۷ سالگی صدور احکام زندان و اعدام را آغاز کرد و پس از مدتی قاضی شد تا دلیلی برای صدور حکم داشته باشد. وی پس از پافشاری آیتالله منتظری برای برکناری اسدالله لاجوردی، بهجای او انتخاب شد و همان کارهایی را که او میخواست انجام دهد، ادامه داد. وی به دلیل تخلفات فراوانی که در طول دوران قضاوتش داشت، بهعنوان رئیس دادگاه ویژه روحانیت انتخاب شد. جمله قصار: «شهامت داشتیم و هرکسی را که اعدام شد زیر حکمش را امضا کردیم.» علی رازینی در سال ۱۳۷۷ توسط گروهی که احتمالاً فقط به خاطر ترور او تشکیل شده بود، مورد ترور واقع شد و بمب مذکور به شکلی بود که فقط اعضای فعال افراد مورد ترور را از بین میبرد، به همین دلیل مغز یک عابر، دست و پای چهار نفر از همراهان رازینی از بین رفت و خودش هم کمی از نواحی مهم وجودش مجروح شد که چون بهاندازه کافی فرزند دارد، این ترور به زندگی او آسیب زیادی وارد نکرد. او پس از ترور تصمیم گرفت با سوءقصد کنندگانش با ملاطفت برخورد کند، به همین دلیل پنجاه نفر دستگیر، ده نفر زندانی و دو نفر در زندان به دلایل نامعلوم فوت کردند. پس از ترور آیتالله خامنهای در بیمارستان از او عیادت کرد و او مانند بسیاری از شیفتگان شهادت از رهبری خواست برای او آرزوی شهادت کند، رهبری نیز برای او آرزوی شهادت کرد و این دعا مستجاب شد و فعلاً او میلیاردر شده است.
مصطفی پورمحمدی: متولد ۱۳۳۸ در قم. پدرش خیاط روحانیون قم بود. از سن ۲۰ سالگی دادستان خوزستان شد و تا ۲۹ سالگی دادستان بندرعباس، کرمانشاه و مشهد بود. پس از بلوغ در سن ۲۹ سالگی عضو هیئت سه نفره اعدام کشتار ۶۷ شد. از ۳۰ سالگی معاون بخش خارجی وزارت اطلاعات شد و در حین انجام وظیفه او بیش از هشتاد نفر در خارج از ایران کشته شدند. از سال ۱۳۷۸ از وزارت اطلاعات کنار رفت و مدتی استراحت کرد، از این دوره بهطور همزمان کشتار سیاسی مخالفان بهصورت غیررسمی متوقف شد. در سال ۱۳۸۴ وزیر کشور دوره احمدینژاد شد و برای به باد رفتن آبروی دولت روحانی، در دولت روحانی وزیر دادگستری شد. وی از سن ۲۰ سالگی دادستان بوده و معلوم نیست کی فرصت کرد تا مجتهد شود و دکترای حقوقش را بگیرد. این دادستان، معاون وزیر اطلاعات، مسئول هیئت مرگ، وزیر سابق کشور و وزیر دادگستری کنونی، پس از ۳۷ سال مسئولیتهای بسیار حساس در جمهوری اسلامی در جریان انتخابات خبرگان رد صلاحیت شد.
مریم رجوی: مانکن کتودامنهای رنگی جیغ که در اثر ازدواج با مسعود رجوی رئیسجمهور آینده ایران شده است. از وی تابهحال تعدادی لبخند تمام دندان، تعدادی ملاقات و تعدادی عکس در حال گریه برای اباعبدالله دیده شده است. وی تنها زن زیبای عضو سازمان مجاهدین بود که پس از اثبات صلاحیتهای کافی از همسرش مهدی ابریشمچی جدا شد و پس از عقد با مهریه «ریاست جمهوری آینده ایران» به ازدواج مسعود رجوی درآمد. مهدی ابریشمچی پس از طلاق با خواهر ۱۹ ساله موسی خیابانی ازدواج کرد. شغل رسمی: رئیس خانه سالمندان شکوفههای مجاهد.
بنیامین نتانیاهو: متولد ۱۹۴۹ در تلآویو، نخستوزیر کنونی اسرائیل که ده سال نخستوزیر اسرائیل بوده است و قصد دارد تا از بین بردن این کشور به فعالیت خودش ادامه دهد. او موفق شد برای مبارزه با ایران بهعنوان حامی فلسطین و اعراب، با فلسطین و اعراب متحد شود تا ایران را از بین ببرد. جمله قصار: «اگر مردم ایران آزاد بودند شلوار لی میپوشیدند و موسیقی غربی میشنیدند.» کارشناس اجرای برنامه کودک در سازمان ملل متحد.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…