حملات گاهوبیگاه به جامعه پزشکی کشور موضوع جدیدی نیست، ولی در سالهای اخیر تا حدی تشدید شده است و با وضعیتی که برای آقای کیارستمی رخ داد به اوج خود رسید. در حملات اخیر نوعی از هیجان و حتی بیانصافی را دیدیم. هرچند این حملات بدون دلیل نبود، ولی به عنوان یک ناظر اجتماعی کوشیدم تا طی چند یادداشت درک خود را از مساله بیان کنم، که کفه آن به طور روشنی به سمت پزشکان سنگینی میکرد. اکنون که تا حدی از هیجانات اولیه کاسته شده و همه چشمانتظار نظر سازمان پزشکی هستند- نظری که متاسفانه به نحو غیرقابل فهمی با تاخیر همراه شده است- این فرصت پیشآمده تا از زاویه دیگری نیز به مساله پرداخت و توضیح داد که پزشکان باید متناسب با منزلت و جایگاهی که برای خود در جامعه قایل هستند، مسوولیتپذیری مدنی از خود نشان دهند. عمده این نگاهم را در چند بند زیر ارایه میکنم.
١- اگر بخواهیم حوزههای تخصصی گوناگون جامعه خود را با جوامع توسعهیافته مقایسه کنیم به نظر میرسد که حوزه پزشکی ایران در مقایسه با سایر زمینههای تخصصی در مقام و جایگاه بهتری قرار دارد. به همین دلیل نیز اگر شرایط فراهم باشد، توریسم پزشکی و درمانی و آمدن مردمان کشورهای دیگر برای درمان به ایران یکی از مولفههای مهم درآمدی کشور خواهد شد. البته این پیشرفت علل گوناگونی دارد، ولی یک علت آن همراهی و نیاز حکومتکنندگان به خدمات پزشکی بود که عقب افتادن در این زمینه برایشان پذیرفتنی نبود و برخلاف حوزههایی چون ادبیات و هنر است که خود را بینیاز از این خدمت میدانند و حتی برخلاف مهندسی که واردات خدمات مهندسی ممکن بود، ولی واردات خدمات پزشکی به نسبت سخت است. از سوی دیگر و بدون تردید حرفه پزشکی یکی از پرزحمتترین حرفهها هم از حیث طول تحصیل و هم از حیث دورههای گذراندن طرح در اقصی نقاط کشور و در نهایت وارد شدن در بازار کار است. بنابراین نسبت به درآمدهای عرفی آنان نیز هیچ حساسیتی ندارم، بلکه در برابر انجام وظیفه آن دریافت قانونی را حق پزشکان میدانم.
و بالاخره اینکه باید میان نظام سلامت و جامعه پزشکی نیز تمایزی قایل شد. پزشکان فقط یک رکن نظام درمان و سلامت هستند، هر چند رکن مهم آن است، ولی این نظام ارکان دیگری هم دارد که ضعف آنها را نباید به نام پزشکان نوشت یا انتظار داشت که پزشکان آن ضعفها را جبران کنند، البته پزشکان نیز نباید این ضعفها را تشدید کنند یا از این آب گلآلود ماهی بگیرند و خود را پشت این ضعفها پنهان کنند. یکی از دلایلی که مردم میان نظام سلامت و درمان با جامعه پزشکی تمایزی قایل نمیشوند مربوط به خود پزشکان است. به این معنا که همیشه و در همه حال وزیر بهداشت و درمان پزشک بوده است، در حالی که در کشورهای توسعهیافته چنین چیزی کمتر دیده میشود. مردم ما وزیر بهداشت را جزو پزشکان و مدافع منافع آنان میدانند. این سنت نادرست در نظام اداری ایران به جای آنکه به نفع پزشکان شود در نهایت به ضرر آنان خواهد شد. مگر وزیر بهداشت میخواهد عمل جراحی کند که باید پزشک باشد؟! امیدواریم در آینده شاهد حضور وزرای غیرپزشک در این وزارتخانه باشیم.
٢- شاید برخی پزشکان گمان کنند که حمله اخیر علیه آنان به دلیل شهرت آقای کیارستمی است. این برداشت قطعا درست نیست.
به نظر بنده این حملات ناشی از مشکلاتی بود که در گذشته وجود داشت و کمتر مجال بروز پیدا میکرد و فوت آقای کیارستمی آن زخم را باز کرد. زخمی که دیر یا زود سرباز میکرد و فوت ایشان از این نظر میتواند به درمان این زخم کمک کند. اگر کسانی مثل خانواده آقای کیارستمی با این همه فشار رسانهای و حتی داشتن پزشکان علاقهمند به خودشان نمیتوانند به راحتی استیفای حق کنند، مردم عادی که هیچ قدرتی برای استیفای حق ندارند. هرگاه مردم مستاصل شدند، خشم خود را در زمان و مکانی که انتظارش را نداریم بروز میدهند. این مساله یک قاعده کلی است، اگر در مورد سیاست صادق است، در مورد سایر حوزهها و اقشار نیز صدق میکند.
مشکل اساسی این است که جامعه پزشکی ایران که توسعهیافته و پیشرفتهترین گروه تخصصی کشور است، به جای آنکه منادی ارزشهای دموکراتیک از قبیل پاسخگویی، شفافیت، آزادی، تناسب قدرت و مسوولیت و… باشد و آنها را به طور عملی در جامعه رواج دهد، به مرور زمان در واقعیات موجود هضم شده و مثل سایر اقشار شده است.
شاید گمان کنند که یک قشر توسعهیافته میتواند با دوری از ارزشهای جدید به پیشرفت خود ادامه دهد، ولی این برداشت درستی نیست. اگر از ارزشهای مذکور دفاع میکنیم به این دلیل است که آنها را برای روند توسعه و پیشرفت خود ضروری میدانیم. با وجود چنین ارزشهایی است که بهترین پزشکان در مراتب بالای جامعه پزشکی قرار میگیرند و اجازه نمیدهند افراد ناکارآمد و سودجو و غیرمتعهد به وظایف حرفهای رشد کنند. در واقع این ارزشها برای صیانت از جایگاه این حرفه و هر حرفه دیگر است. اگر این ارزشها به کنار رود پزشکان معتبر ضربه خواهند خورد. جامعه پزشکی را نباید قربانی برخورد با چند خطا (اعم از قصور یا تقصیر) کرد.
قصور و تقصیر در همه حرفهها هست و در پزشکی نیز بیشتر. روزانه دهها هزار عمل جراحی و صدها هزار ویزیت انجام میشود و کاملا قابل پذیرش است که بخشی از اینها مشمول قصور یا تقصیر پزشک شوند. این تعداد خطا اعتبار پزشکی را مخدوش نمیکند، حتی اگر روزانه دهها مورد باشد ولی اگر فقط یک خطا در روز باشد، و آن را نپذیرند و پنهان کنند، در این صورت همین پنهانکاری و غیرمسوولانه رفتار کردن اعتبار جامعه پزشکی را زیر سوال میبرد.
بنابراین اکنون نوبت پزشکان است. به وضوح میبینیم پزشکانی هستند که نسبت به این وضع نقد دارند ولی یا نمیگویند یا اگر هم یادداشتی مینویسند، خیلی محتاطانه عمل میکنند. اجازه ندهید که سازمان نظام پزشکی یا هر گروه دیگری که متولی رسیدگی به این پروندههاست اعتبار بالای جامعه پزشکی ایران را در ابهام و تردید قرار دهد. اقدامات و رسیدگی عادلانه و درست و مسوولانه نه فقط جامعه پزشکی را در موضع قوت قرار میدهد، بلکه آموزه مناسبی خواهد شد برای سایر اقشار جامعه اعتبار و اعتماد به نفس یک گروه را هنگامی میتوان سنجید که نسبت به همکاران خودشان نیز منصفانه و بیطرفانه رفتار و داوری کنند.
توضیح: این متن پیش از این در «روزنامه اعتماد» منتشر شده است. مطلب اصلی را «اینجا»میتوانید بیابید. ما پیشنهاد می کنیم مطالب را در منابع اصلی هم ببینید، گاهی تفاوت هایی در عکس و لینک های افزوده وجود دارد.