سعید مرتضوی: نوعی قصاب که فرق گاو و روزنامه را نمیفهمید. نوعی قاضی باهوش که متن اعترافات هر متهمی را از قبل میدانست. قاضی اسبق شعبه ۱۴۱۰ سابق. قاضی مسبوق دادگاه مطبوعات. طول ۱۲۰ سانت و عرض ۸۰ سانت. مسئول واحد اعزام روزنامهنگاران به خارج از کشور. وی موفق شد صدها روزنامهنگار را برای تحصیل به دانشگاههای جهان بفرستد تا خودش در ایران دکترا بگیرد. نوعی فحش ناموسی؛ مثال: «مرتضوی نشو»: کثافتکاری راه نیانداز. «مرتضوی بازی درنیار»: دروغ نگو. «مرتضوی شد رفت»: دیگر به او هیچ امیدی نیست. «مرتضوی گری»: شرارت و پلیدی. «مثل مرتضوی می مونه»: هیچ کاری از او بعید نیست. کاربرد در جمله: «مرتضوی برکنار و معاون دادستان کل کشور شد». وی پس از پایان دوره قضاوت وارد دولت احمدینژاد شد و به ادامه ارتکاب جرائم خودپرداخت.
وی در سال ۱۳۴۶ متأسفانه به دنیا آمد. پس از تحصیل در دبیرستان و دو سال پس از تمام شدن جنگ به بسیج رفت و چون هیچ روزنامهای در بسیج برای توقیف کردن وجود نداشت، بهعنوان سهمیه بسیج وارد دانشگاه آزاد تفت شد. مرتضوی با خواندن یک روزنامه متوجه شد که محل دفتر روزنامهها و طبعاً توقیف آنها در تهران است. وی به تهران آمد و در ترمینال خزانه کار خود را با پاره کردن یک روزنامه همشهری آغاز کرد. سپس از طریق یزدی وارد قوه قضائیه شد و با توقیف روزنامه جامعه کارش را آغاز کرد. وی در مدت ده سال دویست روزنامه و نشریه را توقیف و روزنامهنگاران را زندانی کرد. پس از نابود کردن کلیه روزنامهها به توقیف کسانی که شلوار گشاد یا چکمه تنگ میپوشیدند پرداخت و یک سال بعد چون هیچ روزنامهای باقی نمانده بود، به توقیف زنان، معلمان، کارگران، دانشجویان، نمایندگان سابق مجلس، وزرای سابق و هرکسی که قبلاً روزنامه میخواند پرداخت. قاضی مرتضوی موفق شد، تلویزیون بیبیسی، رادیو زمانه، صدای آمریکا، رادیو فردا را تشکیل داده یا مشکل نیروی انسانی آنان را حل کند. او در آخرین جلسه دادگاهش ماکس وبر، پارسونز، هانتینگتون، کارل مارکس، آلبرت اینشتین، زکریای رازی، عبید زاکانی و دانشگاههای هاروارد، آکسفورد و کمبریج را محاکمه کرد و پس از اخذ مدرک دکترا، از سوی صادق لاریجانی رئیس جدید قوه قضائیه برکنار شد. همزمان با دریافت دکترای مرتضوی ۷۰ نفر در تهران کشته و صدها نفر مجروح شدند. مرتضوی پس از نابودی قوه قضائیه وارد قوه مجریه شد و سازمان تأمین اجتماعی را بهعنوان «محل وقوع جرم» جدید خود انتخاب کرد و موفق شد رکوردهای جدیدی از دزدی را به دست بیاورد. وی به دلیل محرز بودن جرائم و مشخص بودن خلافهایش با خیال راحت توی خانهاش مشغول زندگی است. دکترای حقوق با تحقیقات ویژه در حقوق بالینی»، «حقوق عملی درونگرا در مجازات اسلامی»، « بررسی تطبیقی فیزیک و حقوق»، «فارماکولوژی متهم»، «نقش خانواده در بازجویی متهم»، «پژوهش فلسفه تطبیقی غرب از روی صفحه دوم کیهان»، «شیوههای جر دادن حریم خصوصی متهم»، «بررسی نقش کفش در کشف حقیقت»، «بررسی ارتفاع شناسانه نقش سهپایه بر تسلط بر واقعیات قضایی در دادگاه». جملات قصار: ” اگر گنجی بمیرد مگه چی می شه، اینهمه در زندان می میرن، ای هم روش”، ” مواظب ای شمسالواعظین باشین، ای ریمیل داره، ریمیل شم به کامپیوتر وصله.”، ” کشتهشدگان در بازجویی قبل از دستگیری مننژیت داشتند.”، ” جاسوسان دستگیرشده موساد اطلاعات را روی لب تاب ضبط میکردند.”، ” علت لاغر شدن زندانی گرفتن رژیم برای تناسب اندام بود.”، ” دماغ متهم در بازجویی نشکسته، بلکه عمل جراحی زیبایی انجام داده است.”، ” علت پیشرفت من تقواح است.”
محسن قرائتی: حجتالاسلام اپرا وی نفری، متولد ۱۳۲۴ در کاشان. وی نیم ساعت پس از انقلاب ۵۷ وارد تلویزیون شد تا آن را به منبر تبدیل کند، پس از چند سال خودش تبدیل به شومن تلویزیونی شد. خداوند در بیست سال قرآن را نازل کرد، قرائتی ۳۷ سال است که مشغول تفسیر آن است. وی قرار است بهزودی جلد دوم قرآن را منتشر کند. پدر یتیمان و شوهر بیوهزنان. وی در سال ۱۳۶۱ نماینده ولیفقیه در نهضت سوادآموزی شد و بیسوادان را جمع کرد و آن بیسوادها بهجای باسوادها وارد حکومت و مشغول اداره کشور شدند.
جملات قصار: «هه هه هه»، «تکان دادن سر به سمت راست و چپ و بالعکس». وی علاقه زیادی به شوهر دادن زنان و ازدواج مردان دارد. نظرات اساسی: «پسران دانشجو میتوانند با زنان جوان بیوه ازدواج موقت کنند.»، «ازدواج موقت راهاندازی شود.»، «دختران از ۱۳ سالگی به شوهر نیاز دارند.»، «باید سن ازدواج به ۱۴ سالگی کاهش یابد.»، «پیامبر فرمود هیچکس مثل خدیجه نمیشود.»، «هیچ وجدان سالمی اجازه نمیدهد نسبت به زندگی بیوهزنان بیتفاوت باشیم.» کتابها: «توحید»، «نبوت»، «معاد»، «عدل»، «امامت»، «رسالت»، «سیدخندان»، «نماز»، «روزه»، «حج»، «جهاد»، «امربهمعروف»، «نهی از منکر»(تمام این کتابها قبلاً توسط خداوند منتشر شده بود، تلاش قادر متعال برای اثبات کپیرایت وی به دلیل عدم رعایت کپیرایت در ایران به نتیجه نرسید.)
آنگلا دوروئتا مرکل: متولد ۱۹۵۴ در هامبورگ. پدرش کشیش بود، در یکسالگی به آلمان کمونیست مهاجرت کردند، در دانشگاه کارل مارکس درس خواند و در نهایت به حزب دموکرات مسیحی پیوست. به نظر میرسد زن است. مرکل از سن بیست تا چهلسالگی به نظر هجدهساله و از چهل تا شصتسالگی به نظر پنجاهساله میرسید. قدرتمندترین زن جهان بعد از کیم کارداشیان و بیسروصدا ترین زن تاریخ. آنگلا مرکل در دبیرستان بچه درسخوان بود و همیشه نمره ریاضیاش ۲۰ میشد، وی از نوزدهسالگی در دانشگاه فیزیک خواند، از ۲۵ سالگی شیمیفیزیک خواند و برخلاف سیاستمداران ایرانی موفق شد درسش را در سن ۳۲ سالگی به پایان برساند. از ۳۶ سالگی وزیر بانوان و ورزش (دو موضوعی که هیچ ربطی به او ندارد) شد و پس از آن وزیر محیطزیست، حفظ طبیعت و امنیت رآکتورها شد (آلمانیها چقدر بیکارند؟). آنگلا مرکل طبیعتاً با یک مرد ازدواج کرد و پس از طلاق با مرد دیگری ازدواج کرد، چون اگر میخواست با همان مرد قبلی ازدواج کند، چه دلیلی داشت که طلاق بگیرد؟ وی خوشبختانه بچهدار نشد، چون شوهرش دو تا بچه داشت. وی در سال ۲۰۰۵ ائتلاف حزب دموکرات مسیحی (CDU) را با CSU و SPD و ABC و BMW و EFG و سایر حروف که احزاب آلمان هستند تشکیل داد و از ۲۰۰۵ صدراعظم آلمان شد. محمود احمدینژاد یک هفته قبل از این واقعه، انتخاب مرکل را به ریاست جمهوری تبریک گفت، اما دولت آلمان اعلام کرد که اولاً مرکل هنوز رئیسجمهور نشده و ثانیاً آلمان اصلاً رئیسجمهور ندارد و صدراعظم دارد، اما احمدینژاد این موضوع را نپذیرفت و آلمان را تهدید کرد که یا باید رئیسجمهور داشته باشد، یا ایران رابطهاش را با آلمان به حال تعلیق درمیآورد.
شهرام جزایری عرب: میلیاردر موفق، زندانی خوشخنده، مردی که اثبات کرد اصولگرایان و اصلاحطلبان و حتی تندروترین جناحهای سیاسی کشور هم رشوه گرفتن را دوست دارند. یک شوخی طولانی با یک زندگی کوتاه. یک نمونه روشن برای نشان دادن اینکه اگر کسی اراده کند که موفق شود، بالاخره موفق میشود و زندان هم میرود. وی ثابت کرد که همه رشوه میگیرند، منتهی هرکسی به یکمیزانی و به یکشکلی. فهرست کسانی که از شهرام جزایری رشوه گرفتند: الف، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، دال، ذال، ر، ز، سین، شین، کاف کاف کاف کاف تا ی، رهبر، جناح چپ، جناح راست، اصلاحطلبان، اصولگرایان، قوه قضائیه، قوه مجریه، قوه مقننه، دیگران. وی در سال ۱۳۹۵ مجدداً در مشهد دستگیر شد. بهطور بسیار اتفاقی جرم وی در مشهد برگزاری کنسرت نبود، بلکه سخنرانی درباره شرکت پدیده مشهد بود. شاعر وقتی وی فرار کرد، درباره شهرام جزایری گفت: «آن مرد عرب که نام شهرام گرفت/ از راست و چپ ز همتش وام گرفت/ شهرام که پول میگرفتی همه عمر/ در رفت و بهجای دیگر آرام گرفت.»
مجتبی خامنهای: عزیز بیجهت. وی شبیه فیلمهای صامت قدیمی است، تصویر دارد ولی صدای او تابهحال به گوش کسی نرسیده است. یکی از چهار پسر آیتالله خامنهای که انگار با یک دستگاه کپی شدهاند. گفته میشود او توطئهگر، رئیس باند، رهبر یک جریان، دارای قدرت فوقالعاده و خیلی چیزهای دیگر است، ولی به نظر میرسد که او فقط فرزند آیتالله خامنهای است. ویروس ضعیف شده پدرش. میزان اطلاعات علیرضا نوری زاده در مورد وی از اطلاعات پدرش در مورد او بیشتر است.
نامنامه | ۹ نامنامه | ۸ نامنامه | ۷
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…