۱.(به گمانم) در آستانهی رأی اعتماد از مجلس دهم بود که مصطفی پورمحمدی حضور خود را در هیات مرگ انکار کرد و گفت «اینکه من در دهه ۶۰ فهرستی از اعدامیها را نزد آیتالله منتظری بردهام و ایشان مخالفت کردهاند قطعاً دروغ است، من در وزارت اطلاعات یک روز پست امنیتی نداشتم. در دو سال اول چون میخواستم در جبهه باشم با اصرار آقای ریشهری وارد وزارت اطلاعات شدم و مسئول ضد جاسوسی شدم بنده در آن حوزه که تازه نیمه امنیتی است تنها دو سال حضور داشتم. بنابراین درگیر اعدامها نبودم»
آن روزها فایل صوتی آیت الله منتظری و صدای پورمحمدی را مردم نشنیده بودند و خاطرات مرحوم منتظری را هم کمتر کسی خوانده بود. امروز، اما، پورمحمدی در قامت وزیر دادگستری دولتِ حسن روحانی، در جمع مردم خرمآباد سخن پیشین خود را به ناچار و عملاً «انکار» کرده و گفته است «خداوند فرمودند بر کفار رحم نکنید چون آنها به شما رحم نمیکنند و به منافقان نباید رحم کرد چراکه اگر بتوانند شما را به خاک و خون میکشند که کشیدند. ما افتخار میکنیم که دستور خدا در رابطه با منافقین را اجرا کردیم و در مقابل دشمنان خدا و ملت با قدرت ایستادیم و مقابله کردیم.»
اینگونه خلافگویی ها و رفتارهای متناقض در شرایط متفاوت، در تعبیر دینی از نشانه های «نفاق» است و مرتکب آن را منافق مینامند. اگر تعبیر و استدلال و رفتار مصطفی پورمحمدی را در ضرورت کشتار و اعدام منافقین بپذیریم، باید با او چگونه رفتار کرد؟
۲.بند پیشین را فراموش کنید! شوخی بهغایت تلخی است. بنا نیست کسی را بابت دروغگویی و نفاق اعدام کنیم. بنا نیست به همین سادگی هم نفاق و دروغگویی کسی را ثابت کرد و ثابتشده فرض کرد. این سادهگوییهای فاجعهآفرین، محصولی جز ابوبکر بغدادی و مصطفی پورمحمدی ندارد. این جنایتها محصول نظامهایی است که دست کم یک خدای زمینی دارند و نیازی به خدای آسمانی نمیبینند. همان خدایی که پورمحمدی را با دست خطی در ایران و مأموران ابوبکر بغدادی را در عراق و سوریه مجری فرامین خود قرار داده است. دو سال پیش، مجتهد شبستری بهاختصار فساد بنیادین این نظام فاسد را اینگونه نوشت: «خطر عظیم داعش ها، القاعده ها، النصره ها، طالبان ها در جهان حاضر از مبنای تئوریک تفسیر آنها برمیخیزد و نه از تفسیر نکردن آنها. آن مبنای تئوریک مشترک میان آنان و فقیهان رسمی این است که متون قرآن و حدیث حاوی یک سلسله نظامهای ثابت و ابدی معرفتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای همۀ انسانها در همۀ عصرها هست که آن را «شریعت الهی» مینامند. این یک «پیش فهم» باطل در مقام تفسیر متون اسلامی است که همۀ خطرها و خشونتهای شدید و یا غیر شدید در جهان اسلام از آن برمیخیزد».
۳.تا به اینجای کار نوار صوتی آیتالله منتظری، آب در خوابگه خیلیها ریخته است. حتی آیتالله خامنهای که پیشتر گفته بود بابت قضاوت تاریخ نگران نیست و برایش اهمیتی ندارد که از او چگونه یاد میشود، نگران ترک خوردن تاریخ رسمی روایتی است که جز در نزد مأموران و حاکمان، مقبولیتی نیافته است. هاشمی رفسنجانی هم که ۶ سال است تلاش میکند از قرائت رسمی قدرت و حکومت دور شود شاید عاقبتبهخیری بخرد، یکشبه خود را ورشکسته کرد. علامه!آیت الله! حاج!حسن خمینیِ محافظهکار و محتاط را که می خواهد با کمترین هزینه ها به بالاترین مناصب برسد، مردود خاص و عام کرد و شرمندگی ساکتان این پرونده را بیشتر.
بهراستی اگر این نوار، یک سند تاریخی نیست و محتویات آن اعتباری ندارد و دروغ بودن آن ثابت شده است، اینهمه سراسیمگی برای چیست؟ اینهمه نگرانی از قضاوت تاریخی چرا؟ آیا غیرازاین است که علامت سؤال بزرگی در برابر روایت رسمی بخشی از تاریخ ایران نهاده است که تا جوابی نیابد، از بین نخواهد یافت.
پی نوشت: ظاهرا خدای پورمحمدی و هیتلر هم بی شباهت به هم نیستند: «با حالی مصمم می گویم اگر روزی در مقابل یهودیان به دفاع برخیزم دفاع من جهاد بزرگ من است که خداوند آن را فرمان داده است. (نبرد من،آدولف هیتلر )
5 پاسخ
خانم روستایی، خودی غیرخودی ندارد. کار آقای پور محمدی نفاق است نه تقیه. تقیه برای حفظ دین و آئین است نه حتی برای حفظ جان چه رسد به حفظ قدرت. اگر تقیه برای حفظ جان واجب یا جایز بود، همه امامان شیعه کشته نمی شدند. لطفا ترم های دینی را دست کاری نکنید. همین گندکاری های روحانیان حکومتی برای انهدام ایمان مردم کفایت می کند.
با این جریانات آزم یاد این شعر حافظ می افتد
گر مسلمانی این است که اینها دارند. وأی اگر از پی امروز بود فردایی
این حضرات بعد از رو سیفیدی رژیم گذشته داعش را هم رو یفید کردند
اخه تو که در هر هفده رکعت نماز میخوانیی. بِسْم اله ارحمن و رحیم
بنام خداوند بخشنده مهربان تو دیگه چرا یا تظاهر به دین داری در هر لباسی که هستی میکنی و یا خدا را نشناختی که بنأمش جنایت میکنی خدا إنسان را برای زجر و بدبختی کشیدن نیافریده و بدان که خدای مهربان جهنمی جز برای شما برای کس دیگری ندارد خیر پیش
مطمئنا نمیتوان تاثیرگذاری پورمحمدی را بر اعدامهای دههی ۶۰ انکار کرد؛ همینطور اقدامات او در این زمینه قابل دفاع نیست. ولی قضاوت شما دربارهی روحانی که میفرمایید با انتخاب پورمحمدی به رایدهندگان توهین کرده، ناشی از ناآگاهی از اصل یکصد و شصتم قانون اساسی است. به موجب این اصل رئیسجمهور باید وزیر دادگستری را از میان افراد پیشنهادی رئیس قوهی قضاییه انتخاب کند.
طبعا صادق لاریجانی افراد دلخواه من و شما را به رئیسجمهور معرفی نمیکند.
بدبختی ما این است که برای یک قدم جلورفتن بسوی بهبودی اوضاع به آقای روحانی رای دادیـم وایشــان هم با انتخاب آقای پورمحمــدی بزرگ ترین توهیــن را به رای دهنــدگان خود کرد، زیرا درهمان موقع وقبــل ازآن هم آقای پورمحمدی برای هرروزنامه خوانی ناآشنا نبود…!
درهمان موقع میگفتنــد:آقای پورمحمدی روحانی جوانی بوده جویای نام…! درقوه قضائیــه مشهــد حکمی میگیــره می آیـد تهران، صبــح سـوارهوپیمامیشــده به مقصـدشیــراز، عصربه هنگامیکه بالای ۳۰۰-۴۰۰ نفررادرآنجا اعدام کرده بوده برمیگردد تهــران، صبح روز بعــد مثلا”میرفتــه تبـریزوپس ازاعـدام ۴۰۰-۵۰۰نفـرعصربرمیگرده تهـران و…این سفــرهای مرگ مثلا” یکماه کم وبیـش ادامــه داشتــه…! آری، اینهــا مطالبی بود که درصف نانوایی، تاکسی، اتوبوس و… نقـل همــه ی مهمانی ها، شب نشینی ها وخلاصــه درهرمحفــل ای بوده، آنوقت جناب آقای روحانی با خیانت به رای مردم ایشــان را میکنــه وزیردادگستــری…! اینکاریعنی به سخره گرفتـن عدالت ومردمی که به ایشـان رای داده بودنـد،
این دوگانگی گفتار و کردار امثال پور محمدی برای خودی تقیه و برای غیر خودی نفاق نام میگیرد !!
تازه اعضای هیات قتل عام بنا به گفته اقای منتظری در همان فایل صوتی خوبان دستگاه قضایی نظام اسلامی هستند و عدالت آنان نیز نزدامام احراز شده بود که مامور اجرای این مهم شدند !!!
دیدگاهها بستهاند.