دکتر حمیدرضا جلاییپور اخیراً ناظر به نزاع فکری و حواشی غیرفکری آن که درباره نظریه «رویای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش بپاخاسته، در نوشتاری با عنوان «نکته هایی درباره گردوغبار در مدرسه نواندیشی دینی» در سایت «زیتون» ملاحظاتی را مطرح کرده که به نظر میرسد نیازمند کمی شفافیت و توضیح بیشتر است . در سطور آتی میکوشم آنچه به نظرم در خور توضیح بیشتر است بیان کنم.
۱ـ تفکیک نقد عالمانه و اتهام زنی و افترا: وی تلاش کرده میان این دو تفکیک قائل شود و دکتر عبدالکریم سروش را به پاسخگویی فرا خواند. نکته مهم و در خور توجهی است، اما اگر تمام نقدها را عالمانه مفروض کرد، این تفکیک خالی از خلل نخواهد بود. شیوه اکبر گنجی در رویارویی با دیگران این گونه است. وی در برخورد با شریعتی، آرش نراقی، محسن کدیور و هم اکنون نظریه عبدالکریم سروش، «بولتننویسی» و «پروندهسازی» میکند. طرفه آنکه آرش نراقی درباره نقدهای گنجی بر خود از همین واژه و اصطلاح استفاده کرده، حسن یوسفی اشکوری هم پیش از این درباره نقدهای گنجی بر شریعتی همین اصطلاح «بولتننویسی» را به کار برده است. گنجی، آرش نراقی را هم به آوردن دین جدید متهم کرده بود. گویی ملاک و معیار دینداری تنها در دست اکبر گنجی است و اوست که میداند کدام نظریه «دین جدید آوردن» است.
آرش نراقی در برخورد با نقدهای گنجی سکوت پیشه کرد و پاسخی نداد. محسن کدیور هم چنین کرده و از پاسخ به نقدهای گنجی امتناع کرده است. دلیلش روشن است. نقدهای گنجی نقد علمی نیست، بولتننویسی و پروندهسازی است. نه عبدالکریم سروش و نه هیچ متفکر و اندیشمند دیگری هم نباید به وی اعتنا کند. همارز دانستن نقدهای گنجی با دیگر نقدهای عالمانه که بر نظریه دکتر سروش وارد شده است بی انصافی در حق «نقد» و «ناقد» است. دکتر عبدالکریم سروش هم بنا به آثار متعددش هماره به نقدها توجه داشته و دارد. چاپ دوم کتاب مهم «قبض و بسط تئوریک شریعت» و همین طور کتاب «مدارا و مدیریت» همراه با پاسخهای وی به مجموعه نقدهای وارده به نظریه است. در طول این سالها هم در مجموعه سخنرانیها و نوشتههایش جدا از پاسخ به پرسش حضار، پاسخهای مکتوب بر نقدها منتشر کرده و همچنان بر همین رویه نیکو پابرجاست. در مورد اخیر هم پس از گفتوگوی تلویزیونی با مهندس عبدالعلی بازرگان، نقد مکتوبی را در نقدهای مجدد مهندس بازرگان منتشر کرد. این رویه و منطق فضای علمی، دقیقهای نیست که دکتر سروش از آن غافل باشد و دکتر جلاییپور وی را بدان فرا بخواند. البته دکتر جلاییپور خود مطلعند که نظریهپرداز تصمیم میگیرد به کدام نقد پاسخ دهد یا ندهد. کما اینکه خود دکتر جلاییپور هم درباره نقدهایی که به مواضع مطرح میشود تصمیم میگیرد به کدام یک بپردازد.
۲ـ بولتننویسی: دکتر جلاییپور میداند که بولتننویسی به چه معناست. قطعه قطعه کردن جملات، خارج کردن متن از ساخت و بافت آن، مفروض گرفتن نتیجه، دخیل کردن عبارات و مسائل غیر معرفتی، فهرست کردن سوابق علمی و غیرعلمی … از جمله ویژگیهای بولتننویسی است. نویسنده این سطور در نقد یکی از نویسندگان سایت فرهنگ امروز به گوشههایی از این شیوه پرداخته است. اصطلاح «فرقه سروشیه» طنزی است که میان دکتر ادیب سلطانی و عبدالکریم سروش مطرح بوده و سروش نیز به طنز در جمعی بازگو کرده است. خارج کردن یک اصطلاح طنز از بافتش و تبدیل آن به عنوانی برای نواختن کار و بار علمی سروش جز بولتننویسی نام دیگری نمیتواند داشته باشد.
این شیوه به درستی «کیهاننویسی» هم نام گرفته است. کما اینکه یکی از نویسندگان این نوع مواجهه اکبر گنجی را «الهیات کیهانی» نام داده است. شیوه مدیرمسئول هتاک و منفور روزنامه کیهان در برخورد با دیگران، سرمشق بسیاری در مواجهه با افکار و آثار است. همچنین شیوه او تداعی کننده رفتار رییس دولت نهم و دهم است. بر همگان و از جمله دکتر جلاییپور روشن است که وی دغدغه حقیقت ندارد و لذا کسی در مقام پاسخگویی محتوایی به او نیست. او به دنبال اهدافی است و شیوه او اینچنین است. اساساً در برابر چنین کسانی جز سکوت و بی اعتنایی راه دیگری وجود ندارد.
سابقه حضور گنجی در سپاه هم بر همگان روشن است. خود وی در مصاحبه با عنایت فانی خاطرات فراوانی از دوران حضورش در سپاه بازگو کرده است. حضور وی در سپاه امری نیست که دکتر سروش دباغ برای نخستین بار آشکار کرده باشد. این شیوه و سابقه وی است، همچنان که در فراز نخست بدان اشاره کردم. وی با علی شریعتی، آرش نراقی و محسن کدیور اینگونه برخورد کرده است و با دیگران هم خواهد کرد. افترای «فرقهسازی» و «پیامبر جدید» و موارد غیرمعرفتی بسیار که در نوشتههای وی پررنگاند نه ذیل مفهوم «نقد» قرار میگیرد و نه نیازمند توجه و پاسخ. در واقع آرش نراقی و اکبر گنجی میتوانستند به جای واژه «فرقهسازی» که بار معنایی منفی دارد از اصطلاحات و عباراتی خنثی مانند «مکتب» یا «مدرسه فکری» استفاده کنند اگر مدعیاند نقدشان محتوایی است. دکتر جلاییپور هم برای اینکه نظرش صائبتر باشد باید میان این دو، تفکیک روشنتری به دست دهد.
۳ـ نگرانی از نیتخوانی یا نادیده گرفتن نیات غیرمعرفتی: جلاییپور نگرانی خود را ناظر به «نیتخوانی» به جای توجه به نقد به درستی اشاره کرده است. اما این نگرانی با توجه به سویه دیگر ماجرا تکمیل میشود. بعضی از «نقدنماها» هم با نیاتی غیر معرفتی و معلل منتشر میشوند و نه نیات صرفاً علمی. بیتوجهی به این مهم مآلاً منجر به نیتخوانی خواهد شد. باید دقت کرد کدام نقد برآمده از نیات علمی است و کدامیک مبتنی بر نیات شخصی و غیر معرفتی. همانطور که «نیتخوانی» در مواجهه با نقدها نادرست است، بی توجهی کردن به نیات غیر معرفتی هم به همان اندازه آسیبرسان است. بهتان «ادعای پیامبری» با چه دغدغه حقیقتجویی مطرح شده است؟ این بهتان عظیمی است که تنها برآمده از ذهنی تخریبگر است وگرنه نقد علمی را نیازی به اینگونه بهتانزنیها نیست. همچنین چندی پیش آرش نراقی در یکی از یادداشتهای فیس بوکی ادعا کرده بود که عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری برای کسب مخاطب و هوادار چنین نظراتی دارند (نقل به مضمون). این جز مصداق روشن و آشکار نیتخوانی نیست؟ به این گزاره چگونه میتوان پاسخ مستدل داد؟ آنچنان که جلاییپور، عبدالکریم سروش را بدان فراخوانده است؟ از اینرو یکی دانستن همه نقدها و فراخواندن همه به پاسخگویی، بی منزلت کردن نقد عالمانه است.
۴ـ نمونه ملکیان: در جایی از نوشته به روش مصطفی ملکیان در پاسخگویی به منتقدان اشاره شده است. تجربه شخصی من از مواجهه با نظرات وی متفاوت است. تا کنون دو اثر یکی مقاله و دیگری مصاحبه در نقد آرای مصطفی ملکیان منتشر کردهام. مقالهای با عنوان «خطاهای روایت ملکیان از روشنفکری دینی»[۱]در سایت جرس و مصاحبهام با دکتر سروش دباغ با عنوان «ملکیان، ذاتگرایی و نگرش غیرتاریخی»[۲] در سایت صدانت منتشر شدهاند. تا کنون جناب ملکیان به هیچ کدام از این دو نقد پاسخ ندادهاند، هر چند من هم با هدف پاسخگوییِ ایشان نقدها را منتشر نکردهام. حتی ندیدهام دوستان و به گفته جلاییپور «هواداران» وی به این نقدها هم پاسخی دهند. به نظرم این حق را باید برای همگان محترم دانست که در پاسخگویی حق گزینش داشته باشند؛ آنچنان که پیشتر اشاره کردم. خوانندگان هم حق انتخاب و تفکر مستقل دارند و نیازی نیست منتظر باشیم هر نقدی با نقدی دیگر پاسخ داده شود. نظرات مختلف در فضای فکری مطرحاند و همین برای رونق این فضا کفایت میکند.
۵ـ بی توجهی به اتهامات سهمگین: بهتان «تأسیس دین جدید» و یا «فرقهسازی» که هم توسط آرش نراقی و هم اکبر گنجی مطرح شده دارای تبعات سهمگینی است که دکتر جلاییپور بدانها آگاهند. جامعه دینی ایران که اکثراً علاقمند و ارادتمند به پیامبر اسلام است و نسبت به حفظ حریم آن بزرگوار حساس، درباره اینگونه اتهامات واکنش نشان خواهد داد. بی توجهی عجیب دکتر جلاییپور به این اتهام ناروا و سهمگین و مخرب و دعوت یکجانبه قربانیان این گونه اتهامات به پایبندی به اصول علمی جای پرسش دارد. به نظر میرسد جلاییپور بهتر است از اتهامزنندگان بخواهد نخست بابت این بهتان، عذرخواهی کنند و سپس به همگان راه و روش بحث و نقد علمی را گوشزد نماید.
۶ـ اتهام زنی بی سند: محمد سهیمی که دکتر جلاییپور بدان اشاره کرده، مدعی شده است که برخی نوشتههای فیس بوک سروش دباغ را عبدالکریم سروش نوشته است.[۳] این هم اتهامی بی سند و مدرک است. کسی که اندک آشنایی به سبک و شیوه نگارش عبدالکریم سروش و سروش دباغ داشته باشد متوجه بی اساس و گزافه بودنِ این تهمت میشود. دو اینکه اساساً موضوع می تواند برعکس باشد.می توان ادعا کرد «نوشتههای سهیمی که تا دیروز حتی نمیدانست روشنفکری دینی چیست و درباره انرژی هستهای مقالههای بی محتوا مینوشت، بسیار رنگ و بوی نوشتههای اکبر گنجی را دارد و ناگفته پیداست که صدر تا ذیل نوشتههای طویل وی را اکبر گنجی القاء و انشاء کرده است». ارجاع جلاییپور به مطلب محمد سهیمی به این معنا برایم شگفتآور بود.
۷ـ در پایان به ضرورت احتیاط و دقت در به کار بردن القاب در فضای علمی اشاره کنم. صفت «قویترین» که دکتر جلاییپور برای دکتر نراقی و دکتر فنایی به کار بردهاند به نظرم نیازمند احتیاط بیشتری است. در فضای علمی اینگونه به کاربردن صفات رایج نیست. دکتر نراقی و دکتر فنایی از جمله اساتید مبرز در علوم انسانی هستند و در حق من استادیها کردهاند؛ اما به کار بردن اینگونه اوصاف تبدیل کار و بار علمی به رتبهبندیهای غیرعلمی است. اندیشمندان همه «قوی»اند و کوشندگان راه حقیقت.
دو عاقل را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکبار
وگر از هر دو جانب جاهلانند
اگر زنجیر باشد بگسلانند
—————————————————————-
۱-http://www.rahesabz.net/story/80680/
۲-http://3danet.ir/article/133261/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D8%BA-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%C2%AB%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%9B-%D8%B0%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%B4-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C%C2%BB
۳-http://news.gooya.com/politics/archives/2016/08/216406.php
و http://news.gooya.com/politics/archives/2016/08/216665.php
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…