در نه بار انتخابات برگزار شده مجلس از ابتدای انقلاب، میزان مشارکت مردم در کل کشور حدود شصت درصد و در تهران جز در سه مورد زیر پنجاه درصد بوده است که در مقایسه با کشورهای دیگر قابل قبول است. اما نکته اینجاست که در همه این مدت، تقریبا همه کسانی که در رادیو یا تلویزیون با آنان مصاحبه شده، گفتهاند در انتخابات شرکت میکنند. روشن است که مبدع این شیوه، مسئولان فعلی صدا و سیما نیستند؛ روالی است از گذشته و با چند دهه سابقه.
علت این پدیده عجیب یعنی آمار رسمی شصت درصدی از یک طرف و مصاحبههای یکدست صد در صدی از طرف دیگر، از چهار حال خارج نیست:
۱. از هر ده نفر ایرانی، چهار نفر در جلوی دوربین رنگ عوض میکنند، حال یا از روی نفاق و یا از روی ترس. اگر این فرض درست باشد با توجه به اینکه ضریب مشارکت بر همگان روشن است هدف از پخش مصاحبههای یکدست، اثبات نفاق و ترس بسیاری از ایرانیان است.
۲. کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند جلوی دوربین با آسودگی خاطر و صداقت، عدم شرکت خود را اعلام میکنند ولی تلویزیون همه را سانسور میکند. در این فرض، هدف از پخش مصاحبههای یکدست این است که به مردم خوب حالی کنیم که ما اهل سانسور هستیم، و «مردم» کسانی هستند که حتما در انتخابات شرکت میکنند و بقیه «نامردم» هستند.
۳. کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند اصلا حاضر به گفتوگو با تلویزیون نیستند، چون یقین دارند پخش نمیشود. طبق این فرض، بخش قابل توجهی از مردم به رسانه ملی بیاعتماد بوده و عطایش را به لقایش بخشیدهاند.
۴. تلویزیون تا یقین نداشته باشد کسی پاسخش درباره شرکت در انتخابات مثبت است با او مصاحبه نمیکند. در این فرض «مصاحبه با مردم رأی دهنده» تحت عنوان «مصاحبه با مردم» به خورد مردم داده میشود.
وجدان خود را قاضی کنیم. به کدامیک از چهار فرض بالا رضایت دادهایم؟ و به چه قیمتی؟ آیا هر کدام از فروض چهارگانه درست باشد مصداق واضح (با اعتذار) «تف سر بالا» نیست؟
اساسا خوب است مسئولان از خود بپرسند که پخش این نوع مصاحبهها برای جذب چه افرادی است؟ بسیج کرمان؟ طلاب قم؟ خانوادههای شهدای اصفهان؟ رزمندگان جان برکف اهواز؟ سپاهیان بوشهر؟ اساتید بسیجی تبریز؟ یعنی اگر این مصاحبههای یکدست پخش نشود این افراد در انتخابات شرکت نمیکنند؟!
اگر مقصود عقلانی پشت این مصاحبه هاست این هدف نباید چیزی جز تشویق افراد بیتفاوت و حتی مخالف نظام به مشارکت در انتخابات باشد. آیا پخش مصاحبههایی که هم رسانه ملی و هم مردم میدانند نشان دهنده نظر همه طیفهای مردم نیست و به نام نظر کل مردم پخش میشود، میتواند افراد مخالف یا حتی بیتفاوت را پای صندوق رأی بکشاند؟ این عدم صداقت با مردم نه تنها باعث جذب بیتفاوتها و مخالفان نمیشود بلکه برخی افراد مصمم را هم برای رأی دادن به تردید میاندازد. من نمیفهمم از انکار اینکه نظام ما منتقد و مخالف در میان طبقات مختلف دارد چه سودی میبریم جز اینکه بر تعدادشان میافزاییم؟
لطفا کسی مرا راهنمایی کند: آیا مخالف نداشتن یعنی حق بودن؟ آیا مخالف داشتن یعنی باطل بودن؟ پس طبق این نگرش، نعوذ بالله خداوند که حق مطلق است، اولین ناحق است چون صدها بار از مخالفان خود در قرآن سخن گفته و اصل وجودشان را نیز تایید کرده است.
خوشبختانه اخیرا چند بار رهبر انقلاب در سخنان خود مخالفان نظام و مخالفان خود را خطاب قرار داده و آنان را به پای صندوقها دعوت کردهاند. آیا معنا دارد که ولی فقیه و بالاترین مقام کشور با ارائه استدلال و با تواضع، برای مخالفان خود و نظام، کارت دعوت شرکت برای انتخابات بفرستد اما رسانه ملی در تبلیغاتش وجود دریافت کنندگان کارت را از اساس انکار کند؟!
چه جفای بزرگی است که تلویزیون فقط منعکس کننده نظرات انقلابیون و طرفداران نظام باشد و بزرگتر از این جفا، این خیانت است که عدهای «رهبر انقلاب» را بر خلاف سیره ایشان تبدیل به «رهبر انقلابیون» کنند. بدتر آنکه چنین القا کنند که ایشان به صرف انقلابی بودن این افراد و در روز مبادا به کار آمدن، موافق اجرای عدالت در مورد انقلابیها، در صورت ارتکاب هر نوع خطایی نیستند. گویی: «انقلابی باش، هر چه خواهی کن!». چنین القائات نادرستی ممکن است صدها هزار نفر را جذب کند اما میلیونها نفر را دفع خواهد کرد.
مسئولان محترم دقیقا در این نکته بیندیشند که این مصاحبههای یکدست نه تنها نشان دهنده نوعی بیاحترامی و نداشتن سعه صدر نسبت به مردمی است که در انتخابات شرکت نمیکنند، بلکه اساسا توهین به «رأی دهندگان» است. چرا؟ برای اینکه به زبان حال به مردم شرکت کننده در انتخابات میگوید شما آنقدر دهن بین و سست عقیده و سطحی هستید که اگر حتی یک نفر هم بگوید در انتخابات شرکت نمیکند، روی تصمیم شما تأثیر منفی میگذارد؛ لذا فقط نظرات موافقین را پخش میکنیم. آیا این است معنای فهیم دانستن مردم؟
جالب اینجاست که سیاست گزاران رسانه برای جذب بیشتر مردم، از نگرشهای زیانبار سانسوری و امنیتی خود کوتاه نمیآیند اما از عقاید دینی خود به سادگی کوتاه میآیند، گویی دیواری کوتاهتر از دیوار دین ندارد! به همین دلیل است که با عدم صداقت، برای بازارگرمی در ایام انتخابات، سراغ بدحجابها و تقریبا بیحجابها میروند. اگر برای مقاصد خودشان از دختران بزک کرده استفاده کنند هم عین شرع است و هم غوغا، و اگر دیگران استفاده کنند هم ضد شرع است و هم واویلا! دختر بزک کرده با فکلهای پریشان هر جا اراده کنند نشان دهنده عمق نفوذ انقلاب است و هر جا اراده نکنند، نشان دهنده عمق رسوخ ابتذال!
اگر واقعا به دنبال افزایش مشارکت مردم در انتخابات هستید به جای آنکه فکلهای بیرون آمده از زیر روسریها را به نمایش درآورید، حرفهای بیرون آمده از دل بخشی از مردمی که در انتخابات شرکت نمیکنند و اصل وجودشان در مصاحبههای رسانه ملی درباره انتخابات مورد انکار قرارگرفته است به نمایش گذارید.
با خطاب حکیمانه اخیر رهبر انقلاب، رسانه ملی به جای آنکه عمده کار تبلیغاتیاش کالبدشکافی این مسأله باشد که چرا عدهای رأی نمیدهند و درد دل آنان را پخش کند و از مسئولان پاسخ بخواهد، هر روز به زبان حال این پیام را میدهد: «رأی نمیدهی، پس نیستی!». فکر میکند با گردآوردن صد مجری زیر برج آزادی و گفتن صدباره «من رأی میدهم، تو رأی میدهی» و پخش چند موزیک هیجانی، دعوت بسیار مؤثری انجام داده است. این روشها برای تشویق کودکان دبستانی و حداکثر راهنمایی خوب است نه در مواجهه با یک ملت فهیم.
امیدی به تغییر این سیاستها که بر اساس چند پیش فرض غلط امنیتی بنا شده است باشد یا نباشد، هر ایرانی با هر فکر و گرایشی، اگر اندک تاملی کند در اینکه شرکت کردن در انتخابات در این برهه به نفع اوست نباید تردید به خود راه دهد.
طرفداران نظام با هر تعلق جناحی نیازی به توجیه و ترغیب ندارند؛ هم انگیزه دینی دارند و هم انقلابی. اما بیتفاوتها و مخالفان و حتی معاندان، نظری به اوضاع منطقه بیندازند. فراموش نکنیم دهها و بلکه صدها هزار خونخوار با آرزوی مسخره سر به نیست کردن مردان شیعه و یا ایرانی و دست درازی به ناموسشان – که نمونهاش را در برخورد با زنان مظلوم ایزدی شاهد بودیم – سر بر بالش میگذارند؛ آرزویی که به لطف الهی به گور خواهند برد. اگر کسانی با عملکرد نظام، با عمامه و حتی با دین مشکل دارند، قطعا حاضر نیستند دشمنان، به این خاک طمع کنند، طمعی که با اوضاع امروز و مشارکت کم رمق در انتخابات در دل آنان تقویت میشود. دشمن که داخل بیاید دیگر میان عمامه و کراوات، ساپورت و چادر، مدزده و بسیجی، لیبرال و سنتی تفاوتی قائل نیست.
بنابراین مخالف نظام اگر منطقی باشد درک میکند که برای امنیت کشور بهتر است درانتخابات شرکت کند. بله، دل ما هم پردرد است. همه دیدهایم که متأسفانه برخی شروران خطرناک را به راحتی آزاد میکنند و دوباره و ده باره در قالب زورگیری یا تجاوز به جان این مردم میافتند و با کلیپها جولان میدهند. نیز میدانیم که بعضا این مسئولان عزیز بیشتر به فکر قلمها و سخنرانیها هستند تا قمهها و نعرهها. اما این دلیل نمیشود که هر یک از ما از انجام آنچه به ارتقای امنیت کشور کمک میکند دریغ کنیم. باید دعا کنیم کارهای شروران با معجزهای نوعی حرکت بر ضد نظام تلقی شود. آن وقت است که برخورد بسیار جدی تری صورت خواهد گرفت.
این نوشته را با دو نکته به پایان میبرم:
۱. امیدوارم این یادداشت به سرنوشت مطلب قبلی من تحت عنوان «چرا نیت شیطانی اینقدر زود به تجاوز منجر میشود» دچار نشود. اخیرا مطلبی به طور بسیار وسیع در شبکههای اجتماعی تحت عنوان «این مقاله از مجتبی مطهری فرزند کوچک شهید مطهریه» منتشر شده است. مطلب مذکور فقط تا نیمه اول آن یعنی تا قبل از «نماز صبح، رادیو را باز میکنید» از بنده حقیر محمد مطهری است و بقیه آن جعلی است که در یک اقدام غیراخلاقی به من (آخرین فرزند شهید مطهری) نسبت داده شده است. از خوانندگان محترم میخواهم که صحت و سقم مطالب منتسب به بنده را از کانال تلگرام اینجانب به شناسه (m_motahari) و یا سایتهای معتبر خبری پیگیری کنند.
۲. اگر نمیخواهیم سخن بخش بزرگی از جامعه را پخش کنیم لااقل بگوییم مصاحبه با «رأی دهندگان». چرا القا میکنیم با همه مردم از همه طیفها مصاحبه شده است؟ گر چه راه صحیحتر و قطعا بسیار مؤثر آن است که سخن آنان را که نمیآیند بشنویم و با جدال احسن با آنان سخن بگوییم تا یک بارهم که شده آینه تبلیغات ما نه بخشی از جامعه بلکه همه مردم را نشان دهد، ولو آن بخش همراه ما، در اکثریت باشند.
رویکرد رسانه ملی به خوبی پاسخ این پرسش را میدهد که چرا شبکههای اجتماعی در کشورهای دیگر با «استقبال» مردم مواجه میشود و در ایران با «هجوم» مردم. آری، وقت آن است که این سخن چاره ساز حضرت ختمی مرتبت را باور کنیم: النجاه فی الصدق؛ ضرر نمیکنیم.
منبع: سایت تابناک