نام‌نامه | ۱۳


روح‌الله حسینیان: این فاجعه در سال ۱۳۳۴ در شیراز آغاز شد. تولد او تصادفاً تلفات جانی نداشت. در سال ۱۳۴۹ به حوزه علمیه قم و بعداً مدرسه حقانی رفت و درست نیم ساعت قبل از انقلاب از آنجا فارغ‌التحصیل شد. در سال ۱۳۶۰ وارد قوه قضائیه شد و بلافاصله تعدادی کشته شدند. در سال ۱۳۶۲ قائم‌مقام دادستان انقلاب مشهد شد. اولین شغل غیر خطرناک او ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. وی به‌اندازه کافی در آنجا اسناد تاریخی تولید کرد. تنها کار مفید زندگی‌اش حمایت از خاتمی در سال ۱۳۷۶ بود که بعداً از این کار رسماً عذرخواهی کرد. مشاور سیاسی امنیتی و خون و خونریزی احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۶. جملات قصار: «آخه بابا جون! ما خودمان یک‌زمانی قاتل بودیم، یک‌زمانی زندانبان بودیم، تا حالا صدها نفر واجبی خوردند و نمردند. چطوری سعید امامی مرد؟»، به علی‌اکبر صالحی: «اگر برجام رأی بیاورد، شما را اعدام می‌کنیم و در رآکتور اراک دفن می‌کنیم و روی‌تان سیمان می‌ریزیم.» وی چند روز بعد از گفتن این جمله تأکید کرد: «کاملاً جدی گفتم.». بعد از روحانی: «من از اساس دولت یازدهم را قبول ندارم.» در سال ۱۳۹۲ چند ماه قبل از رفتن احمدی‌نژاد: «مگر احمدی‌نژاد چیزی باقی گذاشته که از او دفاع کنیم؟»، در سال ۱۳۹۵: «من برای انتخابات بعدی از احمدی‌نژاد حمایت می‌کنم.»، «جک استراو بیاید با گوجه از او پذیرایی می‌کنیم.»

سعید حجاریان: یکی از معروف‌ترین سعیدهای کشور بعد از سعیدِ معروف. وی باعث شد سعید امامی دستگیر شود و توسط سعید عسگر به شهادت نسبی رسید. کارشناس اصلاحات و زبانشناسی سیاسی. متولد ۱۳۳۳. فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشکده فنی دانشگاه تهران. مشاور سابق رئیس‌جمهور اسبق اصلاحات مسبوق. یک نوع افلاطون آپ تو دیت و واضع نیو رپابلیکانیسم. عضو اسبق شورای شهر تهران. صاحب نظریه فشار از پائین و چانه‌زنی از بالا و فرار از وسط. حجاریان: جمع حجار، سنگتراش، کسی که سنگ‌ها را می‌تراشد و سرقبر اصلاحات می‌گذارد. سابقه کار: تشکیل اولین واحد اطلاعات بعد از انقلاب. تشکیل واحد اطلاعات در ستاد مشترک ارتش. کشف کودتای نوژه پس از خنثی شدن آن. تشکیل دفتر اطلاعات نخست‌وزیری قبل، هنگام و پس از انفجار. ایجاد وزارت اطلاعات و مخالفت و خروج از آن. اولین کاشف سعید امامی. یک‌بار در سال ۱۳۶۰ و یک‌بار در سال ۱۳۷۸ نزدیک بود زندانی شود، که به دلیل اینکه ترور شده بود، زندانی نشد. تشکیل اولین اپوزیسیون داخلی کشور در وسط پوزیسیون در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در زمان هاشمی رفسنجانی. توصیفات و تشبیهات: » مغز متفکر اصلاحات»، «بچه نازی‌آباد»، «گنجینه رازهای سربه‌مهر»، «محقق صاحب سخن»، «قربانی تشکیلات»، «مرد تشکیلات ساز دوران»، «چشم اسفندیار جنبش اصلاحات»، «رعنا قامت»، «پاشنه آشیل اصلاحات»(ر.ک. محمد قوچانی) «سرو بلند اصلاحات»، «گیسو کمند اصلاحات»، «مریلین مونروی اصلاحات»، «با خنده‌هایی از عسل و زعفران»، «پاریس اصلاحات»، «جیگر اصلاحات». توصیف فنی پزشکی حجاریان؛ «صاایران، هر روز بهتر از دیروز.». سعید حجاریان در سال ۱۳۷۸ توسط سعید عسگر ترور شد، ولی تلاش برای شهید شدن او به دلیل اینکه زنده ماند موفق نشد، حجاریان یک سال بعد به دادگاه احضار شد و سعید عسگر یک سال بعد از زندان آزاد شد. سعید حجاریان موفق شد زبان سیاست را در ایران تغییر دهد و کاری کند که امکان حرف زدن میان افراد کاملاً از بین برود. جملات قصار: «نوع شرقی سزار پاپیسم که با رنگ پاتریمونیالیسم آمیختگی دارد، یعنی خلافت با مکانیسم استخلاف وظایف این جهانی رسولالله را به عهده می گیرد.»، «درواقع، انتخابات خبرگان به معنای الکشن و سلکشن نیست، بلکه نوعی سزاریت پله بیسیت یا «سزارین پاپی» است.»، «برای پیشرفت اصلاحات باید مارچ پاشی می‌کردیم. نوعی قیرریزی که مانع از پیشروی کویر و شن شود تا سرسبزی انجام شود.»، «دموکرات‌ها، دموکراسی از سرگیرید که یار من از شرم، دموکرات وار می‌آید.»، «آقای عبدی! تعجب شما از فرط لگالیسم مفرط شماست، اگر پایتان را به زمین ریل پلیتیک بگذارید هر چیزی امکان دارد.» گزارش پزشکی قانونی؛ حجاریان در گزارش پزشکی قانونی خودش این جملات را در مورد جنبش اصلاحات گفت: «جنبش اصلاحات از ابتدا ناقص به دنیا آمد.»، «جنبش اصلاحات سر نداشت. اما دم آن بسیار دراز بود.»، «آخرین میخ را شخص سید محمد خاتمی به تابوت اصلاحات کوبید.»، «وظیفه اصلاح طلبان این است که چون بالشتک ضربه گیری کنند.»، «هاشمی در حال پوست‌اندازی است و از یک رفرمر به یک رفرمیست تبدیل شده است.»، «دستاورد انتخاب احمدی‌نژاد این بود که همه در آن زخمی شدند.». کلیه خاطراتی که برای سعید حجاریان اتفاق افتاده یا نیافتاده توسط علیرضا نوری زاده به‌عنوان خاطراتی که واقعاً برای خودش اتفاق افتاده نوشته شده است. آخرین مصاحبه سعید حجاریان: «ناگفته‌های ترور»، «ناگفته‌های وزارت»، «ناگفته‌های اولین بار که جیش کردم.»، «ناگفته‌های روزی به اکبر گنجی زد توی گوش من.»

لوئی پاستور: شیمی‌دان، زیست‌شناس (۱۸۹۵- ۱۸۲۲)، وی فرزند یک گروهبان شکست‌خورده ناپلئون بود که نظریه خلق‌الساعه بودن را رد کرد و به فرضیه خودانگیزی (خود به خودی) پایان داد. وی اثبات کرد که اگر در محدوده پاستور را باز بگذاریم بوی گند فساد همه‌جا را برمی‌دارد. وی همچنین برای کنترل منطقه پاستور، واکسن ضدهاری را کشف کرد. لوئی پاستور در پایان عمر، بخش چپ بدنش از کار افتاد، و با بخش راست بدنش تصمیم می‌گرفت و به همین دلیل هاری گسترش زیادی پیدا کرد. منطقه پاستور: «حدفاصل جمهوری و آزادی و انقلاب، جایی که بیت رهبری، نهاد ریاست جمهوری، محل سابق قوه قضائیه و مجلس که کلاً زندگی مردم ایران در آن منطقه اداره نمی‌شود و مختل می‌شود.» نام یک محل و یک منطقه و یک دانشمند که کار هر سه تای آن‌ها گرم کردن فضا برای از بین بردن موجودات اضافی است. لوئی پاستور: دانشمند فرانسوی که در اصلاحات و انتخابات ۸۸ نقش نداشت و دستگیر نشد. منطقه پاستور: محلی که رئیس‌جمهور سابق در آن جهان را مدیریت و ایران را نابود می‌کرد و رئیس‌جمهور فعلی سعی می‌کند در آن دولت را از شر حکومت حفظ کند. محلی که رئیس‌جمهور از آنجا برای سخنرانی در سایر جاها حرکت می‌کند. انستیتو پاستور: یک آزمایشگاه که در آن علیه بیماری‌های ناشی از رهبر، قوه قضائیه، مجلس و دولت، مانند بیماری‌های عفونی یا هاری واکسن می‌زنند. کاربرد در جمله: ” باهنر گفت، بهارستان نباید دنبال پاستور راه بیافتد.” کاربرد دوم در جمله: ” احمدی‌نژاد سال‌ها قبل گفت، به‌زودی تپه‌های پاستور را فتح خواهیم کرد.” نظریات مهم پاستور: «نظریه بودار: اگر در فضایی را مثلاً منطقه پاستور را باز کنیم، بوی گند همه‌جا را می‌گیرد، ولی اگر درش را ببندیم، ممکن است به نظر بیاید همه‌چیز درست است.»/ «نظریه سگ هار: وقتی از محدوده پاستور سگ‌های هار را به جان مردم می‌اندازیم، مردم کشته می‌شوند، بهتر است قبل از سخنرانی نماز جمعه به واکسیناسیون توجه شود.»/ «نظریه خلق‌الساعه: غیرممکن است که در یک صندوق بدون اینکه کسی در آن چیزی انداخته باشد، ۹۸۹ رأی به‌صورت خلق‌الساعه به نفع کسی پیدا شود.»/ فرضیه خودانگیزی (خود به خودی): همیشه یک عامل بیرونی (اقتصادی یا عفونی) در انجام اعمال فیزیکی (زدن، خوردن، نادر قاضی‌زاده، گاز گرفتن، زنجیرکشی، محسنی اژه‌ای، باتوم زنی) نقش دارد.». جمله قصار آیت‌الله خامنه‌ای: «پاستوریزه‌کردن شعر بد نیست.» دوبیتی پاستوریزه: «فلک پاستورنشینش کرده آخر/ چو اشکی بر جبینش کرده آخر/ فلک؟ این کار بی با مو تو کردی؟/ فلک بی یا وزارت کشور آخر؟»

عبدالکریم سروش: متولد ۱۳۲۴ در تهران، نام اصلی حسین حاج فرج دباغ. وی یک ماه جزو حکومت بود، ده سال داشت استعفا می‌داد، ده سال در حال اخراج شدن از حکومت بود و بیست سال است سعی می‌کند آن را تغییر بدهد. وی در نیمه اول زندگی‌اش زور می‌زد که به علمای اسلام بفهماند فلسفه غرب یعنی چه و در نیمه دوم زندگی‌اش زور می‌زد تا به فلاسفه غرب یاد بدهد که اسلام یعنی چه. وی در حال رهبری جریان روشنفکری دینی است که هر ماه نظر روشنفکران دینی سه بار تغییر می‌کند. به دنیا آمدن در سن صفر سالگی، عضویت در انجمن حجتیه در سن ۱۵ سالگی، تحصیل داروسازی در سن ۲۰ سالگی، تحصیل شیمی تجزیه در سن ۲۵ سالگی، تحصیل فلسفه غرب در سن ۳۰ سالگی، جنگیدن با مارکسیسم در سن ۳۵ سالگی، عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی در ۴۰ سالگی، اخراج از دانشگاه‌های ایران به دلیل مخالفت با انقلاب فرهنگی در سن ۵۰ سالگی، رهبری روشنفکری دینی در سن ۵۵ سالگی، نامه‌نگاری برای تغییر حکومت در سن ۶۰ تا ۶۵ سالگی، تدریس اسلام در هاروارد در سن ۶۵ سالگی تا ادامه دارد. وی چنان به زیبایی از مولوی در نامه‌هایش استفاده می‌کند که آدم فکر می‌کند خدای‌ناکرده مولوی هم همین حرف‌های سروش را می‌خواست بزند. سروش هر سال دو ساعت سخنرانی می‌کند و دوازده ماه منظورش را توضیح می‌دهد. نصف فلاسفه قم سی سال است مانده‌اند که این آدم سخنگوی خداست یا مأمور شیطان. تقریباً همه فلاسفه کشور که کتاب‌هایش را خوانده‌اند، با او مخالف‌اند، در عوض میلیون‌ها نفر که کتاب‌هایش را نخواند و نامه‌هایش را خواندند، طرفدارش هستند.

امیرتتلو: متولد ۱۳۶۶ در تهران، وقتی آدم می‌شنود که اسمش امیرحسین مقصودلوست، فکر می‌کند دارند با او شوخی می‌کنند. او به نقاشی علاقه فراوانی دارد، ولی چون حوصله حمل‌ونقل تابلوها یا بردن دفتر و کتاب نقاشی را با خودش ندارد، همه آن‌ها را روی بدنش خال‌کوبی کرده. کتاب کوچه: «هیکلش کتاب شعر بود»، کتاب کوچه دوم: «هیکلش دفتر نقاشی به». خواننده رپ و آر اند بی. وی مدتی پس از خداحافظی رسمی از موسیقی به‌عنوان خواننده رپ کارش را آغاز کرد. یک خواننده موفق و پرطرفدار که به‌جای خواندن زیادی حرف می‌زند. وقتی آدم صدایش را می‌شنود، قیافه‌اش را می‌بیند، به دست‌وپا و قیافه‌اش نگاه می‌کند و می‌بیند فارسی حرف می‌زند، فکر می‌کند او را دوبله به فارسی کردند. بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی در سال ۱۳۹۲، اجرای موسیقی رپ روی ناو نظامی ایران در سال ۱۳۹۴، بازداشت مجدد توسط پلیس در سال ۱۳۹۵. «اینو می دونم که می دونی»، «آگه راستشو بخوای»، «شب»، «بابا اون بالاست»، «اون الآن حالش خوبه»، «من آرومم»، «تموم شد»، «الو»، «یه خواهش»، «بگو کی؟»، «بهاره»، «بگو ببینم ندیدیش؟»، «از شب اول»، «ما به هم بیمار بودیم»، «مُرد»، «بعد زمستون»، «تموم شد»، «دیگه دوست ندارم»، «با تو»، «خوابم نمی بره»، «داد نزن»، «تو نمی‌فهمی»، «الکل اینجا ممنوعه»، «ممنوع»، «بی خیال»، «بذار تو حال خودم باشم»، «مرسی» اسامی تعدادی از ترانه‌های امیرتتلوست.

 

نام‌نامه | ۹                                   نام‌نامه | ۸                            نام‌نامه | ۷

نام‌نامه | ۶                                   نام‌نامه | ۵                            نام‌نامه | ۴

نام‌نامه | ۳                                  نام‌نامه | ۲                            نام‌نامه /۱

 

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳