زیتون ـ مهسا محمدی: محمود احمدینژاد در فروردین ماه سال جاری در گفتگویی با خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این سوال که آیا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ کاندیدا خواهد شد یا نه؟ گفت:« انشاءالله سال ۹۶ همه همدیگر را خواهیم دید.» اما این امید رئیس جمهور سابق برای حضور دوباره در عرصه رقابتهای انتخاباتی و بازگشت به پاستور، دیوار بلندی از مخالفان را در مقابل خود دارد که از دوستان قدیم تا رقیبان و دشمنان را شامل میشود.
شاید همین میدان وسیع مخالفان احمدی نژاد بود که گفته میشود وی را به ریسک «کسب اجازه» برای حضور در انتخابات از «مقام عالی» به کوههای شمال تهران کشانده است. به نظر میآمد وی تا هفته پیش همچنان روی تایید گرفتن از کسی که زمانی نظرش به او «نزدیک تر» بود، برای برگذشتن از سایر سدها حساب میکرد.
سوال اینجاست که آیا ضرورتی که اصولگرایان را برای نگاه داشتن و یا کنار گذاشتن احمدی نژاد دو دل میکرد از بین رفته است؟
اما بنا به گفته دوستان قدیمی و دشمنان امروز احمدی نژاد٬ او پاسخ «نه» را از این مقام دریافت کرد. هر چند بنا به شنیدهها٬ این ملاقات در هفته گذشته روی داده بود و پاسخ نیز در همان زمان دریافت شد اما تابحال تبدیل به «خبر» نشده بود. حالا به نظر میرسد که او علیرغم پاسخ منفی برای سفرهای انتخاباتی خود راهی گرگان شده است، بنابراین ضرورت خبری شدن این «نه» احساس شد. خبر منتشر شده، احتمالا اصل خبری بود که در هفته گذشته با مضمون نظر منفی اعضای شورای نگهبان نسبت به صلاحیت محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ ، منتشر شد که بعد از آن توسط عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان تکذیب شد.
مقام عالی به احمدی نژاد «نه» گفت!
محمد ایمانی، سرمقاله نویس کیهان و یاسرجبرائیلی خبرنگار فارس اولین کسانی بودند که به انتشار این خبر پرداختند و مدعی شدند که جلسه مهمی میان احمدینژاد و به گفته آنها «یک مقام عالی» برگزار شده است و به احمدینژاد گفته شده٬ نباید در انتخابات شرکت کند. محمد ایمانی در یادداشت کوتاهی که در تلگرام خودش منتشر کرد٬ نوشت: «اگر کسی درخواست وقت کرد و محضر مولایش رفت و نهی شد، از منظر اهل ولایت در معرض آزمون مهمی قرار گرفته است.» وی ضمن اشاره غیرمستقیم به سعید جلیلی ، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در دوره قبل نوشت:« در همین دورههای اخیر هم کسانی بدون استیذان نامزد شدند و کسی معترض آنان نشد.» اما به نظر ایمانی زمانی که کسی استیذان کرده و نهی شد « این نهی، عین امر است. می توان بر خلاف میل اولیه خود، دل به نهی مولا سپرد و می توان تغافل کرد و مانند همه آن اذن نگرفتهها عمل کرد».
چنین اظهاراتی در صورت صحت بدین معنا خواهد بود که خامنهای علیرغم آن که در طی دوران رهبری خود بر جمهوری اسلامی بیشترین نرمش ممکن را در میان دولتمردان نسبت به «محمود احمدی نژاد » نشان داد حالا در مقابل وسوسه او برای بازگشت به قدرت ایستاده است.
حال سوال اینجاست که آیا ضرورتی که اصولگرایان را برای نگاه داشتن و یا کنار گذاشتن احمدی نژاد دو دل میکرد از بین رفته است؟ آیا آنان توانستند جایگزین مناسبی که شانسی معادل احمدی نژاد برای رقابت با جبهه رقیب داشته باشد را بیابند؟ آیا اساسا امکان اجماعی در اصولگرایان از حلقه مصباح یزدی و جبهه پایداری تا برادران لاریجانی و اصولگرایان مماس به جبهه رقیب مانند ناطق نوری ومطهری ممکن خواهد بود؟
اجماعی بدون احمدینژاد
احمدی نژاد که به نظر میرسد دیگر فقط در درونی ترین لایههای خاستگاه اولیه خود یعنی جبهه پایداری هوادارانی دارد، احتمالا با اتکا به پایگاه مردمی که به زعم خود دارد در حال سرپیچی است و قصد دارد با نادیده گرفتن استیذان برای انتخابات ۹۶ بیاید. اما اینجا جایی است که ایمانی در یادداشت خود به احمدی نژاد و هوادارانش اخطار میدهد که مراقب باشند چه راهی را انتخاب خواهند کرد و مینویسد : «پس از چنین رویکرد سکولاریستی، دیگر نمی شود با عواطف قاطبه امت حزب اللهی و انقلاب بازی کرد. این مقام سابق و حلقه و ستاد اطرافش یا از خود تولا نشان میدهند و بخشی از خطا های بزرگ گذشته را با اعتماد سازی جبران می کنند. و یا خدای ناکرده خود را به تغافل و تحریف میزنند و راه خود را میروند ؛ شبیه کاری که دست اندرکاران بدعاقبت فتنه ۸۸ کردند و یا مشابه ماجرای معاون اولی رئیس جمهور و عدم تمکین به نهی رهبر انقلاب که به انتشار «نامه نهی » انجامید. راه دوم البته خلاف حکمت و عقل و نقض غرض است.»
گروهی بر این عقیده اند که با وجود بدنه رای به نسبت قابل قبولی که احمدی نژاد با توجه به شعارهای پوپولیستی خود داد و با وجود انتساباش به اصولگرایان ، در صورت رد صلاحیت٬ رایهایش به سبد اصولگرایان خواهد رفت. اما تحلیل گرانی مانند احمد شیرزاد هم بر این عقیده اند که:«حضور احمدینژاد به قیمت شکست دوباره اصولگرایان تمام خواهد شد. چراکه احمدینژاد اهل ائتلاف و وحدت با دیگران نخواهد بود.»
2 پاسخ
پیشنهاد می کنم که اگر واقعاً راست می گویید و هشصد میلیارد دلار درامد دولت معلوم نیست کجا مصرف شده و کجا رفته است. با کمک یکی از دهها اقتصاد دان موافق خود یک بررسی اسنادی(نه ادعایی) و یک بررسی حساب بانک مرکزی و دیگر نهادهای مسئول را ارائه دهید تا این ملت پس از سه سال حداقل بفهمند که چقدر از این تهمت واقعیت داشته و دارد.
نظرش نزدیک است ، از ۸۰۰ میلیارد دلار درامد نفت خبری نیست !
دیدگاهها بستهاند.