متکی بر شناخت عمومی اکثریت جامعه از کارنامه و پیشینه قاضی مرتضوی و نیز متکی بر واکنش خانواده شهدای جنبش سبز و زندانیان کهریزک، بعید است حتی از جمع اصولگرایان نیز کسی عذرخواهی مرتضوی را جدی بگیرد و صادقانه تلقی کند و مبتنی بر شهامت اخلاقی دادستان سابق پایتخت بداند.
مرتضوی درحالی عذرخواهی کرده که در متن تایپشده نامهاش، سه کلمهی مهم درباره فاجعه وجود دارد: «هیچ نقشی نداشتهام». این سه کلمهی تایپ شده، خط خورده؛ معلوم نیست چه کسی این جمله مهم را خط زده است، خود مرتضوی یا فرد دیگری. سه کلمه مهم یادشده، نشان میدهد که با وجود ادعای «جلاد مطبوعات» که نوشته: «صمیمانه پوزش طلبیده» و ابراز «تأسف و تأثر و اعتذار» کرده و امیدواری نشان داده که «این اعتذار و دلجویی بتواند مرهمی بر این زخم و التیامی بر این داغ باشد»، او همچنان معتقد است که «هیچ نقشی» در وقوع فاجعه نداشته است.
در سطحی دیگر، مرتضوی تصریح کرده که «به سهم خود» بابت «وقایع خونبار» کهریزک عذرخواهی میکند. بسیار خوب! اما سهم دیگران چیست؟ این دیگران چه کسانی هستند؟ چرا مرتضوی که مقام مطلعی است، درباره آنان اطلاعرسانی و شفافسازی نمیکند؟
فارغ از آنچه آمد؛ پرسش مهم اینجاست که چرا مرتضوی در تمام چند سال گذشته هرگونه دخالت خود را در فاجعه کهریزک تکذیب میکرد؛ آنهم درحالی که فرمانده سابق نیروی انتظامی اعلام کرده است: «آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند… او اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند.»
فراتر از اینها؛ مرتضوی از صدها شهروندی که با دستور وی روانه کهریزک شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند، عذرخواهی نکرده است؛ همچنان که در قبال خانوادهی دهها شهید و صدها آسیبدیده و هزاران شهروندی که پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ هدف سرکوب و احضار و بازداشت قرار گرفتند، خاموشی پیشه کرده است.
نقش موثر مرتضوی در سرکوب روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و کنشگران مدنی در دو دهه گذشته چنان مشهور و غیرقابل انکار است که بدون ابراز پشیمانی از مجموعه کردارهای ضدحقوق بشری، کسی از جمع ایرانیان آزاده و آگاه، نه پوزشخواهی مرتضوی را باور خواهد کرد، و نه او را خواهد بخشید.