زیتون-نازنین نامدار: ظاهرا مخالفت آیت الله خامنهای با کاندیداتوری محمود احمدینژاد به نفع دولت حسن روحانی و تحولخواهان قلمداد شده است. با نگاهی به تحلیل رسانههای خارجی و داخلی میتوان دریافت که عمده تحلیلها بر پایه آسانتر شدن کار روحانی در انتخابات آینده استوار شده است. در این میان اما «بلومبرگ» سعی کرده متفاوتتر به موضوع نگاه کند، چنانکه نوشته است: «شماری از تحلیلگران سیاسی حذف احمدینژاد را به نفع روحانی نمیدانند. آنها میگویند اعلام نامزدی احمدینژاد میتوانست در جبهه اصولگرایان شکاف و چند دستگی ایجاد کند که به نفع روحانی تمام میشد.»
این نگاه تا حد زیادی به فضای سیاسی ایران نزدیک است، چنانکه وقتی حامیان محمود احمدینژاد پس از آگاهی نسبت به نهی رهبر از حضور احمدینژاد تحرکات خود در شبکههای اجتماعی را با هدف کرنش نکردن به این فرمان افزایش دادند بدیهی بود که در صورت ورود احمدینژاد به رقابتهای انتخاباتی٬ حمله به دیگر نامزدهای اصولگرا را نیز در دستور کار قرار میدادند.
یک تیر و چند نشان
آیت الله خامنهای با حذف احمدینژاد از گردونه رقابتهای سال آینده اقدامی در راستای همگرایی و انسجام مخالفان دولت برداشت و به دیگر نامزدهای احتمالی نظیر محمدباقر قالیباف و دیگرانی که در حال سنجش فضا بهمنظور حضور در انتخابات هستند انگیزه بخشید.
این گمانه زمانی تقویت میشود که به فرازهایی از متن تحلیلی اتاق فکر تحت مدیریت یکی از ارکان سپاه توجه کنیم. در متنی که چکیده آن اخیرا جهت ملاحظه و اظهارنظرهای تکمیلی در اختیار سران احزابی چون جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری قرار گرفته، آمده است: «نقطه ضعف دولت کنونی کارآمدی آن است که به همین دلیل شاهد گفتاردرمانی و شعاردرمانی از سوی مسئولان دولتی هستیم تا از این طریق نوعی خوشبینی تصنعی در میان افکار عمومی ایجاد شود.»
این متن که با هدف شاخصیابی برای تعیین مصادیق نامزد یا نامزدهای مورد حمایت جریان مخالف دولت در انتخابات آینده تهیه شده در ادامه تصریح میکند: «برای به چالش کشیدن کارآمدی دولت آقای روحانی نیازمند شخصیتهایی با کارنامه روشن و یا ناشناخته هستیم. با این وجود بر اساس اخباری که در اختیار داریم آقای احمدینژاد با افرادی درباره تشکیل ستاد انتخاباتی خود گفتوگو کرده است. ورود ایشان به عرصه انتخابات اگرچه دولت کنونی را با چالش مواجه میکند اما خروجی آن به نفع نیروهایی که دل در گروی امام خامنهای و نظام جمهوری اسلامی دارند نخواهد بود.
برخلاف گمانههای اولیه باید به نهی تریبونی آیت الله خامنهای به مثابه بخشی از یک پازل نگریست که لزوما به نفع خواستههای تحولخواهان و حامیان دولت یازدهم نخواهد بود
برادران مومن و انقلابی نیک میدانند که ریاست دولتهای نهم و دهم موجب کدورتهایی در میان صفوف متحد جریان اصولگرایی شد که با توجه به مشی ایشان و اطرافیانشان در ۳ سال اخیز نیز بهنظر نمیرسد این فاصله ترمیم شده باشد.»
احتمال اشتباه تاکتیکی
در بخشی از پایانبندی این متن تحلیلی نیز آمده است: «برنامه انتخاباتی اصولگرایان و نیروهای انقلابی میتواند در دو سطح پیگیری شود. سطح اول یافتن نامزدی که ضمن برخورداری از معیارهای انقلابی و اصولگرایی از مقبولیت برخوردار بوده و توان به چالش کشیدن آقای روحانی را داشته باشد.
در سطح دوم نیز اگر چنین گزینهای شناسایی نشد و یا فرد اصلحی تمایل به در معرض رای قرار گرفتن نداشت باید بهشکل اصولیتری برای کاهش اختیارات و قدرت مانور آقای روحانی در دولت آینده برنامهریزی کرد.»
با این اوصاف میتوان دریافت که برخلاف گمانههای اولیه باید به نهی تریبونی آیت الله خامنهای به مثابه بخشی از یک پازل نگریست که لزوما به نفع خواستههای تحولخواهان و حامیان دولت یازدهم نخواهد بود. اکنون باید دید دیگر اجزای این پازل در ماههای آینده به چه صورت تکمیل خواهد شد چرا که در ماههای پیشرو بیشترین استفاده از قضاوت زودهنگام و یا غفلت نیروهای تحولخواه را مخالفانشان خواهند برد. به همین خاطر نباید کنار گذاشته شدن احمدینژاد از صحنه سیاست رسمی کشور را نوعی عقبنشینی به سود اصلاح طلبان و تحول خواهان قلمداد کرد.
3 پاسخ
به عقیده من نیامدن احمدینژاد بیش از همه به نفع آقای خامنهای شد. زیر در شرایط عدم تقلب احمدینژاد یک محک کامل میخورد و همه مسایلی که در سال ۸۸ اتفاق افتاد دوباره بازبینی میشد؛ موضوعی که خامنهای زودتر از همه آن را فهمید و از آن جلوگیری نمود.
دو قطبی و … این حرفها شعر بود!!!
باز یک خبر خوب و یک تحلیل منفی! فعلا که ان اقا شد, شیخ عبدالعالی! خودش یک قدم مثبت است. تحول خواهی, لزوما با منفی بافی همراه نباید باشد. بله, کسانی که چهل سال تحلیل غلط داشته اند و فکر میکرده اند که وقایع باید با تحلیل انها شکل بگیرد و نگرفته, بسیار بدبین شده اند. اما ایا همه باید به رنگ انها در بیاییم تا نشان دهیم که اهل تحلیل و روشنفکر و ناراضی هستیم؟ من با بدبینی دائمی و خوش بینی بیخودی مخالفم. صفر و صد دیدن قضایا, و یا سفید و سیاه کردن هر امری, و باز نکردن عرصه برای رنگهای خاکستری, چندان با عقل نمی خواند. کمی هم خوش بین باشیم, با احتیاط, و راه حل اصلاحی واقع گرایانه پیشنهاد دهیم, مثل صادق زیبا کلام, می توانیم قدم های کوچکی جلو برویم!
چو تیره شود مرد را روزگار
همه آن کند کش نیاید به کار
تذکر – این سخن سعدی مفهوم مخالف ندارد ، نامرد را هم شامل میشود !
دیدگاهها بستهاند.