یاشار سلطانی و نظارت رسانه ها

کامبیز نوروزی

از بازداشت یاشار سلطانی ، مدیر مسئول معماری نیوز چندهفته ای گذشته است. هنوز در بازداشت به سر می برد. شنیده ام که قرارش از وثیقه به بازداشت تشدید شده است.

ماجرا از زمانی شروع شد که معماری نیوز نامه(عادی و عیر محرمانه ) رئیس هیأت بازرسی سازمان بازرسی کل کشور به یکی از مدیران ارشد شهرداری تهران را منتشر کرد که در آن از موضوع واگذاری چندین ملک به تعدادی از اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهرداری و بعضی اشخاص دیگر خبر آمده بود و پرسش هایی شده بود. شهرداری و شورا گزارش روشنگری ندادند. از یاشار سلطانی و سایت معماری نیوز شکایت شد و شنیده ام که علاوه بر این موضوع در مورد چند مطلب دیگر هم از او شکایت کردند .

نمی دانم از نظر ضرورت های تحقیقات مقدماتی، چه نیازی به بازداشت اوست. در اتهام های رسانه ای چیزی پنهان نیست. مطلبی منتشر می شود و تمام. اگر مطلب مجرمانه است یا نیست، در خود همان مطلب همه چیزش روشن است؛ چه ضرورتی برای بازداشت چنین متهمی وجود دارد؟

شیوه برخورد شهرداری تهران و رئیس شورای شهر تهران و بعضی آقایان و خانم های عضو شورای شهرتهران با سایت معماری نیوز ، نه تنها نفعی برای آنان ندارد، بلکه پرسش های مردم در مورد همان اخباری را به جدیت بیشتر مطرح می کند که آقایان درصدد تکذیب آنند.

آن را که حساب پاک است / از محاسبه چه باک است .

عدالت و خیرعمومی در آن است که شکایت ها علیه معماری نیوز و یاشار سلطانی را مسترد کنند و بگذارند او و سایتش کار خود را قانوناً ادامه دهند. شعار نظارت رسانه ها و مبارزه با فساد خودش را در عمل نشان می دهد، نه پشت تریبون ها و کرسی سخن .شهرداری و شورای شهر ( که به اکثریت آرا تحقیق و تفحص از شهرداری را رد کرد !) به جای تمسک به چنین روش هایی گزارش های دقیق خود را منتشر کنند تا حقیقت کشف شود.

منبع : فیس بوک کامبیز نوروزی

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ رویکرد بینامرزی، میان گفتمان‌های مختلف و متضاد ایرانی، نوعی سازش و

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمت‌ها در

ادامه »

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری

ادامه »