دروغ‌گویی در انتخابات: اَشکال، سطوح، و پی‌آمدها

حسن محدثی‌گیلوایی

سرآغاز: مقاله‌ی دروغ‌گویی در انتخابات: اَشکال، سطوح، و پی‌آمدها نخست برای مجموعه‌ی سوّم رصد فرهنگ و اجتماع-۳ نوشته شد و در کتابی تحت عنوان جستارهایی در ایران در آستانه انتخابات (آبان ۱۳۹۴، ص‌ص ۱۹۳-۱۷۱) توسّط شورای اجتماعی کشور و در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد منتشر شد. بعد از آن، برخی دوستان در فصل‌نامه‌ی جامعه، فرهنگ، و رسانه نیز اظهار علاقه کردند آن را منتشر نمایند. لذا نسخه‌ی جدیدی را با افزودن برخی مطالب بدان و تکمیل بحث نظری آن، برای این فصل‌نامه آماده کردم که اکنون خبر رسیده ویرایش جدید این مقاله در فصل‌نامه‌ی جامعه، فرهنگ، رسانه (زمستان ۱۳۹۴، شماره‌ی ۱۷) منتشر شده است. ضمن تشکر از دست‌اندرکاران مجموعه‌ی رصد فرهنگ و اجتماع و نیز فصل‌نامه‌ی وزین جامعه، فرهنگ، رسانه اینک به‌دلیل این‌که در اثنای تبلیغات دو انتخابات (انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان) هستیم، آن را به‌نحو عمومی منتشر می‌کنم تا این مقاله در اختیار عموم قرار گیرد. امیدوارام روزی فرا برسد که در ایران مشارکت سیاسی فراگیر برای همه‌ی بخش‌های جامعه – از جمله غیردین‌داران و اقلیت‌ها- در درون یک نظام سیاسی کثرت‌گرا فراهم شود و انتخابات نه “برنامه‌‌”ای بیش‌تر رسمی که جشنی ملّی برای همه‌ی ایرانیان باشد.

دروغ‌گویی در انتخابات: اَشکال، سطوح، و پی‌آمدها

حسن محدّثی‌گیلوایی[۱]

چکیده

کلیدواژه‌گان: کاربرد زبان، دروغ‌گویی، موقعیت اجتماعی، انتخابات

کاربرد زبان متأثّر از موقعیت‌های اجتماعی است و زبان در درون روابط و رخ‌دادهای اجتماعی به‌کاربرده می‌شود. از آن‌جایی که کنش‌گران در شرایط نامتقارن اجتماعی قرار دارند و به‌خاطر امیال، منافع، و مواضع متفاوت و نامتقارن اجتماعی دچار تضادهای مختلفی می‌شوند، از زبان در این شرایط تضادآمیز برای نیل به مقاصد خود بهره می‌گیرند. زبان گاهی برای شکل‌دهی وفاق و هم‌آهنگی و رفع تضاد به‌کار برده می‌شود و گاهی برای تثبیت و تعمیق و تداوم تضادهای اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. لذا برخلاف آن‌چه در بادی امر به‌نظر می‌رسد، کاربرد زبان بیش از آن‌که تابع آموزه‌های دینی و اصول اخلاقی باشد، تابع موقعیت‌های اجتماعی است. انتخابات یکی از مجال‌ها و موقعیت‌های بروز عدم تقارن اجتماعی و تضادها و نیز نوعی بزنگاه سیاسی برای پی‌گیری منافع و امیال و تثبیت یا ارتقای مواضع اجتماعی است. لذا به‌طور عادی می‌توانیم انتظار داشته باشیم که کنش‌گران سیاسی در شرایط انتخاباتی از دروغ‌گویی برای پی‌گیری و نیل به اهداف خود بهره ببرند. در چنین شرایطی، دروغ‌گویی در اَشکال و سطوح متفاوتی خود را نمایان می‌سازد. این مقاله اَشکال و پی‌آمدهای دروغ‌گویی را در انتخابات در سه سطح خرد، میانی، و کلان مورد بحث و بررسی قرار داده است و با مراجعه به اسناد و منابع منتشر شده، مصادیقی از دروغ‌گویی را مطابق با مقوله‌های مورد بحث، ارایه می‌کند. با این همه، این مقاله چنین رفتاری را اگرچه در مجال‌های انتخاباتی رایج و شایع می‌داند اما آن را به عمل‌کرد تمامی کنش‌گران سیاسی تعمیم نمی‌دهد و چنین تعمیمی را نابه‌جا می‌داند.

مقدّمه

انتخابات رویدادی سیاسی است که در آن انواعی از روابط اجتماعی وجود دارد: ‌روابط میان سازمان‌ها و نیروهای حکومتی و مردم، روابط بین نامزدهای نمایندگی و سازمان‌های اداری و سیاسی، روابط بین نامزدها و مردم، و سرانجام روابط بین خود نامزدها با یکدیگر. زبان بدنی و زبان کلامی عناصر مهمی در روابط اجتماعی بین کنش‌گران هستند. اگر بحث از زبان را محدود به زبان کلامی نماییم و به‌کارگیری زبان بدنی را به اقتضای بحث مغفول بگذاریم، می‌توان گفت که روابط اجتماعی معمولاً مستلزم اشکال مختلف به‌کارگیری زبان کلامی است. لذا زبان در این معنا، ‌بخشی از امکانات کنش‌گران برای تعامل اجتماعی و پی‌گیری مقاصد آنان است. بدین ترتیب، زبان – اعم از نوشتاری و شفاهی- به ابزار مهمی برای پی‌گیری مقاصد کنش‌گران در جهان اجتماعی بدل می‌شود.

چارچوب نظری

هرجا که روابط اجتماعی هست، به‌کارگیری‌ زبان هم هست. کاربرد زبان نیز در جهان اجتماعی بیش از آنکه تابع اصول اخلاقی باشد، تابع اقتضائات زند‌گی‌ اجتماعی است. به‌نظر می‌رسد تنها کسانی که در سطوح بالاتر رشد اخلاقی قرار دارند، در کاربرد زبان بیش‌تر از اصول اخلاقی تبعیت می‌کنند تا از اقتضائات موقعیت اجتماعی.

زبان در بازتولید روابط قدرت نقشی محوری دارد. کاربرد زبان و تولید پیام برای مجاب‎کردن نیروهای اجتماعی و سیاسی‌مختلف و اقناع مردم و ترغیب آنها برای به میدان‎آمدن و مشارکت کردن و مثلاً رأی‎دادن به نفع گروه، سازمان و افرادی خاص در انتخابات نقشی اساسی دارد. به همین ترتیب،‌ تبلیغات مؤلّفه‌ای اساسی در جهان اجتماعی و از جمله در انتخابات است. بنابراین، تولید و عرضه‌ی پیام‌های متنوّع بر اساس رمزگان مشترک (زبان) که از نظر خودِ مولّد و عرضه‌کنند‌ه‌ی پیام با امر واقع مطابقتی ندارد و صرفاً برای فریب مخاطب تولید و ارائه می‌شود، عنصر مشترک اغلب تبلیغات و از جمله تبلیغات سیاسی و انتخاباتی در دنیا است. برخی از صاحب‌نظران به‌طور کلی بر آن‎اند که تبلیغات همیشه نوعی از فریب را دربردارد. با این حال،‌ دروغ‌گویی قسمی از اقسام فریب است. بر این اساس، می‌توان از اَشکال دروغ‌گویی در انتخابات، سطوح دروغ‌گویی در انتخابات و عواقب دروغ‌گویی در انتخابات جداگانه بحث کرد. چنان‌که اشاره شد، دروغ‌گویی یکی از زیرمجموعه‌های فریب است و ما در اینجا از فریب در انتخابات سخن نمی‌گوییم، بلکه از موضوع محدودتری به نام دروغ‌گویی در انتخابات سخن خواهیم گفت. با این حال، دروغ‌گویی در انتخابات در درون مجموعه‌ی نسبتاً وسیعی از روابط اجتماعی و طرح‌های مختلف اقدام برای نیل به مقاصد رخ می‌دهد. لذا، بدون پرداختن به دست‌کم بخشی از این روابط اجتماعی و طرح‌های اقدام کنشگران فردی و جمعی، نمی‌توان ابعاد دروغ‌گویی در انتخابات را نسبتاً جامع توضیح داد. لذا، در این تحلیل ناچاریم از برخی فعالیت‌های انتخاباتی نیز سخن بگوییم و گهگاه به‌دلیل ضرورت بحث، از موضوع اصلی موقتاً دور شویم.

اگرچه در بادی امر ممکن است این اندیشه ما را بفریبد که مؤمنان و مسلمانان می‌کوشند اخلاقی زنده‌گی کنند و لذا قاعدتاً می‌بایست در فعالیت‌های خود و از جمله در فعالیت‌های سیاسی‌شان رضای الاهی را مدِّ نظر قرار دهند و خدمت به خلق را وجهه‌ی همّت خود قرار خواهند داد و برای نیل به چنین اهداف والایی، به اصول اخلاق دینی پای‌بند خواهند بود، اما باید به‌خاطر داشته باشیم که نگرش فوق بخشی از فرهنگ آرمانی در جامعه‌ی مسلمانان است و همیشه فرق فاحشی بین فرهنگ آرمانی و فرهنگ واقعی (فرهنگ واقعاً موجود) وجود دارد. لذا نمی‌توان برحسب معیارهای فرهنگ آرمانی، وضع و رفتار واقعی مردم را توضیح داد. از این رو، در مقام تبیین جامعه‌شناختی،‌ می‌بایست به وضع واقعاً موجود توجه نماییم. در توضیح آن‌چه واقعاً وجود دارد، ناگزیریم به مبانی‌ای تکیه کنیم که ما را در تبیین جهان اجتماعی و پدیده‌های آن، آن‌طور که هست، یاری کند. اصول نظری ما در این مطالعه عبارت‌اند از:

۱. دروغ‌گویی پدیده‌ای زبانی است؛

۲. زبان امری اجتماعی است (وارداف، ۱۳۹۳: ۲۰۵)؛

۳. کاربرد زبان متأثّر از عدم تقارن‌های اجتماعی است (همان: ۴۹۲)؛

۴. عدم تقارن‌های اجتماعی منتهی به تضاد اجتماعی می‌شود؛

۵. ریشه‌ی تضادهای اجتماعی در میل، موضع، و منافع کنش‌گران فردی و جمعی دارد؛

۶. هم‌آهنگی‌ی میان کنش‌گران (اعم از وفاق و توافق) شکننده و کوتاه مدّت‌اند و نیازمند تصریح مجدّد ناظر به هم‌آهنگی‌اند؛

۷. کاربرد زبان بیش از آن‌که تابع اصول اخلاقی باشد، تابع موقعیّت اجتماعی است؛

۸. نگرش اخلاقی و دینی به دلیل مدِّنظر قرار دادن معیارهای فرهنگ آرمانی و نگریستن از منظر آن به دروغ‌گویی، معمولاً از ریشه‌های اجتماعی‌ آن غفلت می‌کند و در نتیجه، نگرشی انتزاعی بدان دارد؛

۹. به میزانی که افراد در سطوح بالاتر رشد اخلاقی قرار می‌گیرند، از دروغ‌گویی بیش‌تر اجتناب می‌کنند. لذا می‌بایست انتظار داشت که بسیاری از مردم که در سطوح پایین‌تر رشد اخلاقی قرار دارند، دروغ‌گویی را هم‌چون ابزاری کارآمد برای نیل به مقاصد خود تلقّی ‌کنند.

اَشکال دروغ‌گویی در انتخابات

شکل رایج و شناخته‌شده‌ی دروغ‌گویی در انتخابات، به‌ویژه انتخابات مجلس، دادن وعده‌هایی به مردم روستا و شهر دربارۀ انجام طرح‌هایی عمرانی و ارائۀ خدماتی است که وعده‎دهنده پیشاپیش می‌داند که با برگزیده‌شدنش نیز تحقّق آنها عملی نخواهد بود. این شکل از دروغ‌گویی در میان برخی از نامزدهای انتخابات بسیار رایج است و در کنار اقداماتی نظیر خاصّه‌خرجی برای بخشی از مردم رأی‎دهنده، دادن وعده‌های دروغین و ترسیم آینده‌ای رؤیایی در تبلیغات نامزدها معمولاً دیده می‌شود. به همین دلیل هم است که معمولاً در ماه‌های منتهی به انتخابات، برخی از نیروهای سیاسی و اجتماعی از مردم می‌خواهند که دروغ‌گویان انتخاباتی را شناسایی کنند و به آنان رأی ندهند و یا آرزو می‌کنند که مردم به این‌گونه افراد رأی ندهند؛ به‌عنوان مثال،‌ یکی از نمایند‌گان مجلس مدت‌ها پیش از انتخابات اسفند ۱۳۹۴ گفته است:

مردم به دنبال انتخاب نمایندگانی در مجلس هستند که تخصص و تجربه داشته‎باشد، مردم در انتخابات مجلس آینده به وعده‌ها اهمیتی نمی‎دهند، بلکه شاخص‌هایی برای انتخاب نمایندگان خود دارند.[…] در مجلس آینده کسانی که دروغ می‌گویند و هتاکی می‌کنند تا رأی بیاورند مورد اقبال مردم نخواهند بود. مجلس سال آینده باسوادتر و کارکشته‌تر خواهد بود و تعداد افراد عوام‌فریب هر روز در مجلس کمتر خواهد شد (حسینی صدر، ۱۳۹۴).

قبل از انتخاب مجلس نهم نیز یکی از نمایند‌گان مجلس ناآگاهی‌ مردم را بستر مساعدی برای این‌گونه دروغ‌گویی دانسته بود:

این نقطه‎ضعف مردم است که آگاهی لازم را ندارند. در ابتدا باید مردم متوجه باشند که وظیفۀنمایندۀ مجلس چیست. اگر مردم بدانند که وظیفۀ نمایندۀ مجلس قانون‌گذاری و نظارت بر اجرای قانون است، آنگاه اگر نماینده‌ای در جمع مردم بگوید من کارخانه می‌سازم، اشتغال ایجاد می‌کنم،جاده و راه‎آهن می‎کشم و خلاصه اینکه وعده‌های اجرایی بدهد، طبیعی این است که مردم بگویند این کار شما نیست و شما اینجا دروغ می‎گویید و باید کار خودتان یعنی قانون‎گذاری را انجام دهید (طباطبایی‌نژاد، ۱۳۹۰).

بدون تردید، برخی نامزدها از ناآگاهی و جهل مردم سوء‎استفاده می‌کنند. محمدرضا خباز،نمایندۀ سابق کاشمر، از نامزدی نام برده است که به مردم یک روستا در خراسان قول آوردن مرقد امام رضا (ع) را داده‎است:

فعالیت‌های انتخاباتی در حوزۀ انتخابیه من شروع شده‎‎است و متأسفانه من از این تبلیغات بوی انحراف را شدیداً استشمام می‌کنم. محمدرضا خباز در گفتگو با ایلنا، با تأکید بر اینکه نماینده نباید به عوامل پول و قدرت وابسته باشد، اظهار کرد: متأسفانه از تبلیغاتی که برخی افراد در حوزۀ انتخابیۀ من انجام می‌دهند، به‌شدت بوی انحراف می‌آید. خباز همچنین با اشاره به اینکه این افراد قول‌های بی‌اساس زیادی به مردم می‌دهند، یادآور شد: متأسفانه این افراد قول‌های بی‌اساس زیادی به مردم می‌دهند، قول‌هایی که توان اجرای آن‌ها را ندارند و این مسئله باعث رواج بی‌اخلاقی و دروغ در جامعه می‌شود. عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی به قول‌های بی‌اساس این افراد اشاره کرد و افزود: مثلاً در یکی از روستا‌ها به مردم آن روستا گفته شدهاست که اگر به وی رأی بدهند، ضریح امام‌رضا(ع) را برای مردم آن روستا می‌آورد (روزنامۀ ابتکار، ۱۳۹۰).

اما در واقع، مشکل فقط ناآگاهی مردم نیست، بلکه محرومیت‌ها و شدت‌ نیازمندی‌های مردم سبب می‌شود که آنها به وعده‌های نامزدهای انتخاباتی دل‌خوش کنند و رویدادهای انتخاباتی را همچون فرصتی برای نیل به برخی از خواسته‌های خود در نظر بگیرند. فقر، بیکاری، عقب‌ماند‌گی و توسعه‌نیافتگی (فقدان امکانات و تسهیلاتی چون راه، برق، گاز، تلفن، زمین ورزشی، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و غیره)، سه متغیّر مهمی هستند که مردم را در زمان انتخابات ترغیب می‌کنند که به نامزدهای انتخاباتی دل ببندند. مردم در زمان انتخابات درمی‌یابند که برخی به رأی آنان نیازمندند و برای دستیابی به آن به آنان روی می‌آورند. البته، همۀ نامزدها وضعیت یکسانی ندارند و برخی از آنها توانایی‌های بیش‌تری از دیگران دارند. همچنین، نمایندگان از برخی ابزارها برای تأثیرگذاری بر وزرا و دیگر نیروهای دولتی برخوردارند و یا می‌توانند خدماتی به مردم ارائه کنند. قطعاً، نمایندگان فعال و دلسوز و ذی‌نفوذ و نیز نمایندگان دارای قدرت لابیگری و تأثیرگذاری بر مجریان دولتی و مقامات محلی می‌توانند در دایرۀ امکاناتی که در سمت نماینده از آن برخوردار خواهند بود، کارهای مؤثری انجام دهند؛ با این حال، دادن وعده‌های تحقّق‎ناپذیر به فرهنگ سیاسی آسیب می‌زند و انتظارات و توقّعات مردم را از نامزدها و نمایندگان به‌نحو نامعقولی بالا می‌برد و کار را برای نامزدها و نمایند‌گان دوره‌های بعد دشوارتر می‌سازد.

در واقع، در اغلب انتخابات به‌ویژه انتخابات مجلس بسیار محتمل است که نوعی روابط مبادله‌ای بین نامزدهای انتخابات و رأی‌دهندگان پدید آید. برقرار‌ی روابط مبادله‌ای فی‎نفسه محل اِشکال نیست. مبادله در عرصۀ سیاسی بخشی گریزناپذیر از حیات سیاسی است. با این حال، اگر رابطۀ نامزدها و مردم به رابطه‌ای مبادله‌ای تقلیل یابد و مسئولیت‌های اخلاقی و انسانی عام در این رابطه رنگ ببازد، می‌توان از نوعی فقیرشدگی‌ اخلاقی در حیات سیاسی سخن گفت. اما، وضع وقتی بدتر می‌شود که طرفین این مبادلات پایبند به تعهد خود باقی نمانند و به دنبال فریب و سوء‎استفاده از یکدیگر باشند. در این حالت، مبادلۀ بین رأی‌دهنده و نامزد ‌انتخابات وجهی آسیب‌شناختی می‌یابد. این‌گونه مبادله‌ها اَشکال مختلفی پیدا می‌کند: گاهی نامزد انتخابات با امکانات مالی و یا سرمایۀ اجتماعی‌ خود‌ خدماتی را مستقیماً عرضه می‌کند تا در موعد رأی‌دهی، رأی افراد معیّنی را به‌دست آورد. این مبادله‌ای است که نامزد انتخابات‌ هزینۀ آن را پیشاپیش پرداخت می‌کند و البته گاهی مغبون می‌شود، زیرا همیشه امکان وارسی و حساب‌کشی ندارد. اما، بسته به اینکه شدت نیازمندی‌ مردم چقدر باشد، این هزینه کم و زیاد می‌شود. به‌نظر می‌رسد گاهی نامزدها تصوّر می‌کنند حتی صرف هزینۀ چند وعده غذا برای جمعیتی معیّن سبب تأمین برخی از آرا می‌شود. با آنکه وجود این‌گونه خرید و فروش رأی باورپذیر به‌نظر نمی‌رسد، هم مردم و هم برخی نمایندگان از امر تأسف‌بار خرید رأی با قیمت نازل سخن می‌گویند؛ به‌عنوان مثال، حسین گروسی،نمایندۀ شهریار در مجلس شورای اسلامی، در دفاع از طرح استانی‎شدن انتخابات گفته است:

حوزه هرقدر وسیع‌تر باشد، امکان نفوذ اینگونه موارد و تخلفات کاهش می‌یابد و افراد کمترمی‌توانند با دادن شام، ناهار، پول و وعده و وعید افراد در رقابت‌های انتخاباتی موفق شوند، اما در حوزه‌هایی که کوچکتر است این نفوذ بیشتر می‌شود که باید دستگاه‎های نظارتی و امنیتی از جمله شورای نگهبان و وزارت اطلاعات این موارد را رصد کنند (گروسی، ۱۳۹۴).

عبدالرضا مصری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس و وزیر اسبق رفاه، نیز در دفاع از طرح استانی‎شدن انتخابات گفته است:

موافقان طرح استانی‎شدن انتخابات،این طرح را خوب و مناسب می‌دانند به این دلیل که اختلافات قومی و قبیله‌ای، خرید و فروش رأی و یا شام و ناهاردادن به مردم برای جمع‌آوری رأی و هزینه‌های سنگین انتخاباتی از بین خواهد رفت (مصری، ‌۱۳۹۳).

یک شهروند رامهرمزی دربارۀ رسم شام و ناهاردهی‌ نامزدهای شهرش معترضانه نوشته است:

اکنون در شهرستان رامهرمز رسم شده که برای شرکت در انتخابات باید یک سال زودتر شام و ناهار داده شود و بعضی از کاندیداها اقدام به تهدید و خرید رأی می‌نمایند که برای شهرستانی که حدود ۵۰۰ شهید به انقلاب هدیه نموده خوشایند نیست (پایگاه خبری تحلیلی‌ سدید، ۱۳۹۰).

همچنین، یدالله موحد، دادستان عمومی و انقلاب کرمان، نیز خطاب به نامزدها گفته است:

شما کاندیداها باید یک فرهنگ اسلامی تبلیغاتی را در جامعه نهادینه کنید و توانمندی‌هایتان را عرضه کنید تا مردم به توانمندی‌ها و نه به پول، ثروت، شام و ناهار رأی دهند و به مردم بگوییم چه خدمتی را می‌توانیم به شهر عرضه کنیم (موحد، ۱۳۹۲).

متأسفانه اخبار حاکی از این قبیل ابتیاع رأی بسیار فراوان است؛ به‌عنوان مثال، خبرگزاری‌ برنا از «توزیع کتاب مزین به تراول ۵۰هزار تومانی» یکی از نامزدها برای دهمین دورۀ انتخابات مجلس خبر داده است:

یکی از سرحلقه‌های اصلی این جریان سیاسی در اقدامی تعجب‎برانگیز یک نسخه از کتابی که اخیراً نوشته را همراه با یک تراول ۵۰هزار تومانی به مردم شهرش در شمال‎غرب کشور هدیه می‎دهد. این اقدام او اگرچه اعتراضی گسترده‎ای را برانگیخته، او بی‌توجه به این اعتراضات همچنان در حال توزیع کتاب مزین به تراول ۵۰ هزار تومانی است (خبرگزاری‌ برنا، اول آبان ۱۳۹۴).

علی‌محمد بشارتی، وزیر کشور دولت آقای رفسنجانی، نیز از خرید و فروش آرای انتخاباتی سخن گفته است:

سال ۷۵ دوره‌ای که من وزیر کشور بودم شنیدم یکی از نمایندگان برای ورود به مجلس مبلغ بزرگی هزینه کرده است. از او خواستم به وزارت کشور بیاید و بعد به او گفتم چرا یک‎میلیارد هزینه کرده‌ای. با صراحت به من گفت بد به عرض شما رسانده‌اند من ۶۵۰ میلیون تومان بیشتر هزینه نکرده‎ام! متأسف شدم و گفتم بعد از اسلام والسلام! خوب سؤال این است که این هزینه‌ها از کجا می‌شود و برای چه هدفی؟ اگر در این دوره چنین هزینه‌ای می‌شود در دوره‌های پانزده و بیست کاندیداها چقدر باید هزینه کنند که به پارلمان راه پیدا کنند؟واقعیت این است که با هزینه‌هایی که عده‌ای می‌کنند به‌ویژه در روستاها از قبل رأی می‎خرند و با تأسف مردم این مناطق هم رأی خود را می‌فروشند. من به‎شدت احساس خطر می‌کنم (صفری، ۱۳۹۴).

همچنین برخی از نمایندگان دورۀ نهم مجلس شورای اسلامی (مجلس کنونی) از خرید و فروش رأی سخن گفته‌اند:

غلامرضا کاتب به «ایران» گفت در انتخابات مجلس نهم ۳۰میلیون تومان هزینه کرده‎است، اما نامزدهایی را دیده که خیلی بیشتر از این خرج کرده‎اند. وی […] افزود: هزینه‌های عرفی تبلیغات همچون چاپ بنر و هزینه‌های ستاد چیز زیادی نمی‌شود، اما برخی که اقدام به خرید و فروش رأی می‎کنند و شام و ناهار می‎دهند، هزینه‌هایشان سرسام‌آور بالامی‌رود. سلیمان عباسی، نمایندۀگنبدکاووس در استان گلستان هم گفت در این حوزۀ انتخابیه از ۱۰میلیون تومان گرفته تا یک‎میلیارد برای انتخابات مجلس هزینه شده‎است. به گفتۀ وی، در این حوزه رسم شده برخی نامزدها شام و ناهار بدهند، در مراسم یا ستادها پذیرایی همراه با شیرینی و میوه داشته‎باشند و بعضی هم ممکن است کارت هدیه بدهند یا سی‎دی و کتاب توزیع کنند که در این صورت خرج تبلیغات بسیار بالامی‌رود. عباسی به «ایران» افزود: در حوزۀ گنبدکاووس برای ورود به انتخابات حداقل ۵۰ تا ۱۰۰میلیون تومان لازم است اما متوسط هزینه‌هایی که می‌شود به ۳۰۰ و ۴۰۰ میلیون تومان هم می‎رسد. با این حال، برخی هم هستند که مثلاً در دورۀ قبل تا یک‎میلیارد تومان هم هزینه کردند. […] احمد شوهانی نمایندۀ ایلام […] با بیان اینکه باید وزارت کشور برای خرید و فروش رأی فکری اساسی کند، افزود: من از برخی نمایندگان که سؤال کردم دیدم به‎جز کلانشهرها در خیلی از شهرهای کوچک خرید و فروش رأی انجام می‌شود (بهشتی، ۱۳۹۴).

سیداحمدرضا دستغیب، نمایندۀ شیراز در دورۀ قبلی دربارۀ اقدامات رقبایش برای کسب رأی چنین می‌گوید:

کارهای رقبا از افطاری‎دادن به تعداد زیاد تا توزیع پول و بن کتاب بوده‎است. به برخی از ۱۰۰هزار تومان تا ۱۰میلیون تومان پول دادند تا آنها رأی مردم را جلب کنند (روزنامۀ ابتکار، ۱۳۹۰).

البتّه، باید توجّه داشته ‎باشیم که هرآنچه در خبرها آمده‎است صحّت ندارد. با این همه، کثرت اخبار در باب خرید و فروش رأی در انتخابات که از منابع بسیار متنوّع و از جمله از سوی مقامات اداری و سیاسی و نمایندگان کشور منتشر شده‎است، متأسّفانه مؤید رواج و شیوع این‌گونه رفتار در میان نامزدهای انتخاباتی و مردم رأی‌دهنده است.

با این حال، تأمین رأی همیشه این‌قدر آسان نیست، به‌ویژه اینکه با تکرار انتخابات، آگاهی و تجربۀ مردم در چنین مبادله‌ای افزایش می‌یابد. نوع دوم مبادله، مبادلۀ نسیه است. در این‌گونه مبادله، نامزد وعده می‌دهد و تحقّق آن را به کسب کرسی در مجلس موکول می‌کند. این شکل از مبادله در انتخابات بین نامزدها و مردم بسیار رایج است،‌چنان‌که شکری،نمایندۀ‌ مردم تالش، خطاب به مردم گفته است:‌

پدر من! مادر من! شما که سخنرانی‌های انتخاباتی را گوش می‌کنید که فلان نامزد می‌گوید من بچۀ شما را سر کار می‌برم باور کنید دروغ می‌گویند و کسی دل نمی‌سوزاند و شما گول حرف‎های دروغ را نخورید (شکری، ۱۳۹۴).

بر اساس چنین تحلیلی، می‌توان گفت که هرقدر سطح رفاه مردم بیشتر باشد، انتخابات از نظر کیفیت سالم‌تر خواهد شد. منظور این نیست که مردم مرفّه به رابطه‌ای مبادله‌ای با نامزدهای انتخابات وارد نمی‌شوند، بلکه مراد این است که مردم محروم به مبادله‌ای ارزان‌تر با نامزدها وارد می‌شوند؛ مبادله‌ای که در مقام مقایسه با مردم مرفّه، برای نامزدها بسیار کم‌هزینه‌تر است. به‌عبارت دیگر، می‌توان از نوعی رابطه بین رفاه مردم و کیفیت انتخابات سخن گفت. به‌نظر می‌رسد عملاً نمی‌توانیم از مردمی که در سطح فردی و محلی گرفتار انواع محرومیت‌ها و مشکلات هستند، انتظار داشته‎باشیم که در مقیاس ملّی و یا حتی منطقه‌ای بیندیشند و رأی بدهند. معمولاً، در کشورهایی که تجربۀ برگزاری‌ مکرر انتخابات را دارند، پیوندی بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی رأی‌دهندگان و نحوۀ رأی‌دهی آنان وجود دارد. لذا، به‌نظر می‌رسد از این حیث نمی‌توان مردم ما را استثنا کرد. چنین موضوعی البته نیازمند مطالعات تجربی است. با این همه، این قضیه که الگوی رأی‌دهی‌ مردم مرفه و فقیر یکساننیست، در علوم اجتماعی و به‌ویژه در حوزۀ جامعه‌شناسی‌ سیاسی و مشخصاً جامعه‌شناسی‌ انتخابات، امری شناخته‎شده است. رویکرد اقتصادمحور و انتخاب عقلانی در تحلیل رفتار انتخاباتی بر سنجش منافع توسط رأی‌دهندگان تأکید دارد: «رأی‎دادن از این منظر عملی است مبتنی بر محاسبات عقلانی و بر اساس محاسبه سود و زیان شخصی» (ایوبی، ۱۳۷۷: ۲۳). اگرچه نمی‌توان این نوع رأی‌دهی رادر رفتار تمامی‌ رأی‌دهند‌گان یافت، دست‌کم این رویکرد تبیین‌‌کنندۀ رفتار انتخاباتی‌ بخشی از رأی‌دهندگان است. بر اساس این دیدگاه، می‌توان گفت که محاسبۀ سود و زیان مردم مرفه و محروم عملاً و به خاطر درگیری‌های متفاوتشان، نمی‌تواند یکسان باشد. از قضا، رأی‌دهی بر اساس سنجش سود و زیان شخصی و گروهی، با توجه به اینکه احزاب سیاسی‌ نیرومندِ موجدِ تعلقاتِ حزبی‌ دیرپا و نیز اید‌ئولوژی‌های سیاسی‌ فراگیر در ایران وجود ندارند، بیشتر امکان بروز و ظهور می‌یابد؛ به عنوان مثال، حسین افخمی دراین‎باره می‌نویسد:

در واقع، مناطق محروم در ایران بیشتر به صندوق‌های رأی چشم امید بسته‌اند و میزان مشارکت آنها بالاتر است. در توجیه این تفاوت می‌توان گفت که مشکلات کلان‎شهرها طوری است که به دقت و تخصص بالایی نیاز دارد و برنامه‌ها و وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست ‌جمهوری قابلیت اقناع آنها را ندارد؛ به‌عنوان مثال، مسائل عمدۀ شهری، حوزۀ اجتماعی مواردی مانند بیمۀ درمانی، مسکن، آموزش عمومی، آموزش عالی، امنیت و اشتغال را شامل می‌شود، ولی در روستاها و شهرهای کوچک سطح توقعات مردم بالا نیست و شاید به نداشته‌های خود رضایت هم دارند و نگاهشان به کاندیداها از نوع رأفت و برکت است (افخمی، ۱۳۹۲).

پیشگاهی‌فرد نیز تفاوت رفتار انتخاباتی‌ مردم محروم و مرفّه شهر اصفهان را در انتخابات دورۀ نهم ریاست‎جمهوری چنین تحلیل می‌کند:

نامزدهای جناح راست بیشترین رأی را با میانگین ۷۹.۳ درصد در منطقه ده به دست آورده‌اند که این منطقه در شمال‎شرق و از جمله مناطق حاشیه‌ای شهر اصفهان بوده و وضعیت معیشتی عموم مردم در آن منطقه ضعیف می‌باشد. و کمترین میزان رأی را با میانگین ۴۷.۳ درصد در منطقه ۶ به دست آورده‌اند که منطقۀ ۶ در جنوب شهر و رودخانۀ زاینده‌رود بوده و از جمله مناطق ثروتمندنشین شهر محسوب می‎شود». پیشگاهی فرد گفت: «نامزدهای جناح چپ نیز بیشترین رأی را با میانگین ۲۸.۸ درصد در منطقه ۶ کسب نموده‌اند که منطقه ۶ در جنوب رودخانۀ زاینده‌رود و شهر بوده، و کمترین میزان آراء را با میانگین ۱.۶ درصد در منطقه ۱۰ کسب نموده‌اند که این منطقه در شمال‎شرق شهر و از جمله مناطق حاشیه‌ای و فقیر‌نشین شهر محسوب می‌شود». […] پیشگاهی فرد تصریح کرد: «گرایش‎های سیاسی اکثر مردمی که در منطقه فقیرنشین و متوسط‌نشین شهر هستند بیشتر به جناح راست بوده‎است و جناح چپ نتوانسته‌اند که موفقیت زیادی در این مناطق به دست آورند. و برعکس در مناطق ثروتمندنشین شهر که عموماً در قسمت جنوب رودخانۀ زاینده‌رود سکونت دارند، گرایش‎های سیاسی آنها بیشتر به جناح چپ بوده‎است (پیشگاهی‌فرد، ۱۳۸۶).

شکل‌ دیگر دروغ‌گویی در انتخابات، پرونده‌سازی‌ جعلی برای خود و دیگران است. نامزدها معمولاً برای اینکه در چشم مردم پذیرفتنی و مطلوب جلوه کنند، می‌کوشند امتیازات و عملکردهای مثبت خود را برجسته سازند و ضعف‌ها و عملکردهای منفی خود را پنهان سازند. پنهان‌سازی‌ ضعف‌ها و سوء عملکردها اگرچه عدم بیان همۀ حقیقت است، دروغ‌گویی محسوب نمی‌شود. می‌توان گفت که در این پنهان‌سازی تنها بخشی از حقیقت بیان نشده‎است. مشکل وقتی جدی می‎شود که افراد ویژ‌گی‌هایی ناداشته برای خود قایل شوند و یا عملکرد خود را از هر جهت موفق بنمایانند. لذا،چه‎بسا برخی از نامزدها در معرفی‌ خود به جعل و دروغ‌گویی متوسل می‌شوند؛ به‌عنوان مثال، بستن عناوینِ به‌لحاظ اجتماعی مقبول به خود (مثل دکتر و مهندس)، در وقت انتخابات اهمیت پیدا می‌کند. همچنین، دوختن جامه‌ای از تقوا و پاک‌دستی و درستکاری برای خویش بسیاری اوقات راهبرد مناسبی دانسته می‌شود. از سوی دیگر، برای پیشی‎گرفتن از رقبا برخی از نامزدها از رویّۀ ضداخلاقی‌ پرونده‌سازی برای رقبا بهره می‌گیرند و شایعات و یا اخباری را منتشر می‌کنند تا از این طریق رقیب را نزد مردم بی‌حیثیت و بی‌اعتبار سازند. شایعه‌سازی و شب‌نامه‌نویسی علیه رقیب در انتخابات اغلب رواج دارد. از هم اکنون برخی از وجود این شکل از دروغ‌گویی در برخی از استان‌های کشور خبر داده‌اند:

با شروع تبلیغات غیررسمی و رسمی کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان لرستان، پدیده‌ای شوم و آفتی زیانبار که معمولاً بسان تیری زهرآلود دین دینداران را نشانه رفته، بی‌اخلاقی‌های سیاسی، تهمت و افترا به کاندیداهای دیگر، تخریب رقیب و… می‌باشد […] بدترین آسیب تهدیدکنندۀ انتخابات، بعضی بی‌اخلاقی‌ها در تبلیغات سیاسی و انتخاباتی است. برخی نامزدها به جای اینکه در صدد شناساندن خود و برنامه‌های خود به مردم باشند و برنامه و تفکر خود را برای مردم تشریح کنند، با تهمت و افترا سعی در سیاه‌نمایی کاندید رقیب خود را دارند و به تخریب رقیب خود روی می‌آورند. […] در انتخابات گذشته شاهد بداخلاقی‌هایی بوده‌ایم که توسط بعضی کاندیدا‌ها و بعضی طرفدارانشان انجام شده است. ورود به زندگی خصوصی نامزدها، تخریب و حمله به رقیب، ساختن القاب و برچسب‎ها، شایعه‌سازی، طرح اتهامات ناصحیح دربارۀ گذشته و یا خانوادۀ یک نامزد و تلاش برای ایجاد دوقطبی‎کردن انتخاباتی از آفات رایجی است که این روزها رواج پیدا کرده است (پسند، ۱۳۹۴).

شواهد حاکی از آن است که متأسّفانه این رویّه در انواع انتخابات در ایران دنبال شده‎است.۱

نوع سوم دروغ‌گویی‌ نامزدها،‌ ارائۀ مدارک حاوی‌ پیام‌های دروغین به مراکز نظارت و اجراست. دروغ‌گویی می‌تواند شکل مکتوب داشته ‎باشد. ارائۀ اسناد و مدارک دروغین و کاذب شکل دیگری از دروغ‌گویی است که برخی از نامزدها ممکن است برای نیل به اهداف سودجویانه و قدرت‌طلبانه‌شان از آن بهره ببرند.

سطوح دروغ‌گویی در انتخابات

در موارد مذکور، عامل‌ دروغ‌گویی نامزدها بوده‌اند. به‌عبارت دیگر، تا اینجا سروکارمان با دروغ‌پردازی‌های فردی[۲] بوده‎است. اما، دروغ‌گویی در انتخابات در سطح کنشگران فردی محدود نمی‌شود. خطرناک‌تر و آسیب‌زاتر از دروغ‌پردازی‌های فردی، دروغ‌پردازی‌ نهادی[۳] است که در آن دروغ‌ها به نفع گروه‌ها و سازمان‌ها ساخته و پرداخته می‌شوند. در اینجا نیز باز هم افراد دروغ‌ می‌گویند، اما سازمان و یا گروهی متولّی تولید دروغ است و دروغ از مجاری‌ سازمانی و گروهی ارائه می‌شود (Martin, 2003-2004). دروغ‌پردازی‌ها‌ی نهادی در دو سطح میانی و کلان قابل تشخیص‌اند. در سطح میانی می‌توان از گروه‌ها، سازمان‌های دولتی و غیردولتی، اجتماعات‌ قبیله‌ای و طایفه‌ای و یا دیگر گروه‌های خویشاوندی و هویتی و رسانه‌های جمعی و سازمان‌دار نام برد. سازمان‌های سیاسی و اداری چه‎بسا برای پی‌برد برخی اهداف سیاسی و اجتماعی‌ خود ممکن است به دروغ‌گویی اقدام کنند. مدیران سیاسی و اداری‌‌ در سطوح مختلف چه‎بسا منافع و وابستگی اقتصادی و اجتماعی‌ خود را دارند و نیز چه‎بسا واجد تعلقات سیاسی‌ و قومی ـ قبیله‌ای‌ خاص خود هستند. بنابراین، چه‎بسا آنان برای تحقّق اهداف خود از بی‌طرفی‌سیاسی در انتخابات عدول کنند و عملاً طرف برخی از نامزدها قرار گیرند و برای پنهان‌سازی عدم بی‌طرفی خود و یا در دیگر اقدامات غیرقانونی‌شان گزارش دروغین سر هم کنند و اطلاعات کاذب در اختیار نامزدها، مردم و حتی مقامات بالاتر قرار دهند. در هر انتخابات، به‌ویژه انتخاباتی که به امکانات تبلیغاتی‌ قابل‎توجهی نیاز دارد، چه‎بسا نامزدها به فرصت‌ها و امکانات دولتی چشم دوخته باشند و بخواهند از طریق ارتباط با نیروهای تصمیم‌گیر در ادارات، بخشی از هزینه‌های تبلیغاتی‌ خود را فراهم سازند. روابط فاسدی که در این‌گونه مواقع پدید می‌آید معمولاً پنهان‌سازی می‌شود. در این فرایند اختفا، به‌ناگزیر لزوم تولید و تهیۀ گزارش‌ها و اسناد اطلاعاتی‌ دروغین پیش‎می‌آید و در نتیجه دروغ‌گویی رخ می‌نماید. در این سطح از دروغ‌گویی، نیروهای ‌سازمان‌های سیاسی و اداری به مخاطبان مختلف دروغ می‌گویند: به مقامات اداری و سیاسی‌ ذی‌ربط، به نامزدها و به مردم. این نوع دروغ‌گویی اگرچه توسط برخی کنشگران انجام می‌شود، از مجاری‌ سازمانی ارائه می‌گردد و عملاً به پای سازمان نوشته می‌شود. لذا، آنها را در سطح میانی یعنی سطح سازمان‌ها و ادارات دسته‌بندی می‌کنیم. دروغ‌پردازی‌های رسانه‌های جمعی، احزاب سیاسی، گروه‌های خویشاوندی و هویتی، اجتماعات‌ قبیله‌ای و طایفه‌ای علیه نامزدهای رقیب و به نفع نامزدهای خودی از اَشکال و مصادیق رایج دروغ‌گویی در انتخابات مجلس و شورای شهر در مناطق مختلف کشور است و متأسفانه مصادیق زیادی از این‌گونه دروغ‌پردازی‌ها و شایعه‌سازی‌ها دیده شده‎است.

سطح سوم دروغ‌گویی در انتخابات وقتی رخ می‌دهد که حکومت قواعد انتخاباتی‌ بی‌طرفانۀ را خود زیر پا نهد و پیشاپیش درمورد برخی از نامزدها به تصمیم رسیده باشد و صرفاً بخواهد عملیاتی صوری را در انتخابات اجرا کند. در این‌گونه مواقع، تمامی‌ سازمان‌ها و ادارات به منظور تحقّق این اهدافِ ازپیش‎تعیین‌شده در انتخابات، ناچار می‌شوند نظام‌مندانه دروغ‌گویی پیشه کنند. در انتخابات صوری از این نوع، کل دستگاه سیاسی تمام‎وقت به دروغ‌گویی مشغول خواهند بود. این شکل از دروغ‌گویی در انتخابات در واقع خطرناک‌ترین و بدترین نوع دروغ‌گویی است که در ادامه از برخی عواقب آن سخن خواهم گفت.

پی‌آمدهای دروغ‌گویی در انتخابات

دروغ‌گویی در انتخابات در هر سطحی که صورت بگیرد، موجب نارضایتی‌ افراد، دلسردی‌ فعالان سیاسی و رأی‌دهند‌گان می‌شود. وقتی از این منظر می‌نگریم، درمی‌یابیم که حاکمان، مجریان و ناظران انتخابات چه وظیفۀ خطیری دارند. مردم بنا به علل و دلایل گوناگون ناراضی می‌شوند. چه‎بسا بسیاری از این نارضایتی‌ها پایه و مایۀ درستی نداشته‎باشند. چه‎بسا حکومت و رهبران سیاسی‌ ستادی با بسیاری از این اَشکال فریب و دروغ‌گویی مخالف باشند و بخشی از نیروها در سطوح پایین‌تر و بدون هرگونه هماهنگی‌ برنامه‌ریزی‎شده در مسیر این‌گونه اقدامات غیراخلاقی و گاه غیرقانونی قرار گیرند و مرتکب چنین اعمالی شوند. اما، مردمی که با نمایندگان حکومت و نیز با نامزدها درگیرند و این نوع رفتارها را مشاهده می‌کنند، ممکن است استنباط‌ها و استنتاج‌های خود را به کلّ حکومت و تمامی نیروهای سیاسی تعمیم دهند. دروغ‌گویی در سطح نامزدها به‌تدریج سبب بی‌اعتمادی‌ در بین مردم می‌شود. وقتی مردم درمی‌یابند که نمایندۀ منتخب به وعده‌هایش عمل نکرده است، دچار بدبینی می‌شوند و دیگر به‌آسانی به نامزدهای جدید اعتماد نخواهند کرد. در نتیجه، کار نامزدها در انتخابات بعدی به‌مراتب دشوارتر خواهد شد. اگرچه قدری از بحث اصلی دور است، بد نیست اشاره کنیم که چنانچه نامزدها درگیر روابط مبادله‌ای با مردم شوند، امکان شکل‌گیری‌ اَشکالی از فساد و تبانی بیشتر می‌شود و این در درازمدت باعث تخریب و ناکارآمدی‌ هنجارهای سیاسی‌ مشروع در جامعه می‌گردد. وقتی که نامزدها در این مسیر گام برمی‌دارند، چه‎بسا ناچار می‌شوند برای تأمین هزینه‌های مبادلاتشان با رأی‌دهند‌گان، به اقدامات ضداخلاقی و غیرقانونی‌ باز هم بیش‌تر روی‎آورند و بدین ترتیب، انتخابات به‌جای اینکه سازوکاری برای انتخاب شایسته‌ترین‌ها در رقابتی سالم باشد، به رویدادی برای سبقت در ناشایستگی تبدیل می‌شود. در نتیجه، می‌توان گفت که نظارت در انتخابات وظیفۀ بسیار مهم و دشواری است و باید حتی بعد از انتخاب نمایندگان و اتمام انتخابات نیز همچنان ادامه داشته‎باشد و چنانچه بعد از انتخابات معلوم گردد که نماینده‌ای تخلّف کرده است و یا از طُرُق غیرقانونی و فسادآمیز برای کسب رأی بهره گرفته است، مورد محاکمه قرار گیرد. همچنین، اگر شواهد معتبری وجود داشته‎باشد که نامزد یا نماینده‌ای به‌طور گسترده به فریب مردم پرداخته است، مطلوب آن است که وی از طریق دادگاهی صالح مورد محاکمه قرار گیرد و متخلّف دست‌کم از امکان شرکت مجدد در انتخاب‌های بعدی محروم گردد. چون همۀ اَشکال دروغ‌گویی‌ مورد بحث از نوع تعدیگرانه است و در واقع این‌گونه دروغ‌گویی‌ها که تجاوز به حقوق سیاسی‌ مردم و یا نیروهای سیاسی محسوب می‌شوند و به فرهنگ سیاسی آسیب می‌زنند، زیرا هنجارهایی نامطلوب را رواج می‌دهند و سوءظن و بی‎اعتمادی بین مردم پدید می‌آورند، در صورت برملاشدن، ‌نیازمند برخورد قضایی‌اند. تنها از طریق این‌گونه برخوردهای قضایی است که می‌توان از مرسوم‎شدن و هنجارین‎شدن این‌گونه تخلّفات در انتخابات جلوگیری کرد. ضرورت دارد که قوۀ قضائیه بدون هرگونه جهت‌گیری سیاسی، با متخلفان هریک از جناح‌های سیاسی برخورد قاطع کند.

دروغ‌گویی در سطح میانی یعنی سطح سازمان‌های سیاسی و اداری‌ دولتی، احزاب، سازمان‌های مدنی و غیردولتی‌ فعال در انتخابات، و شبکه‌ها و گروه‌های اجتماعی نیز به نارضایتی‌ از نیروهای اجرایی و نظارتی در میان احزاب، فعالان سیاسی و مردم دامن می‌زند و سلامت انتخابات را مخدوش می‌سازد و سطحی از بیگانگی‌ سیاسی را پدید می‌آورد و چه‎بسا آنجا که مسئولان و مدیران در مظان اتّهام دروغ‌گویی باشند، قوۀ مجریه و یا حکومت را ناکارآمد و ناسالم جلوه می‌دهد. آیت‌الله امینی، امام جمعۀ قم،دربارۀ آثار خطرناک دروغ‌گویی مسئولان و مدیران به‌درستی می‌گوید: «اگر این رذیله در میان مسئولان و مدیران رواج پیدا کند، دیگر مردم حتی به سخنان راست آنها نیز اعتماد نمی‌کنند» (امینی، ۱۳۹۱). ایشان به مقایسۀ دروغ‌گویی میان مسئولان ایرانی و غیرایرانی می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که: «متأسفانه من گاهی می‌بینم که در برخی کشورها بیشتر از کشور ما به صداقت اهمیت می‌دهند؛ البته آنها هم دروغ‌های بزرگی می‌گویند نمی‌خواهیم بگوییم دروغ نمی‌گویند، ولی وقتی دروغشان آشکار شد استعفا می‌دهند، ولی ما مثل آب روان دروغ می‌گوییم» (همان).

اما، آسیب دروغ‌گویی‌ مسؤلان و مدیران اجرایی و نظارتی در انتخابات، در مقام مقایسه با مسئولان دیگر، ابعاد باز هم بزرگ‌تری پیدا می‌کند. چنانچه نیروهای اجرایی و یا نیروهای نظارتی با صداقت و امانت‌داری عمل نکنند و دروغ‌گویی پیشه کنند یا از موضع بی‌طرفی از انتخابات خارج شوند و نتایج این نوع رفتارشان به ضرر یکی از نماینده‌ها گردد، این امر می‌تواند به نارضایتی وی و طرفدارانش از دولت و یا کلِّ نظام منجر گردد و یحتمل به شکل‌گیری درگیری‌های محلی و منطقه‌ای و یا حتی نوعی بی‌تفاوتی سیاسی دامن بزند. برخی از نامزدها در دوره‌های قبلی‌ انتخابات از این‌گونه دروغ‌گویی‌های سازمان‌های سیاسی و اداری و مقامات محلی خبر داده‌اند که جای بحث و بررسی دارد؛ به‌عنوان مثال،‌یکی از این نامزدها با انتشار شکوائیه‌ای خطاب به مردم حوزۀ انتخابیۀ خود نوشته است:

«تزویر و دروغگویی» در این انتخابات مصادیق بسیار گسترده‌ای داشته‎است که یکی از مهم‎ترین آنها ادعای داشتن مدرک «دکتری» و جعل این عنوان برای «فریب افکار عمومی» بوده‎است و زشت‌تر از این دروغ، اصرار و پافشاری مسئولان اجرایی و نظارتی انتخابات بر این مدعاست تا اینکه تحت‎تأثیر فشار افکار عمومی مجبور به اعلام رسمی کذب‎بودن مدرک دکتری آن فرد از سوی فرمانداری در تاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۹۰شده‌اند، یعنی دو روز مانده به انتخابات!!؟ (نیکخواه، ۱۳۹۰).

چنان‌که اشاره گردید، احزاب سیاسی، سازمان‌های مدنی، شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های اجتماعی‌ دیگر نیز ممکن است از طریق دروغ‌گویی بکوشند رقابت در انتخابات را به سود خود تغییر دهند و یا به منظور نیل به اهداف خود از طریق دروغ‌گویی در جهت تغییر مقامات اداری و سیاسی‌ منطقه و محل برآیند. اما، بدترین حالت در سطح میانی، وقتی است که همۀ این عوامل (مسئولان در سازمان‌های اداری و سیاسی، سازمان‌های مدنی، نامزدها و مردم) هم‌زمان رفتار انتخاباتی‌ تخلف‌آمیز را دنبال کنند. یک نمونۀ جدی‌ و خطرناک از عملکرد نادرست مسئولان در سازمان‌های ادرای و سیاسی‌ (اعمالی چون عدم امانت‌داری و دروغ‌گویی)، گروه‌های طایفه‌ای و نامزدها در انتخابات دورۀ نهم مجلس شورای اسلامی (برگزارشده در ۱۲ اسفند ۱۳۹۲) در شهرستان ممسنی و رستم ذکر شده‎است که به خشونت شدید و حتی قتل یکی از اهالی منتهی شده‎است:

در دو دور قبل، این خشونت کمتر بود و در آن دوره‌ها ما حداقل کشته ندادیم، اما الان دادیم. انتخابات دور قبل ممسنی و رستم روی انباری از باروت برگزارشد، ده‌ها نفر زندانی شدند، صدها نفر زخمی شدند و خیلی به خاطر ترس از محاکمه و زندان، مجروحیت خودشان را در خانه درمان کردند(پایگاه اینترنتی نورباران، ۱۳۹۲).

یکی از نخبگان شهرستان ممسنی بر آن است که در پیدایی‌ این نوع خشونت «بحث جانبداری مسئولان اجرایی شهرستان هم مهم است. تا زمانی که مسئولان اجرایی شهرستان ما به کاندید یا کاندیدای خاصی نگرش دارند، این بحث طبیعی است چون مسئولان شهرستان امکانات دارند، اختیار دارند، حق امضا دارند و جابه‎جایی در تعرفه‌ها و نیروها، گزینش و چینش نیروها در صندوق‌ها دست مسئولان است، اگر مسئولان شهرستان جانبداری کنند که در دور قبل کردند، خشونت بخشی از تبعات آن است (همان).

عبدالرضا مرادی، نمایندۀ منتخب ممسنی در دور هشتم مجلس، نیز عوامل مختلفی را مسبّب شکل‌گیری‌ خشونت طایفه‌ای در این انتخابات دانسته است و من جمله از اَشکالی از دروغ‌گویی در انتخابات مجلس نهم سخن گفته است:

اما در مورد عواملی که باعث بروز خشونت در انتخابات ممسنی و رستم می‌شود می‌توان به بداخلاقی‌ها، بی‌تقوایی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها که در انتخابات صورت می‌گیرد و دادن گزارش‎هایکذب به مردم و مسئولان، عدم وجود نهادهای جمعی مثل احزاب و گروه‌های سیاسی به‌عنوان یک امر نسبی نه مطلق اشاره کرد. در خیلی از شهرها که نهادها و احزاب و گروه‌های سیاسی وجود دارد این خشونت‌ها به‌وجود نمی‌آید.کامل‎نبودن رشد و آگاهی برخی از مردم نسبت به موضوع هم از دیگر عوامل است. اگر آگاهی و نوع نگاه مردم به انتخابات تغییر کند و نگاهشان، نگاهرسیدن به هدف با هر وسیله‌ای نباشد، انتخابات بدون خشونت خواهد بود(همان).

اما، دروغ‌گویی انتخاباتی در سطح کلان به دروغ‌گویی‌ نظام‌مند و برنامه‌ریزی‎شدۀ حکومت مربوط است. این نوع دروغ‌گویی در انتخابات عواقب بسیار خطرناکی دارد و چه‎بسا در پاره‌ای مواقع به شورش‌های خیابانی و حتی انقلاب اجتماعی تبدیل گردد و اسباب سقوط یک نظام سیاسی را فراهم سازد. دروغ‌گویی‌ انتخاباتی در سطح کلان، دست‌کم بیگانگی سیاسی‌ همه‌جانبه‌ای پدید می‌آورد و مشروعیت نظام سیاسی را به‌کلی مخدوش می‌سازد. نظام سیاسی حتماً باید از قوانین و قواعدی که خود تعبیه کرده است، تبعیت کند و مشروعیت خود را به قیمت برنده‎شدن نامزدهای مورد نظرش نفرساید. بی‌شک در عصر جدید، حفظ مشروعیت برای هر نظام سیاسی می‌بایست اولویت داشته‎باشد. حتی اگر به دموکراسی و سازوکارهای آن معتقد نباشیم‌، باز هم باید توجه داشته‎باشیم که بازگرداندن مجدد مردمی که از صندوق رأی قهر کرده‌اند و از سازوکارهای انتخاباتی برای تحقّق تغییرات مورد نظرشان مأیوس گشته‌اند، کار پرهزینه‌ای است. در عصر جدید، نظام سیاسی‌ای که مردم را در کنار خود نداشته‎باشد و آنها را حامی‌ خود نبیند،‌ برای تداوم حیاتش دچار مشکل خواهد بود. حکومت بر مردمی که با نظام سیاسی بیگانه‌اند، ‌اگرچه غیرممکن نیست، کاری بس دشوار است. اگر بخواهیم محاسبه‌ای عقلانی بکنیم و از روی مصلحت سخن بگوییم، ‌بی‌شک هزینۀ تحمل ورود برخی از نیروهای سیاسی به درون مجموعۀ نخبگان سیاسی حاکم، خیلی کمتر از هزینۀ فرسایش همه‌جانبۀ مشروعیت نظام سیاسی است.

با این حال، مسأله‌دارترین شرایط انتخاباتی، شرایطی است که کل نظام انتخاباتی از نامزدها و کنشگران فردی گرفته تا سازمان‌های اجرایی و نظارتی و نیز نظام سیاسی در انتخابات بکوشند مقاصدشان را از طریق دروغ‌گویی دنبال کنند. این وضعی است که در آن قوانین تنها به‌صورت صوری کاربرد دارند و عملاً توسط تمامی طرفین درگیر زیر پا نهاده می‌شوند و کنشگران در سطوح مختلف، مجاری‌ قانونی و نهادی‎شده را نادیده می‌گیرند و می‌کوشند منافع خود را از طرق غیرقانونی دنبال کنند. بدین‎ترتیب، چرخۀ معیوبی از دروغ‌گویی پدید می‌آید که در طی آن دروغ‌گویی در یک سطح، دروغ‌گویی در سطوح دیگر را بازتولید می‌کند. متأسفانه، در دنیا این فکر که سیاست‌مداران جزو دروغ‌گوترین افراد هستند، جاافتاده است، چندان‌که معمولاً می‌گویند «سیاست‌مداران به‌طور منظم دروغ می‌گویند و به‌همان سان به‌طور منظم آن را انکار می‌کنند»! (Martin, 2003-2004). اما در جامعۀ مسلمانان، ما نیازمند سیاستمدارانی هستیم که الگوی بدیلی از منش و کنش را نمایان سازند و الگوی نقشی برای مردم و دیگر نخبگان جامعه باشند. راست‌گویی، امانت‌داری و درست‌کرداری در سیاست‌ورزی، می‌بایست بزرگ‌ترین سرمایۀ نخبگان و مقامات سیاسی‌ ما باشد.

معمولاً وقتی که یک حزب یاجناح سیاسی ذی‌نفوذ و قدرتمند در بالا، مشروعیت کافی در پایین (نزد مردم) نداشته ‎باشد، ممکن است ارکان اجرایی و نظارتی را تحت سلطۀ‌ خود بگیرد و همه‌جانبه از قواعد قانونی تخلف نماید و نظام‌مندانه به دروغ‌گویی بپردازد و چه‎بسا حتی دروغ‌هایش را مشروع و موجه جلوه دهد و برای اختفای تخلفاتش بیش از پیش دروغ‌ بگوید؛ به‌ویژه آنکه در برخی از کشورها نظیر ایران دروغ‌گویی جرمی تلقی نمی‌شود و در قوانین ما مجازاتی برای آن لحاظ نشده‎است و در عرف ما نیز متأسفانه دروغ‌گویی خطای چندان بزرگی به‌حساب نمی‌آید و افشاشدن آن عواقب قابل توجه اجتماعی ندارد. در چنین شرایطی، دروغ‌گویی در انتخابات به نحو بی‌سابقه‌ای فراگیر خواهد شد و مشروعیت نظام سیاسی به‌کلی فرومی‌پاشد. به همین دلیل برخی از حکومت‌ها برای مصون‎ماندن از خطر ازدست‎دادن مشروعیتشان می‌کوشند شرایط را در انتخابات برای نظارت غیررسمی‌ سازمان‌های غیردولتی فراهم کنند، زیرا اکنون این اصل در جهان سیاست اصلی شناخته‎شده‎است که «به ظنِّ قوی، هرچه سطح کنترل مرکزی بیشتر باشد، خطر فریب فراگیر بیش‌تر است»(Ibid) . لذا، حفظ بی‌طرفی‌ نیروهای نظارتی و اجرایی در انتخابات و پاسداری از اعتبار قوانین، وظیفۀ خطیری است که حکومت‌ها می‌بایست در هر شرایطی بدان اولویت ببخشند.

نتیجه‌گیری

عرصه‌ی سیاسی نیز هم‌چون دیگر عرصه‌های فعالیت انسانی مستلزم کاربرد زبان است و شاید بتوان گفت که کاربرد زبان در عرصه‌ی سیاسی اهمیت بیش‌تری نسبت به دیگر عرصه‌های فعالیت انسانی دارد. شرایط انتخاباتی از جمله بزنگاه‌هایی است که چگونه‌گی کاربرد زبان و تولید پیام اهمیت زیادی در تبلیغ سیاسی دارد. لذا دروغ‌گویی در دنیای سیاست امری رایج و متداول است و در تبلیغات سیاسی و از جمله در کارزارهای انتخاباتی به‌وفور دیده می‌شود. دروغ‌گویی در انتخابات در سه سطح خرد، میانی، و کلان اَشکال و پی‌آمدهای مختلفی دارد. بدترین و پرهزینه‌ترین شکل دروغ‌گویی در انتخابات دروغ‌گویی نظام‌مند و همه‌جانبه‌ی نظام سیاسی است. این شکل از دروغ‌گویی مشروعیت نظام سیاسی را به‌کلّی از بین می‌برد و سبب بی اعتمادی مردم به نظام سیاسی و بیگانه‌گی از آن می‌شود. با این همه،‌ دروغ‌گویی در سطوح خرد و میانی نیز پی‌آمدهایی جدّی دارد و لازم است برای کسانی که در این سطوح مرتکب دروغ‌گویی می‌شوند، جریمه‌ها و مجازات‌هایی در نظر گرفته شود و نظام قضایی کشور، در اِعمال آن‌ها پی‌گیر باشد و بدون اغماض رفتار نماید.

پی‌نوشت

۱. یک استاد دانشگاه دربارۀ انجام این‌گونه رفتارها در شهر ساری نوشته است:

«این روزها که با استعفای گروه قابل توجهی از مدیران جامعه و پیوستن آنها به سایر نامزدها، شاهد اوج‌گیری و فشردگی سخنرانی‌ها، نشست‌ها، بازدیدها، یارگیری‌ها، تبلیغات، وعده‌ها، ستادگزینی‌ها و کلاً رقابت‌های غیررسمی انتخاباتی نامزدهای قطعی برای انتخابات مجلس دهم شده‎ایم و اصطلاحاً در فرجۀ وزن‌کشی نامزدها قبل از حضور در تشک مبارزات نفس‎گیر رسمی قرار گرفته‌ایم، در کنار اکثریت نامزدهای مبادی آداب، به‎وضوح ناظر تکثیر تخلفات، عبور از خط قرمزها، قانون‎شکنی‎ها و به عبارتی دورزد‎ن‎های غیرمتعارف قانون، شرع، عرف و اخلاق نیز هستیم. نکتۀ تأسف‎بار اینجاست که همۀاین تخلف‌ها تنها و تنها به خاطر فراگیرشدن و نیز قرارگرفتن در چرخۀ تکرار در ادوار گذشتۀ انتخابات، تبدیل به امری عادی شده و در شرایط کاملاً هنجارشکنانه و قانون‎ستیزانه و در بستر فروپاشی اخلاق، قبح آنها کاملاً ریخته و بسیار عادی و متعارف جلوه می‎کند!

۱. نصب بنرهای بزرگ انتخاباتی بدون هیچ مناسبت با ایجاد مناسبت‌های تصنعی؛

۲. تیترخرینی [کذا فی‎الاصل] از رسانه‌های مجازی و مکتوب؛

۳. برپایی میتینگ‎ها و نشست‌های آشکار و نیمه‎آشکار انتخاباتی؛

۴. انجام سخنرانی در محافل عمومی با ابتکار عمل طرفداران خود در دستگاه‎ها و هیئت‌ها و غیره؛

۵. سرکشی به ادارات تحت هر عنوان، استفاده از امکاناتی مثل تلفن و تداعی همراه‎بودن آنها با خویش؛

۶. سوارشدن در خودروهای دولتی و متصل جلوه‎دادن خود با کانون‌های قدرت و صاحب‎نفوذ نشان‎دادن خود؛

۷. استفاده از القاب سابق مدیریتی خود در مصاحبه با رسانه‎ها یا یادداشت‎ها در ارائۀ مباحث کارشناسی؛

۸. حمل و انتشار احکام، اسناد، مدارک و نامه‎های سازمان سابق خود به عنوان کلکسیونی از اطلاعات مستند؛

۹. استفاده از قابلیت‎های خوابگاه‎های رسمی دانشجویان دانشگاه‎های دولتی؛

۱۰. استفادۀ از بیت‎المال و پول‎های دولتی و تحقّق وعده‎های انتخاباتی خود با استفاده از بودجه‎های دولتی؛

۱۱. استفادۀ دروغین از القاب کامل و عناوین علمی همانند دکتر، استاد، دانشمند، پروفسور و غیره؛

۱۲. استفادۀ دروغین از قلم‌ها و افکار دیگران در رسانه‌های مجازی و مکتوب به خاطر اندیشمند جلوه‎دادن خویش؛

در فرهنگ دینی ما بر اخذ «رأی حلال» از مردم که فاقد تخلف و تقلب باشد، تأکیدشده‎است و در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما نیز با تأکید بر «رقابت جوانمردانه» به اصول اخلاقی و اخلاق انتخاباتی، پردازش فراوانی شده‎است! (رنجبر، ‌۱۳۹۴).

همچنین، مدیر کل راه و شهرسازی استان قمتأکید کرده است که «از تمام ظرفیت‌های قانونی برای برخورد با بداخلاقی‌های انتخاباتی» در هفتمین دورۀانتخابات هیئت مدیرۀسازمان نظام مهندسی» استفاده خواهیم کرد (بهشتی، ۱۳۹۴). همچنین، در اسفند سال ۱۳۹۳ و قبل از برگزاری‌ انتخابات اتاق بازرگانی، «دبیر کل سابق اتاق بازرگانی تهران با اشاره به برخی بداخلاقی‌های انتخاباتی در دوره‌های قبل از جمله تبلیغات کاندیداها در محل رأی‌گیری و پذیرایی برخی کاندیداها از رأی‌دهندگان برای جذب رأی، اظهار امیدواری کرد که با رعایت قوانین یک انتخابات سالم برگزار شود» (راسخ، ۱۳۹۳). نصرالله محمدحسین فلاح، عضو هیئت‎مدیرۀ انجمن مدیران صنایع، در باب شیوع ارتکاب دروغ‌گویی‌ در انتخابات اتاق بازرگانی تهران نوشته‎است:

نام‎بردن از اشخاص و برشمردن ویژگی‌های منفی آنها برای اثبات برجستگی شخصیت و مهارت‌های خودمان، به‌ویژه اگر سال‌ها امکان طرح روش‌های بهبود دراختیارمان بوده و اقدامی نکرده‌ایم، آن‌هم در کوران انتخابات، زیبا نیست. استفادۀ نادرست از تکنیک‌های جنگ روانی برای نمایش گران‌سنگی دروغین دوستانمان عملی غیراخلاقی است. آمار‌گیری‌های مردم‌فریبانه نمی‌تواند موجب فریب تلاشگران کسب‌وکار باشد، چراکه دارندگان کارت‌های بازرگانی اشخاصی هوشیار و خردمند هستند و کمتر فریب می‌خورند.ما با استفاده از این روش‌ها فقط فرهنگ دروغگویی را گسترش می‌دهیم(فلاح، ۱۳۹۳).

….همچنین، بنگرید به مقاله‌ای خواندنی و مفصل دربارۀ سلامت انتخابات (مجیدی، http://revolution.pchi.ir).

منابع و مآخذ

افخمی، حسین (۴ تیر ۱۳۹۲). «ایرانیان چگونه رأی دادند؟»روزنامۀ شرق، ش ۱۷۶۵، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴،در:http://www.sharghdaily.ir/News/13546/

امینی، ابراهیم (۱۷ آذر ۱۳۹۱).«آیت‌الله امینی: مثل آب روان دروغ می‌گوییم / شبهات جوانان را پاسخ دهیم»، پایگاه اینترنتی‌ فرارو، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در:http://fararu.com/fa/news/134430/

ایوبی، حجت‌الله (۱۳۷۷).«تحلیل رفتار انتخاباتی رأی‌دهندگان»،مجلۀ اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی،ش ۱۳۵-۱۳۶:۱۶-۲۷.

بهشتی، ابراهیم (۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴). «میزان متوازن هزینه‎های انتخاباتی چقدر است: نمایندگان مجلس در گفت‎وگو با «ایران» پاسخ دادند»، روزنامۀ ایران، ش ۵۹۲۱،زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3151346

بهشتی، محسن (۱۳۹۴). «از تمام ظرفیت‌های قانونی برای برخورد با بداخلاقی‌های انتخاباتی استفاده خواهیم کرد»، پایگاه اینترنتی‌ صما، زمان انتشار:‌ ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، زمان مشاهده: ۱۲ آبان ۱۳۹۴،‌ http://samair.ir/fa/news/33127/.

پسند، مجتبی (۱۳۹۴). «بی‌اخلاقی‌های انتخاباتی»، پایگاه اینترنتی‌‌ تحلیلی خبری کشکان، زمان انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، زمان مشاهده: ۱۲ آبان ۱۳۹۴، http://kashkan.ir/news/43593/.

پیشگاهی‌فرد، زهرا (۲۰ اسفند ۱۳۸۶). «در انتخابات قبل مردم اصفهان چگونه رأی دادند؟»،پایگاه خبری‌ آفتاب، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در:http://aftabnews.ir/vdcgnx9u.ak9xq4prra.html.

حسینی صدر، مؤید (۸ فروردین ۱۳۹۴).«نامزدهای دروغگوی مجلس آینده مورد اقبال مردم نخواهند بود»،پایگاه اینترنتی‌ جوان پرس، ‌زمان مشاهده: ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، در:http://www.javanpress.ir/63791/63791.html.

خبرگزاری‌ برنا (۱ آبان ۱۳۹۴). «تحرکات یک جریان خاص سیاسی برای انتخابات مجلس دهم: از کتاب مزین به تراول تا شام و ناهار مفصل»، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در:http://www.bornanews.ir/.

راسخ، محمدمهدی (۶ اسفند ۱۳۹۳). «روایت دبیر سابق اتاق تهران از بداخلاقی‌های انتخاباتی»، پایگاه اینترنتی‌ foodna، زمان مشاهده: ۱ مهر ۱۳۹۴، http://www.foodna.ir/fa/newsagency/55788.

رنجبر،‌ صادقعلی (۲۳ تیر ۱۳۹۴). «لطفاً به نامزدهای متخلف رأی ندهید!»، پایگاه اینترنتی شمالنا، زمان مشاهده: ۱ مهر ۱۳۹۴، در: http://shomalna.ir/ShowNews.php?id=488372.

روزنامۀ ابتکار (۸ آبان ۱۳۹۰). «نگاهی به شیوه‌های تبلیغاتی انتخابات مجلس شورای اسلامی: نامزدها چگونه رأی جمع می‌کنند؟»، ش ۲۱۷۲، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://old.ebtekarnews.com/Ebtekar/Home.aspx?EID=1469

سدید نیوز (۱۱ بهمن ۱۳۹۰). «درگیری در ضیافت شام کاندیداری رامهرمز»، پا‌یگاه خبری ـ تحلیلی سدید نیوز، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://www.sadidnews.com/news.php?id=1850.

شکری، محمود (۱۰ مرداد ۱۳۹۴). «نمایندۀ تالش: مگر می‌شود با حقوق کارمندی به اینجا رسید!»،پایگاه خبری تحلیلی‌ ماسال، ‌زمان مشاهده:‌۳۱ شهریور ۱۳۹۴،‌ در:http://jik545.ir/item-1596704.html.

صفری،‌ زینب (۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴). «روایت وزیر کشور دولت سازندگی از هزینه‌های میلیاردی کاندیداها در انتخابات و خرید رأی در روستاها»، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در:http://www.khabaronline.ir/detail/415474/Politics/election.

طباطبایی‌نژاد، سیدمصطفی (۱ آذر۱۳۹۰). «وعده‌های انتخاباتی؛ چوپان‎های دروغگو پشت در مجلس!»، پایگاه اینترنتی‌ قدس آن‎لاین، زمان مشاهده:‌۳۰ شهریور ۱۳۹۴، در:http://www.qudsonline.ir/detail/News/20089.

فلاح، نصرالله محمدحسین (۴ اسفند ۱۳۹۳). «انتخابات اتاق بازرگانی؛ فرصتی برای ترویج اخلاق»، پایگاه اینترنتی‌ ائتلاف برای فردا، زمان مشاهده: ۱ مهر ۱۳۹۴، در:http://www.barayehfarda.com/1589/.

گروسی، حسین (۳۱ شهریور ۱۳۹۴). «چگونه می‌توان از رأی‎آوردن با شام و ناهاردادن جلوگیری کرد؟ گروسی پاسخ می‌دهد»، خبر آن‎لاین، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://www.khabaronline.ir/(X(1)S(efzfm3wuiqvg20vipr2h3i5n))/detail/453324/Politics/parliament.

مجیدی، حسن (بی‌تا).«مردم‌سالا‌ری و سلا‌مت انتخابات»، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، زمان مشاهده: ۱ مهر ۱۳۹۴،http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=14657

.

مصری، عبدالرضا (۲۸ دی ۱۳۹۳). «استانی‎شدن انتخابات مجلس = برچیده‎شدن بساط شام و ناهار‎، پایگاه تحلیلی خبری نامه، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، http://namehnews.ir/fa/news/204773/.

موحّد، یدالله (۱۸ خرداد ۱۳۹۲). «برخورد کاسبکارانه با رأی مردم هم جرم محسوب می‌شود/مردم به توانمندی‌ها و نه به پول، ثروت، شام و ناهار رأی خواهند داد»، پایگاه خبری ـ تحلیلی هلیل، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://www.halil.ir/fa/ew_printnews_6239.ashx

نورباران (۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲). «آسیب‎‎شناسی و چرایی خشونت در انتخابات‎های ممسنی با حضور نامزدهای مجلس نهم در «نــوربـاران»، پایگاه اینترنتی‌ نورباران ویژۀ ممسنی و رستم، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در:http://www.noorbaran90.ir/post/158.

نورباران (۱۶ تیر ۱۳۹۲). «آسیب‎‎شناسی و چرایی خشونت در انتخابات‌های ممسنی با حضور نامزدهای مجلس نهم در «نــوربـاران» ـ بخش دوم، پایگاه اینترنتی‌ نورباران ویژۀ ممسنی و رستم، زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://www.noorbaran90.ir/post/161

نیکخواه، عبدالرحیم (۲۸ اسفند ۱۳۹۰). «شکوایه»، پایگاه اینترنتی‌ اصلاح و توسعه با تدبیر و امید، ‌زمان مشاهده: ۱ آبان ۱۳۹۴، در: http://dr-nikkhah.ir/?page_id=921.

وارداف، رونالد (۱۳۹۳) درآمدی بر جامعه‌شناسی زبان. ترجمه‌ی رضا امینی. تهران: نشر بوی کاغذ، چاپ اوّل.

Martin, Brian (2003-2004).“Telling Lies for a Better World?”Social Anarchism, No. 35: 27-39, in:http://www.bmartin.cc/pubs/03sa.html.

Lie-telling in Election: Forms, Levels, and Outcomes

Abstract

Key words: use of language, lie-telling, social situation, election

The use of language is affected by social situations. The social actors exist in asymmetrical social situations (including asymmetrical power situations, asymmetrical social-skills occasions, and asymmetrical possibilities). They involve some conflicts in terms of their various desires, interests, and positions, and use language in order to achieve their goals. The language is sometimes used for attaining consensus and accompany and resolving deputies and it is sometimes used in order to continue conflicts. Contrary to public opinion, use of language isn’t a function of moral norms and religious doctrines but, it’s a function of social situation. Some social conflicts can emerge in election. The election campaign is an opportunity of social exchanges and civil or social rivalry. It is expected that candidates and other social actors lie in order to pursue their purposes. In election, lie-telling emerges in three levels: micro (face to face relations, meso (groups, clans, organizations, and institutions), and macro (political system). Also, various forms of lie-telling are expressed in the electoral campaigns, especially in political campaigns. This article examines some forms of lie-telling and some its negative consequences in past electoral campaigns in Iran.

. استادیار گروه جامعه‌شناسی واحد تهران مرکزی دانش‌گاه آزاد اسلامی [۱]

[۲] . individual lying

[۳] . institutional lying

منبع: وبلاگ زیر سقف آسمان

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »