دوستی دارم سنیمذهب؛ به غایت مهرورز و دوست داشتنی. چنان بر اسلوب اخلاقی مشی روزگار میکند که گویی دست خدای از آستین آسمان به در آمده و در کالبد وی نمایان شده است. با وی مجادلهای در باب مذهب ندارم. نه چندان تقلّا در دفاع از عقیدهاش میکند و نه چنان بر منش دیگران خردهای روا میدارد. محرّم که میشود اما او بیمی بر دل مینهد. به طعنه یا طنزی تلخ میگوید: شیعیان اگر مرا در ایام محرم ببینند و به مذهبم پی ببرند، دُرُشتی میکنند و نامهربانانه با من مواجه میشوند. در مجالس عزای محرم هم کمتر شرکت میکند. میکوشد تا از چشمان دوستان شیعهمذهبش در این ایام مخفی بماند. حتی در این ایام، مرا که دوستی دیرین با او دارم را چندان دیداری نمیکند. هرچند که او ماجرای مخفیشدنش را در هنگامهی محرم به طنز بازگو میکند؛ اما و هزار اما که لفافهای از حقیقت بر گرد این طنز تلخ تنیده است.
مکرر در مکرر دیده و یا شنیدهام که مجلس عزای حسینی بدل به تسویه حسابها با افرادی میشود که آنها را میراثبر آل ابوسفیان و آل زیاد میدانیم! بر غیر همکیشان خود برمیآشوبیم که چرا چون ما طریقت حقه برنمیگزینند و مُهر بطلان بر سایر ادیان نمینهند. آن کس که ظاهری متفاوت برگزیده است را به چوب عناد میرانند و در عزای حسینی راه نمیدهند. به هنگامهی عزا رگ غیرت درشت داشته و دامنه لعن و نفرینها را گسترده و گستردهتر میکنند.
این نه آن رسم مبارکی است که حسین(ع) بر ما به ودیعت نهاد. محرم، ماه مهرورزی شیعیان است. اشکریزی نهایتِ رقّتِ قلب را ایجاد میکند. قلبی که به حُرمت حسینی لطیف شد، نه تن به نزاعِ بیسامان میدهد و نه آشوب بیمحابا را میطلبد. ماجرای راهپیمایی عظیم اربعین، نمودی از این قلب رقیقشدهی شیعیان است. در فلسفه اخلاق از سهسنخ اخلاق سخن به میان میآید؛ یکی اخلاق فایدهگراست و دیگری اخلاق وظیفهگرا و در آخر هم اخلاق فضیلتگرا. در اخلاق فضیلتگراست که آدمی فراتر از فایدهها و وظایف اخلاقی عمل میکند و به فضیلت اخلاقی نائل میآید. در راهپیمایی اربعین هم، نهایت اخلاقمداری رخ نموده است. وقتی که انسانی انواع تدابیر را بهکار می بندد تا خستگی از تن همنوع خود به در کند، نهایت اخلاقمداری رخ داده است. وقتی که میزبانی، بر زائرانِ مسافر، چنان اعتماد میکند که خانه خود را بی هیچ چشمداشتی در اختیار آنها قرار میدهد، اوج اخلاقگرایی را به نمایش میگذارد. هنگامی که بانویی سالخورده، کوچکترین خدمتی که از او میآید را از دیگران دریغ نمیکند و خود را سایهبان زائری معلول قرار میدهد، او اخلاق را نیز شرمنده خود کرده است. میتوان و میباید این نحوه از اخلاقمداری را برجسته کرد و آن را تعمیم داد و در دیگر ایام نیز آن را به کار بست و بدان توصیههای مشفقانه کرد.
حُرمتنهادن بر دیگر مذاهب و ادیان، اگر در دیگر ایام سال تحقق نمییابد و کمتر مورد عنایت قرار میگیرد، اما راهپیمایی اربعین، تجلیگاه این مفهوم است. به موارد عدیدهای که غیرشیعیان بر حرم حسینی وارد شدهاند و قدر دیدهاند بنگرید. «موکب المسیحیین فی الحرم الحسینی» از دستههای عزاداری در حرم اباعبدالله(ع) بود. تابلوی «انا ایزدی و روحی فداک یا حسین» دیگر از موارد حضور غیرشیعیان بود. برخی علمای اهل سنت نیز در قالب دستههای عزاداری به حرم وارد میشوند و مورد عنایت زائران قرار میگیرند. این نحوه از رفتار مداراگونه و احترام بر کیش دیگران، اگر در سایر ایام سال نیز مورد توجه قرار گیرد، شریعت مهرانگیز اسلامی را تحقق میبخشد. خشونتپرهیزی و مداراگرایی از آموزههایی است که بشر معاصر بدان تأکید فراوان دارد. خشونتپرهیزی برآمده از این عقیده است که برای رسیدن به نتیجه، استفاده از خشونت ضرورتی ندارد؛ همان عملی که شیعیان در اربعین به رخ کشیدند. در اوج نزاعها و خشونتطلبیهای داعش و درنهایتِ تهدیدهای نابخردانه، شیعیان با راهپیمایی سکوتِ اربعین، مشی خشونتپرهیزی را ترویج کردند؛ بدون اینکه خونی بریزد و سنگی بر بنای ناراست خشونتطلبی بیفزایند. آنان مدارا میکنند و لب فرو میبندند و با سکوتِ عظیم خود، منش دینی و اخلاقی خود را به انجام میرسانند. این رویّه اگر امتداد یابد و مداراطلبی مورد تأکید همیشگی قرار گیرد، گرههای ناگشوده بسیاری را خواهد گشود و دلهای بسیاری را خواهد ربود.
محرم ماه مهرورزی شیعیان است. آنچه که دیگران به صرف تئوریپردازی آن اهتمام میورزند، شیعیان در هنگامهی عزای محرم به رخ میکشند. نباید این ماه مهرورزی را به نابخردیهای غضبآلود و ترویج نامهربانیهای کینآلود، آمیخته کرد. میتوان به مِهر محرم افتخار و اقتداری برای شیعیان آفرید؛ اقتداری که با کلید حِلم و مدار بهدست میآید:
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر/ بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر
محرم امسال اما دوست سنیمذهبم را به عزای حسینی خواهم آورد. اخلاقمداری او را با آب لطفی از مِهر حسینی خواهم آمیخت؛ و میدانم که حرارت محرم در قلب او نیز اثر خواهد گذارد. انَّ لِقَتلِ الحُسین حَراره فی قُلوبِ المُومنینَ لا تَبرُدُ اَبَدا.
منبع : سایت مباحثات