موریانه شکل‌گرایی

عباس عبدی

شاید این یادداشت را باید پیش از تاسوعا و عاشورا می‌نوشتم، ولی به نظرم رسید که نوشتن آن بعد از اجرای این مراسم به صواب نزدیک‌تر است. مخاطب اصلی این یادداشت نیز متولیان رسمی دین هستند، شاید اثری داشته باشد. هر دینی که پا به عرصه وجود و جامعه گذاشته، تا حدی همراه با مناسک و آیین‌های دینی بوده است، ولی این مناسک دو ویژگی داشتند. اول اینکه محتوای مناسک بر شکل آن غلبه داشت و شکل در خدمت محتوا بود. به علاوه مناسک به نسبت ساده و راحت بود ولی هنگامی که نسل اول پیروان یک دین و آیین از دنیا می‌روند، علاقه به شکل‌گرایی دینی با انگیزه به حاشیه راندن مضمون و محتوای آن افزایش پیدا می‌کند و مناسک و آیین‌های رسمی به خودی خود هدف می‌شوند. به‌طوری که جزییات آن غیرقابل تخطی می‌شود. گویی که اجرای مناسک به خودی خود هدف است و واجد مضمون خاصی نیست. مناسک تبدیل به هویت می‌شود، در حالی که در آغاز شکل‌گیری یک دین، مناسک در خدمت مضمون بود. غلبه این نوع مناسک‌گرایی که بر هیجانات و احساسات دینی متکی است در جای خود مثبت است ولی وقتی این احساسات از محتوا فاصله می‌گیرد، به چیزی حتی خلاف خود تبدیل می‌شود. از طریق مناسک احساسات دینی افراد پرورش پیدا می‌کنند، فرد خود را جزیی از جمع احساس می‌کند و در نتیجه، اخلاقیات جمعی هم تقویت می‌شود. ولی وقتی احساسات جدا از محتوا مورد توجه قرار می‌گیرد، فقط برانگیختن آن محل توجه قرار می‌گیرد، کسانی اهمیت پیدا می‌کنند که می‌توانند چنین احساساتی را پرشورتر و ساده‌تر برانگیزند. در این موارد است که سخنان غیرواقعی، خرافی و حتی کاربرد موسیقی‌هایی که موسیقی دینی محسوب نمی‌شود، رایج می‌شود.
در چنین وضعی با نوعی شکل‌گرایی افراطی مواجه می‌شویم. حتی شکل‌گرایی به مرحله کلاه‌گذاری هم می‌رسد؛ موضوعی که در برخی دستورات از سوی عده‌ای انجام می‌شود. برای نمونه ربا حرام است، ولی برخی از رباخواران مساله را حل می‌کنند به این صورت که ربا نمی‌گیرند ولی به جایش یک قوطی کبریت (از قدیم این مثال زده می‌شد) را به قیمت چند ده میلیون می‌فروشند. این همان اتفاقی است که در قرآن کریم در داستان بنی‌اسراییل از آن نهی شده است. چرا که خداوند کار کردن را برای آنان در روزهای شنبه منع کرده بود، لذا ماهیگیران آنان نیز چاره‌ای اندیشیدند که ماهی‌ها در روزهای شنبه به دام بیفتند ولی روز بعد صید شوند! و این همان برخورد شکلی با دستورات دینی بود که خداوند آن را نهی کرد.
متاسفانه  به‌شدت دچار شکل‌گرایی و رفتارهای مناسکی شده‌ایم. در چنین وضعی محتوا و اندیشه کنار می‌رود. برای نمونه کسی که برای امام حسین شعر و نوحه می‌خواند، چندان مهم نیست که چه می‌خواند؟ و چقدر به آن اعتقاد دارد؟ مهم نحوه خواندن و جذابیت‌های بصری و شنوایی آن است. در فرآیند غلبه مناسک بر محتوا، قشر جدیدی از متولیان دینی وارد میدان می‌شوند که جز با ذبح اندیشمندان دینی، عطش آنان فروکش نخواهد کرد. برای نمونه دو موضوع عزاداری‌های محرم و نیز مهدویت را می‌توان مثال زد.
تمام کسانی که در انقلاب بوده‌اند، می‌دانند که محرم و قیام امام حسین(ع) نقش برجسته‌ای در شکل دادن به انگیزه‌های عمومی مردم ایفا کرد. ولی این تحول وقتی رخ داد که مضمون‌های واقعی این قیام در قالب مناسک و آیین‌های عزاداری وارد شد. عزاداری‌ها سابقه ده‌ها و صدها سال داشتند، ولی کمتر موجب چنین تاثیری می‌شدند، ولی طی سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ به مرور زمان درک و فهم از فلسفه عاشورا بود که فضا را تغییر داد. ولی اکنون طی چند دهه اخیر نه تنها آن فلسفه و محتوا به فراموشی سپرده می‌شود، بلکه این مراسم بیش از پیش تبدیل به مناسک و آیین می‌شود. از همه بدتر اینکه با پیوند خوردن میان آنها و قدرت نوعی شائبه‌های غیردینی نیز در آنها رسوخ کرده است.
جالب‌ترین تحول این است که وقتی یک مراسم دینی، فاقد محتوا شود و مناسکی و کارناوالی شود، همیشه این خطر وجود دارد که افراد غیرمعتقد به محتوا نیز شرکت در این مناسک را جذاب بدانند. مثل بسیاری از مناسک و آیین‌های دینی و غیردینی که در دنیا وجود دارد و گردشگران داخلی و خارجی خود را دارد. نمونه جالب ماجرا قمه‌زنی است. کسانی که با تحولات نیم قرن گذشته این مراسم آشنا هستند، می‌دانند که پیش و پس از انقلاب، قمه‌زنی به صورت طبیعی و بدون فشار سیاسی کاهش یافت …

ولی از هنگامی که این مراسم کارناوالی شد، قمه‌زنی نیز جذابیت گذشته خود را بازیافت و با وجود ممنوعیت‌های سیاسی و انتظامی و حتی اعلام حرمت دینی آن، باز هم کسان زیادی هستند که از این مراسم استقبال می‌کنند.
مشکل محتوا ناشی از این است که قبلا رقبای قدرتمندی در صحنه فکری در برابر دینداران بودند که مفاهیم و مضامین دینی را مورد انتقاد و حتی نفی قرار می‌دادند. متولیان دین که متکی به قدرت رسمی نبودند، ناچار بودند تا پاسخ به این موارد را در فضایی غیرحمایتی بدهند. نتیجه این امر رشد محتوای دینی بود. نشانه این توانایی همین بس که امروز نیز همچنان همان کتاب‌هایی که در چند دهه پیش منتشر شده بودند، منبع اصلی و محتوای دینی هستند. یعنی در این مدت محتوایی در خور تولید نشده است. به نظر می‌رسد که قدرت یافتن مداحان نیز انعکاسی از این واقعیت است. کسانی که در سال‌های اولیه انقلاب به کلی به حاشیه رانده شده بودند، به مرور زمان به متن آمدند و علمای راستین را به حاشیه راندند. زیرا مداحان متولیان مناسک هستند و علما متولیان محتوا و به نسبتی که محتوا قربانی مناسک شود مداحان تقویت و علما تضعیف می‌شوند. مهم‌تر اینکه بسیاری از افراد و جوانان که از نظرگاه رسمی مطلوب تلقی نمی‌شوند وارد این ماجرا شده‌اند و اجرای بخشی از برنامه مناسکی و کارناوالی را شخصا و مطابق معیارهای خود از حیث اجرا، پوشش، شعر، موسیقی و… عهده‌دار می‌شوند.
این اتفاق درباره موضوع مهدویت نیز رخ داده است. مهدویت که موضوعی مفهومی است، تبدیل به مساله‌ای عینی و غیرمفهومی شده است. هرکس برای آن حضرت داستان‌سرایی می‌کند، یا حتی در تلویزیون می‌گویند که ایشان دارای اهل و عیال است و مثلا در تهران زندگی می‌کند. یا در مقطعی برای عبور آن حضرت می‌خواستند جاده بسازند. اخیرا نیز از غیب خبر می‌دهند و یکی از آنان گفته است که: «بارها قرار بوده که حضرت (منظور امام زمان) ظهور کنند اما با کارهایی که ما کرده‌ایم، تصمیم عوض شده و ظهور به تاخیر افتاده است!! تا به حال چند بار در این مسجد مقدس (جمکران) به افراد نگاه کرده‌اید و با خود گفته‌اید که امام زمان (ع) ممکن است یکی از همین افراد باشد؟!»
این تاکیدات بر شکل‌گرایی و حذف محتوا در کوتاه‌مدت ممکن است مطلوبیت‌هایی برای متولیان رسمی دین داشته باشد، ولی در میان‌مدت و بلندمدت مثل خوره از درون هر دین و آیینی را خالی و ضربه‌پذیر خواهد کرد. البته برای جلوگیری از این رفتار در ایران کمی دیر شده است، زیرا کسانی که باید جلوی آن را بگیرند تا حدی به حاشیه رفته‌اند. اگر این شکل‌گرایی به همین ترتیب رشد کند و از محتوا خالی‌تر شود، بسیاری از افراد و سلیقه و گرایش‌های حتی غیردینی از این مناسک برای امری دیگر استفاده خواهند کرد. لذا نباید شگفت‌زده شویم که آرایش و مد عاشورا چند سالی است باب شده است. این روند به چنین پدیده‌هایی شتاب خواهد داد.

منبع: روزنامه اعتماد

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. محتوای مناسک عاشورا مبارزه با ظلم و بیعت نکردن با امثال یزید است و اقای عبدی انتظار دارد این محتوا امروز هم تبلیغ شود !!!

  2. حفظ گروه های مرجع و جایگاه انها برای حفط اصالت سنت ها و محتوای انها لازم است, اقای عبدی متاسفانه در این وادی بی تقصیر نبوده است!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »