زیتون ـ مهسا محمدی: افسردگی در جامعه ما نسبت به ده سال گذشته افزایش یافته است. رئیس انجمن علمی پیشگیری از خودکشی ایران با اعلام این خبر گفت:« یکی ازعوامل خطر اقدام به خودکشی افسردگی است و این موضوع شانس خودکشی را شش بار بیشتر میکند.»
بر اساس تحقیقی در مرکز تحقیقات سنجش سلامت جهاد دانشگاهی ، افسـردگی سـومین مشـکل سلامتی کشور و چهارمین در جهان است. میزان این بیماری در زنان ۱.۷ بیشتر از مردان بوده و افراد بیوه بیشترین میزان افسردگی و بعد از آن به ترتیـب افـراد مطلقه، متأهل بیشترین درصد و افراد مجرد کمترین درصد افسردگی را داشتند.
بر اساس پژوهش جامعی که درباره نرخ خودکشی در سال ۹۰ در ایران انجام شد علائم افسردگی در میان ۱۲ درصد جمعیت قابل مشاهده است. بر اساس این پژوهش که در قالب طرح پیمایش ملی سلامت روانی بر روی ۷ هزار و ۸۸۶ فرد ۱۵ تا ۶۴ ساله تمرکز کرده بود ۱۰.۳ درصد مردان و ۱۵.۴ درصد زنان دارای اختلال افسردگی بودهاند.
این آمارها در سالهای بعد روند رو به رشدی داشت به طوری که در سال ۹۱، این نرخ به ۱۰ تا ۱۵ درصد رسید و در سال ۹۳ سخن از رقم ۲۱ درصدی جمعیت افسرده کشور بود.
روزانه ۱۳ نفر در ایران خودکشی میکنند
در ماههای ابتدایی سال ۹۵ اخبار پی درپی از خودکشیهای موفق در ملاعام مخابره شد که موجی از حیرت و اندوه را در بدنه جامعه و در شبکههای اجتماعی در پی داشت. این اخبار نگران کننده موجب احساس ضرورت در بدنه دولت برای رسیدگی به این بیماری مغفول منجر شد و وزیر بهداشت با تشکیل جلسهای فوری و دعوت از سیاستگذاران و کارشناسان مسوول، خواستار ریشهیابی و حل مشکل شد.
در این جلسه، مسوولان انجمن علمی پیشگیری از خودکشی اعلام کردند که سالانه بیش از ۴۵ هزار نفر در ایران دست به خودکشی میزنند که کمتر از ١٠ درصد این افراد، در اقدام خود موفق میشوند. در حالی که بنا بر برآوردهای رسمی پزشکی قانونی کشور، سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت و با استناد به آمار، نرخ خودکشی در کشور حدود ۶ در ١٠٠ هزار نفر است، برآورد غیررسمی حکایت از آن دارد که روزانه، حداقل ١٣ نفر، به زندگی خود پایان میدهند.
سید حسن قاضی زاده هاشمی با هشدار نسبت به بالارفتن نرخ شیوع افسردگی در کشور، آن را یکی از دلایل اصلی خودکشی عنوان کرد و خواستار سیاستزدایی از مسئله نشاط اجتماعی شد تا بتوان برای این معضل راه حلی یافت و تاکید کرد:« کشور ما آنقدر سیاستزده بوده که گاهی از مسائل اصلی غافل هستیم. رسانهها باید کمک کنند تا اپیدمی خودکشی از طریق خودکشی تقلیدی روی ندهد. این موضوع وظیفه حرفه ای بوده که همه ملزم به رعایت آن هستند»
بیمهها، خیلی از بیماریها را پوشش میدهند اما این شامل بیماریهای روانی نمیشود و همه هزینهها باید به صورت شخصی پرداخت شود
سید کاظم ملکوتی، رییس انجمن علمی پیشگیری از خودکشی هم آمارهای جزئی دیگری ارائه کرد که بر اساس آن میتوان به شکل دقیق تری به عوامل عینی موثر بر افزایش افسردگی و خودکشی پی برد، وی تصریح کرد که طبق تحقیقات انجام شده، افسردگی، احتمال وقوع خودکشی را در کشور ۶ برابر کرده و اعتیاد و الکل نیز به ٣ برابر شدن احتمال بروز این معضل اجتماعی منجر می شود. فقر و بیکاری و استعمال سیگار هم احتمال خودکشی را دوبرابر کردهاست.
در آمار تفکیکی که از سن خودکشی ارائه شد نیز آمده است که شایعترین سن خودکشی ١۵ تا ٢۴ سال بوده و تا سال ٩١، حدود ٨٠ درصد خودکشیها در شهرها و ٢٠ درصد در روستاها بود اما از سال ٩٢ به بعد ٣٠ درصد خودکشیها در روستاها رخ داده است.
علاوه بر این در سال ۲۰۱۳ موسسه گالوب گزارشی مبنی بر بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در بین ۱۳۸ کشور منتشر کرد که بنا به این گزارش، عراق نخستین کشور غمگین جهان معرفی شده است. بعد از عراق، کشورهای ایران، مصر، یونان و سوریه به ترتیب به عنوان ناشادترین کشورهای جهان معرفی شدند.
ضرورت وجود پوشش بیمه برای بیماران روانی
بنابر گفته رئیس انجمن روانپزشکی ایران٬ آمار افسردگی در دنیا حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت را تشکیل میدهد. این آمار در کشورها در شرایط مختلف فرق میکنند، مثلا وقتی در کشوری زلزله شده یا جنگ یا تغییرات اقتصادی و اجتماعی سریع دیده می شود، میزان افسردگی بیشتر می شود. از جمله در تهران نیز تحقیقی انجام شده که نزدیک به ۳۴ درصد تهرانی ها دارای این بیماری روانی بوده اند. ولی آمار مربوط به بیماریهای روانی و افسردگی در سطح جامعه ایران، حدود ۲۱ تا ۲۵ درصد است.
جلیلی عوامل عینی و به ظاهر سادهای مانند کمبود تخت روانپزشکی، کمبود روانپزشک و روانپرستار در جامعه را باعث افزایش بیماران روانی میداند. بنابر اظهارات او سالهاست تعداد تختهای روانپزشکی در کشور از ۸ تا ۱۱ هزار عنوان میشود و این میزان افزایش چندانی نیافته در حالی که ما سیر صعودی سریعی را درتعداد بیماران مشاهده میکنیم .
از نظر این کارشناس٬ مشکل اساسی دیگر٬ عدم پوشش بیمه برای بیماران روانی است. بیمهها، خیلی از بیماریها را پوشش میدهند اما این شامل بیماریهای روانی نمیشود و همه هزینهها باید به صورت شخصی پرداخت شود. تعرفههای روانپزشکی غیرواقعی است که این باعث می شود خدمات به بیماران کم شود و مردم صدمه می بینند.
با توجه به آنچه که در گزارش آمده به نظر میرسد همه این گزارشها و تحلیلها بر اساس آمارهای مخدوش، غیردقیق و گاه نامطمئنی است که در ایران مانند سایر بخشها دامان این بیماری را نیز گرفته و در غیاب یک آمار و بایگانی دقیق امکان رصد تغییرات و بررسی علمی و دقیق عوامل موثر بر کاهش و افزایش میزان این بیماری وجود ندارد. در نهایت میتوان بعد از کالبد شکافی کسانی که خودکشی کردند، راه حل جمع شدن قرص برنج از عطاریها را ارائه داد که هر چند امکان خودکشی آسان را کاهش میدهد اما راه حل مشکل نیست. آسیب شناسی و ارائه راهحلهای اساسیتر مستلزم پذیرش این آسیب در درجه اول و برخورد منطقی و علمی و کارشناسی شده با آن است. بر اساس نظر کارشناسان٬ علاوه بر عوامل عینی یاد شده ، بعضی از دلایل افزایش این بیماری روان شناختی را باید در یک رشته عوامل اجتماعی جست وجو کرد. شکافهای سنی، جنسیتی و ارزشی موجود در جامعه در حال گذار ایران و برنامههای به تعبیر وزیر بهداشت «سیاست زده » اتخاذ شده در مواجه با این شکافها، تابحال نتیجهای به نفع کاهش افسردگی و خودکشی نداشته است.