کارل اشمیت نظریهپردازسیاسی و حقوق برجسته آلمان دوران نازی است. یکی از ویژگیهای مهم اندیشه سیاسی کارل اشمیت که به تحلیل وضعیت سیاست در ایران هم مربوط است تعریف او از امر سیاسی است. شرح مفهوم امر سیاسی در اندیشه اشمیت مجالی جدا می طلبد، ما را در این یادداشت بر آنیم از ابزار مفهومی او در مقاله معروف و مناقشهبرانگیز مفهوم امر سیاسی برای تبیین و فهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی استفاده کنیم.
اشمیت معتقد بود تمایزِ ویژهای که اعمال و انگیزه های سیاسی را می توان بر اساس آن بازشناسایی کرد، تمایزِ میان دوست و دشمن است. در مفهوم امر سیاسی او مینویسد همانطور که اخلاق، زیباییشناسی و اقتصاد (به عنوان سه حوزه متمایز از سیاست در اندیشه اشمیت) معیارهای شناسایی خاص خودشان را دارند، امر سیاسی هم تمایز نهاییِ خودش را دارد که باید به وسیله آن معین گردد. اگر درقلمرو اخلاق تمایزِ نهایی بین خوب و شر است، در زیباییشناسی بین زیبا و زشت، و در اقتصاد میان امر سودآور و غیر سودآور، در نظر اشمیت در سیاست تمایز تعیینکننده امر سیاسی فرق بین دوست و دشمن است. تمایز سیاسی دوست و دشمن خودآئین است، یعنی نمیتوان ریشه آن را در تمایزات دیگری چون خوب و بد (اخلاق)، زیبا و زشت (زیبایی شناسی)، و سودآور و غیرسودآور (اقتصاد) جستجو کرد. دشمن یک غیرخودی و یک غریبه است، یعنی«به لحاظِ وجودی و بگونهای شدید چیزی متفاوت و بیگانه» (مفهوم امر سیاسی، ص. ۲۴).[۱] دشمن تنها زمانی وجود دارد که جمعی از مردمِ آماده مبارزه با جمعی غیرخودی باشند و حتی حاضر باشند جان خود را در این راه فدا کنند. پذیرش جنگ به عنوان بخشی از لاجرم از سیاست بخشی از مفهوم مناقشه برانگیز اشمیت از امر سیاسی است. جنگ عبارت است از نفیِ وجودی دشمن. در نظر اشمیت جنگ نهاییترین پیامدِ امر سیاسی است، گرچه نباید آنرا لزوماً امری «شایع، عادی، آرمانی یا مطلوب» محسوب کرد( مفهوم امر سیاسی ، ص. ۳۳).
سیاست خارجی کارل اشمیتی جمهوری اسلامی در سوریه
سیاست خارجه جمهوری اسلامی را هرگز نمیتوان در چارچوب موازین لیبرال و رالزی توضیح داد. با اینحال به نظر الگوی شیعهگرایی که جمهوری اسلامی سالهاست در سیاست خارجی دنبال میکند و امروز نام آنرا الگوی مقاومت نام نهاده، کاملا در چهارچوب نگاه کارل اشمیتی و جنگمحور به سیاست قابل توضیح است. گفتیم که تمایز دوست و دشمن اساس امر سیاسی در نظر اشمیت است. برای جمهوری اسلامی تمایز دوست و دشمنساز و سیاسی همواره تمایز شیعه و غیرشیعه بوده است. نکته مهم آنست که وضعیت منطقه خاورمیانه پس از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام و همچنین بهارعربی فرصت جدیدی برای جمهوری اسلامی برای سیاستورزی در چارچوب فرقهگرا و نزاع شیعه و سنی فراهم کرده است. قاسم سلیمانی قهرمان این نوع سیاستورزی است. در عین حال حکومت در سالهای گذشته متوجه شده نمادهای مذهبی به رغم اهمیتشان به تنهایی برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهایش کافی نیستند و از این رو در توجیه سیاست خارجی خود به گفتمان ناسیونالیسم نیز دست یازیده است. سابقه روحیه عربستیزی در میان برخی ایرانیان و تخاصم شدید با عربستان سعودی در منطقه پس از بهارعربی بستری فراخ برای این نوع سیاستورزی فراهم کرده است. این نوع سیاستورزی طبیعتا ربطی به دموکراسی ندارد، هرچند متاسفانه بخشی از اپوزوسیون ایران هم با همدلی با سیاستهای ایران در سوریه، خواسته یا ناخواسته آنرا تائید کردهاند.
مدل کارل اشمیتی یا دشمنمحور در سیاست خارجی را میتوان نوعی از رئالیسم رایج در روابط بینالملل هم نامید. اینکه واقعگرایی و تمایزات دوست و دشمن همراه با آن یکی از محورهای سیاست خارجی تمام کشورها، منجمله کشورهای لیبرال و غربی است، چنانکه خود اشمیت هم در کتاب مفهوم امر سیاسی بر آن تاکید دارد، نکتهای نیست که بتواند پنهان بماند. با اینحال اگر سیاست خارجی کشوری کاملا رئالیستی بماند و با حقوق بشر و پایبندی به اخلاق ترکیب نشود، میتواند نتایج فاجعهباری دربرداشته باشد. مثالهای آلمان دوران نازیسم –که اشمیت از قضا با نظام آن همدلی داشت— و سوریه بشاراسد و مورد حمایت جمهوری اسلامی تنها دو نمونه از این موضوع هستند.
متاسفانه سیاستمداران و دیپلماتهای دولت تدبیر و امید هم، علیرغم اینکه طیف عظیمی از دموکراسیخواهان و طرفداران تغییر در انتخابات ۱۳۹۲ پشتیبان انتخاب ایشان بودهاند، در مورد سیاستهای ایران در سوریه بجای دفاع از گفتمان سیاست ورزی بر اساس موازین خرد عمومی[۲] و حقوق بشرعملا از گفتاری پیروی میکنند که تفاوتی بارز با موازین اصولگرایان ندارد و حمایت تمام عیار ایران از دیکتاتوری بشار اسد را به اسم نبرد با تروریسم توجیه میکنند (به عنوان نمونه بنگرید به سخنان حسین موسویان، عضو ارشد تیم پیشین هستهای و معاون سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی، در گفتگو با سوزان ملونی، دیپلمات پیشین وزارت خارجه آمریکا، در مورد وضعیت سوریه در دقایق پایانی گفتگو.)[۳] البته تاثیرعلی اکبر ولایتی مشاور امور بینالملل رهبر ایران را در مورد سیاست ایران در سوریه نباید از نظر دور داشت. این نوع رئالیسم غیرحقوق بشری موجب تخاصم بیشتر میان ایران با مردمان سنی منطقه و کاهش شدید محبوبیت ایران در دنیای اسلام سنی شده است. متاسفانه بهنظر میرسد که طراحان این نوع سیاستورزی تنها منافع کوتاهمدت را میبینند و به منافع درازمدت اعتنایی ندارند.
——————————–
[۱] نگا. کارل اشمیت، مفهوم امر سیاسی، ترجمه رسول نمازی و یاشار جیرانی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۳.
[۲] نگا. مقاله نگارنده با عنوان “جان رالز، اصلاحطلبان و مفهوم امر سیاسی” در زیتون در این لینک https://www.zeitoons.com/20119
[۳] نگا.
http://news.gooya.com/politics/archives/2016/10/219462.php
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…