زیتون- فیروزه رمضانزاده: اصلاحطلبان در آخرین روزهای تبلیغات انتخاباتی در تلاش برای جلب بخش وسیعتری از آرای خاکستری تلاش هستند. آنها امیدوارند که بدنه اجتماعی طرفدار تغییر را متقاعد به مشارکت انتخاباتی کنند و گام دوم را برای عقب راندن اصولگرایان تندرو بردارند. نخ زنجیری که اصلاحطلبان را در این انتخابات به یکدیگر متصل کرده است در واقع همین تلاش برای به هم زدن بازی اصولگرایان و به حاشیه بردن آنان در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است. در کنار اینها اهداف دیگری هم قرار دارد. اهدافی که علیرضا علویتبار از تئوریسینهای اصلاحطلب در گفتگو با « زیتون» به آن اشاره میکند و تقویت نهاد انتخابات، ورود به گفتگوهای انتقادی و اعتماد بخش با سایر نیروهای سیاسی را از جمله آن میداند. او همچنین برداشتن یک گام کوچک برای یک هدف کوچک از سوی اصلاح طلبان، یعنی کاهش سلطه جریان تندرو بر مراکز تصمیم گیری کشور را گامی موفق برای این جریان سیاسی ارزیابی میکند.
متن کامل این گفتگو در پی آمده است:
آقای علوی تبار، با توجه به توازن قوای فعلی٬ ارزیابی شما از موقعیت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و خبرگان چیست؟
اصلاح طلبان با توجه به توازن قوا و امکاناتی که در اختیار دارند٫خودشان هم میدانند که در این دور از انتخابات، در یک موضع برابر با رقیب قرار نیستند. خواسته آنها به دست آوردن اکثریت در مجلس نیست بلکه به دنبال کاهش نفوذ و قدرت تندروها در عرصه سیاست هستند. یک جناح خاصی در ایران وجود دارد که حداکثر در بهترین برآورد، نماینده حدود ده درصد از مردم است ولی حجم و درصد بالایی از قدرت را در اختیار دارد. مجموعه سیاستهای این جریان در زمینه اقتصاد٬ ما را به سمت اقتصاد زیرزمینی پیش میبرد. در زمینه سیاست خارجی ما را به سمت تنش تا مرز درگیری نظامی هدایت میکند. در زمینه سیاست داخلی به دنبال فضای بیشتر امنیتی و بسته است، در زمینه فرهنگی هم تحجر را دنبال میکند. اصلاح طلبان تلاش میکنند با توجه به موقعیت و امکاناتی که دارند، نقش این گروه را متناسب با وضع اجتماعیاش ترسیم کنند. یعنی اگر آنها ده درصد جامعه را پشت سر خود دارند حداکثر باید ده درصد از قدرت را هم داشته باشند.
برخی تحلیلگران میگویند که اصلاحطلبان راهبردی برای انتخابات ندارند و معمولا به شرایط تن میدهند و در این انتخابات هم علیرغم ردصلاحیتها به میدان آمدهاند. به نظر شما آیا اصلاحطلبان با دیدی راهبردی در انتخابات شرکت کردهاند؟
در مجموع باید گفت که اصلاح طلبان توقع بسیار محدودی دارند. یکی از دلایلی که آنها علی رغم همه مشکلات هویتی که در تهیه لیستها پیش آمده باز هم شرکت میکنند،این است که میخواهند نهاد انتخابات را زنده نگه دارند، این روش، کم هزینهترین راه برای تصمیم گیری در مواردی است که اختلافات اوج میگیرد. به علاوه، فرصت انتخابات برای ما اهمیت دارد، هم به لحاظ سازماندهی، هم به لحاظ ارتباط با مردم، هم به لحاظ وارد شدن به گفتگوهای انتقادی و گاهی اعتماد بخش با سایر نیروهای سیاسی. در نهایت هم اگر ما بتوانیم یک گام کوچک برای یک هدف کوچک، یعنی کاهش سلطه جریان تندرو بر مراکز تصمیم گیری کشور برداریم کار موفقی بوده است. مجموعه این نکات است که باعث میشود اصلاح طلبان با وجود همه مشکلات هویتی و هم به لحاظ دیدگاهی بپذیرند در چنین عرصه دشواری باز هم در انتخابات فعال باشند.
اگر مجلس آینده به همین شکل پیش برود یک اکثریت اعتدالی خواهد داشت و یک اقلیت اصلاح طلب پیش رو و یک اقلیت راست تندرو و رادیکال. در آن مجلس اصلاحطلبان میتوانند بیش از وضعیت فعلی نقش ایفا کنند
از دیدگاه شما ائتلاف بین اصلاح طلبان و اصولگرایان میانهرو آیا به معنای وداع اصلاحطلبان با هویت و پرنسیب سیاسی خودشان نیست؟
ببینید٬ اصلاح طلبان در وهله اول با حامیان دولت ائتلاف کردهاند. به هر حال وقتی اصلاح طلبها و اعتدال گرایان در یک ائتلاف قرار میگیرند آنها هم کاندیداها و پیشنهادهای خود را برای لیست ارائه میکنند. کسانی از اصولگرایان که میبینید در لیست اصلاح طلبان هستند عمدتاً پیشنهاد دوستان اعتدالی است که با توجه به موضعهای معتدل این افراد در مجلس و جاهای دیگر اصرار دارند در لیست مشترکشان با اصلاح طلبان باشند و این در واقع میتوان گفت که نتیجه ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالیون است نه لزوما با اصولگرایان. البته اصلاح طلبان ترجیح میدهند اگر بر سر دو راهی انتخاب بودند کسانی را که از عقلانیت بیشتری تبعیت میکنند در مجلس ببینند تا افرادی که نسبت به پیامد تصمیم گیریهایشان و تاثیرشان در منافع ملی خیلی حساسیت ندارند.
با توجه به رد صلاحیت چهرههای سرشناس اصلاح طلب از سوی شورای نگهبان٬ به طور حتم شاهد حضور انگشت شمار اقلیت اصلاح طلب در مجلس آینده خواهیم بود. اصلاح طلبان در این شرایط با در پیش گرفتن چه راهبردی میتوانند به تغییر فضای سیاسی کمک کنند؟
ببینید، مجلس آینده قطعاً به تندروی مجلس فعلی نخواهد بود، تصور این است که یک اکثریت اعتدالی در مجلس حضور پیدا خواهند کرد که با این اکثریت میتوان گفتگو کرد، این اکثریت تا حدودی تنوع و تکثر نیروهای سیاسی را پذیرفته است، این اکثریت در واقع خواهان تنش با جهان نیست، بنابراین سعی نمیکند برجام را با بن بست مواجه کند، گرچه این اکثریت، ممکن است مواضع اقتصادی متفاوتی با برخی از اصلاح طلبان داشته باشد ولی در مجموع از اقتصاد شفاف و روزمینی دفاع میکند، اقتصادی که در اختیار بخش خصوصی است نه لزوماً نیروهایی که وظیفهشان کار دیگری است و باید مشغول کارهای دیگر باشند. مجموع این ویژگیها باعث میشود که اصلاح طلبان بتوانند در یک فضای عقلایی، نقش بهتری ایفا کنند. یعنی هر قدر فضا تند و افراطی باشد اصلاح طلبان در ایفای نقش، با مشکل مواجه میشوند، وقتی که فضا عقلایی و در واقع گفتگو امکان پذیر میشود، آن زمان، فضا برای یک راه حل مسالمت آمیز باز میشود، آن زمان است که اصلاح طلبان تا حدودی جایگاه بیشتری پیدا میکنند، اگر مجلس آینده به همین شکل پیش برود یک اکثریت اعتدالی خواهد داشت و یک اقلیت اصلاح طلب پیشرو و یک اقلیت راست تندرو و رادیکال. در آن مجلس اصلاحطلبان میتوانند بیش از وضعیت فعلی نقش ایفا کنند، سپس به تدریج اگر مجموعههای برنامه ریزیها موفقیت آمیز باشد میتوان فضایی را تصور کرد که در آن فضا رقابت نسبتاً منصفانه تری بین اصلاح طلبان و بقیه جریانها برقرارشود. در این فضا قطعاً اصلاح طلبان برنده خواهند شد. در واقع میتوان گفت این شرایط، مقدماتی است برای ایجاد یک فضای بهتر که در آن گفتگو، عقلانیت و تنوع غلبه داشته باشد.
در اردوگاه اصولگرایان هم شکافهای قابل توجهی را میتوان رویت کرد که در واقع شکاف بین جریان معتدل و تندرو است. از دید شما چنین شکافی بر نتیجه انتخابات چه تاثیری میگذارد؟
به طور کلی در یک مقطعی تمام جناح محافظه کار کشور، سرکردگی جریان راست تندرو را پذیرفت و چون به نظر میرسید آنها کاراتر عمل میکنند، آنها جلو افتادند و خط مشیها را تصویب میکردند٬ تصمیم گیری میکردند و بقیه فقط دنباله روشان بودند، اما در اواخر دولت قبل، با ظاهرشدن بحران سیاست خارجی و اقتصادی و بحران در اداره کشور، راست سنتی محافظه کار، سعی کرد که حساب خود را از راست تندرو و رادیکال جدا کند، اتفاقی که الان رخ داده است، طلیعه همین تلاش برای جداسازی است، به خصوص داستان برجام، به تضاد آنها اوج بیشتری داد و اینها از یکدیگر فاصله گرفتند. راست محافظه کار و سنتی به تدریج استقلال خود را پیدا میکند و در واقع میخواهد دنباله رو راست رادیکال نباشد، چون راست رادیکال با سیاستهایی که در پیش میگیرد این جریان را بیآینده میکند، در جریان گزینشها با توجه به نیروهایی که دست اندرکار تعیین صلاحیتها بودند به خصوص در ردههای پایینتر و گرایش آنها به راست رادیکال، بخشی از راست محافظه کار و سنتی را هم رد کردند. این البته اتفاقی است که به نظر من کلاً بر روی جریان راست محافظه کار، اثر مثبتی خواه داشت. یعنی وقتی الان متوجه میشود چطور میشود حقوقش را به راحتی پایمال کرد و اینکه همیشه ما نیستیم حقوق دیگران را نادیده میگیریم٬ موقعیتهایی هم هست که حقوق خودمان هم نادیده گرفته میشود، این درس بزرگی برای همه راستیها است و خیلی خوب است که یک دورهای تجربهاش کنند و این اتفاق به نظر من باعث میشود فاصله آنها باز هم از راست رادیکال بیشتر شود و در واقع بروند به سمت استقلالی که دارند.
با ادامه این روند، آرایش آینده جریانهای سیاسی در ایران چهشکل و شمایلی پیدا خواهد کرد؟
آرایش آینده نیروهای سیاسی ما هم کم و بیش مثل همه دنیا خواهد بود، چپ مدرن، یعنی کسانی که گرایش سوسیال دمکراتیک دارند در عرصه اداره عمومی، راست مدرن، کسانی که گرایش لیبرال دمکراتیک دارند، یک جریان محافظه کار داخلی و یک جریان راست افراطی که معمولاً اقلیت زیر ده درصد است. ما به سمت این ترکیب پیش میرویم و به نظر میرسد این ترکیب، کم و بیش، مشابه کشورهای دیگر است. این روند در واقع، وقتی امکان پذیر است که بخش محافظه کار جامعه، خود و مرز خود را با جریان راست تندرو و رادیکال مشخص کند.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…