زیتون-آیدا قجر: امسال هم مثل سالهای گذشته، برگزاری مراسم بزرگداشت پروانه اسکندری و داریوش فروهر با ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی مواجه شد. قرار بود این مراسم بعد از ظهر اول آذر ماه در منزل آنها برگزار شود. در عینحال پرستو فروهر، نویسنده، هنرمند و فعال حقوق بشر که مثل هر سال برای برگزاری این مراسم به ایران سفر کرده، باید صبح سه شنبه (دوم آذر ماه) در دادسرا حاضر شود.
هجده سال پیش بود که داریوش فروهر، وزیر کار دولت بازرگان به همراه همسرش در منزلشان توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات دولت خاتمی به طرز هولناکی به قتل رسیدند. پروندهای که با قتلهای نویسندگان و روشنفکران دیگر به قتلهای زنجیرهای مشهور شد. حالا پس از هجده سال همچنان جمهوری اسلامی از برگزاری یک مراسم بزرگداشت هم ممانعت میکند و در این میان، پرستو فروهر همچنان بر خواسته خود یعنی دادخواهی و دادرسی عادلانه پا میفشرد.
امروز در خانه فروهرها چه گذشت؟ دلیل فشارهای ماههای اخیر بر پرستو فروهر چیست؟ آیا دولتهای مختلف طی این دو دهه نگاه یا رویکرد متفاوتی نسبت به قتلهای زنجیرهای یا پرونده فروهرها داشتهاند؟ چطور پرستو فروهر همچنان از دستگاه قضایی و حکومت ایران توقع دادرسی عادلانه دارد؟ این امیدواری، استقامت و پایداری در او چگونه شکل گرفته است؟
اینها بخشی از سوالاتیست که با پرستو فروهر مطرح کردیم که در ادامه متن کامل آن را میخوانید:
این گفت وگو را از اینجا نیز می توانید بشنوید:
در هفته اخیر با نزدیک شدن به سالگرد قتلهای زنجیرهای و کشته شدن داریوش و پروانه فروهر، کاربران اینترنتی در شبکههای اجتماعی نسبت به آن واقعه واکنش نشان دادند. امروز در دنیای واقعی منزل پدر و مادرتان چه گذشت؟
متاسفانه در دنیای واقعی، ماموران امنیتی انتظامی از ساعت ۱۰.۵ صبح با حضور در کوچه ما، راه را بستند و اجازه حضور به افرادی که میخواستند برای بزرگداشت به این خانه برسند، ندادند. حتی بستگان و افراد نزدیک که میخواستند پیش از مراسم حضور داشته باشند، نتوانستند. امروز هیچکس نتوانست به این خانه بیاید. ولی از صداهایی که از حیاط میشنیدم یا کسانی که تلفن میزدند، میدانم که آمده بودند و به این ممنوعیت اعتراض میکردند. به نظر من همین که افرادی هستند که بعد از ۱۸ سال میآیند و روی برگزاری این بزرگداشت و پیشبرد دادخواهی پافشاری میکنند نوعی برگزاری مراسم بزرگداشت است. امیدوارم به جایی برسیم که بتوانیم این مراسم را در شرایط عادی برگزار کنیم.
پیش از امروز، برخی از مسوولان جمهوری اسلامی مثل علی مطهری یا محمود صادقی نسبت به پرونده قتلهای زنجیرهای، کشته شدن پدر و مادر شما و حتی برگزاری این مراسم موضعگیری کردند. آیا این موضعگیریها باعث امیدواری شما برای امکان برگزاری این مراسم بود؟ یا اصولا این موضعگیریها را بیتاثیر میدانید؟
مسلما چاپ آگهی این مراسم در روزنامه رسمی اطلاعات یا تاکید برخی افراد از درون بافت حکومت روی لزوم برگزاری این مراسم و همچنین تاکید بر حقوق پایمالشدهای که ما سالهاست به آن اعتراض داریم، مایه امیدواری و خوشبینی است. ولی متاسفانه امسال به آن اندازه گسترش نداشت که بتوان قدم مثبتی به جلو برداشت. امیدوارم در آینده خواست برگزاری بزرگداشت و دادخواهی عمومیتر شود و آنقدر در میان بافتهای مختلف جا بیفتد که به خواستهای عمومی تبدیل شود تا بتوانیم بیشتر به پیش برویم.
گفتید امسال چنان گسترده نبود، آیا در سالهای گذشته این خواسته، عمومیتر بود؟
نه، سالهای قبل هم همینطور بود. منتهی وقتی از امید حرف میزنیم یعنی همیشه رو به آینده داریم. اما نیروی ما هنوز چنان نیست که طرف مقابل به یک قدم عقبتر رفتن فکر کند، به ما اجازه برگزاری این مراسم را بدهد و ممنوعیت ایجاد نکند. برای همین ما برای آینده امیدواریم که بتوانیم این مراسم را برگزار کنیم، روی خواست دادخواهی برای جنایتهای سیاسی پافشاری بیشتر کنیم و دادرسی عادلانه را از دستگاه قضایی بخواهیم.
در واقع شما پس از گذشت ۱۸ سال از آن فاجعه، همچنان نسبت به دادرسی عادلانه در دستگاه قضایی و حکومت جمهوری اسلامی امیدوار هستید؟
من همیشه امید را از ایستادگی روی حقم میگیرم. امید را بایستی از دل حرکتی برگرفت که از دل جامعه برمیآید تا بتوان طرف مقابلی را که ایستادگی میکند، به پاسخگویی وادار کرد. امید در جریان پایداری پدید میآید. من امیدوارم این پایداری در بافت جامعه گسترش بیشتری پیدا کند.
در صحبتهای شما تاکید روی عمومی شدن خواست دادخواهی در بافتهای مختلف جامعه چشمگیر است. معمولا گفته میشود که حافظه جمعی ما ایرانیها خوب نیست. به نظر شما قتلهای زنجیرهای توانسته در جامعه جمعی و تاریخی ایرانیها ثبت شود؟
نمیدانم. ولی فکر میکنم این مساله بستگی به تلاش زمان حال ما دارد. من سعی میکنم سهم خود را در این میان ادا کنم. وقتی میگوییم جامعهای کمحافظه است شاید باید به شرایط آن جامعه توجه کرد. اینکه کسانی که میخواهند این حافظه را حفظ کنند و روی یادآوری پافشاری میکنند، تا چه اندازه تلاش میکنند.
نزدیک به دو دهه از آن کشتار گذشته است و در این سالها شاید شما را بتوان فعالترین فرزند آن قتلها دانست. در این مدت دولتهای مختلفی در ایران روی کار آمدند. آیا در این همه تلاشی که کردهاید، تفاوتی در برخورد، عملکرد یا نگاه دولتهای مختلف به قتلهای زنجیرهای وجود داشته است؟
واکنش ابتدایی در همان دوران اصلاحطلبان که قتلها اتفاق افتاد، بسیار مثبت بود. برای بار اول اعتراف شد که قتلهای سیاسی از درون بافت حکومتی و وزارت اطلاعات سازماندهی و اجرا شده است. منتهی پس از آن پیگیری لازم صورت نگرفت. دستگاه قضایی پرونده سراپا ساختگی را به دادگاه پوشالی و نمایشی فرستاد و ما هم گفتیم که کل روند قضایی را قبول نداریم. اما حتی غیر از دستگاه قضایی، به عنوان نمونه ما به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ششم شکایت کردیم، پشتیبانی و همراهیهایی داشتند ولی نه به اندازه کافی و لازم و این پروندهها به سرانجام نرسید و یک دادرسی عادلانه انجام نشد.
وقتی شما با فاجعهای روبهرو میشوید اگر بتوانید با آن کار کنید و آن بار فاجعه را به نیرویی برای استقامت و فکر کردن و کار کردن تبدیل کنید، یک مسیر ایجاد میشود
در واقع دادخواهی که خواست آن از دل جامعه برآمده بود، به سرانجام نرسید، برای همین ما همچنان روی خواسته خود پافشاری میکنیم. پس از آن موضعگیریها، از درون بافت حکومتی نه تنها همراهی برای پیشبرد دادخواهی و رسیدن به دادرسی عادلانه صورت نگرفت بلکه کسانی را که روی این خواسته پافشاری داشتند، زیر فشار و سرکوب قرار دادند. وکیل پرونده را بازداشت کردند و حتی برگزاری مراسم بزرگداشت را هم ممنوع کردند. ممنوعیتی که حالا تقریبا ۱۲ سال شده است. این روند تاکنون ادامه داشته ولی امسال نداهایی که از درون بافت حکومتی شنیده شد، میتواند امیدوارکننده باشد.
شما فردا بایستی در دادسرا حاضر شوید. اگرچه هرسال در پی تلاشتان برای برگزاری مراسم بزرگداشت احضار شدهاید اما پیشبینیتان از جلسه فردا چیست؟
در سالهای گذشته احضاریهها بیشتر از سوی نهادهای امنیتی برای هشدار دادن یا گاهی ممنوعالخروج کردن صادر میشد. ولی اینبار نهاد قضایی دادسرای شهید مقدس اوین من را احضار کرده و در احضاریه هم نوشته شده برای توضیح در مورد اتهامات مندرج در پرونده. ولی من هیچ اطلاع بیشتری ندارم و به وکیلم که مراجعه کرده نیز اطلاع بیشتری ندادهاند. باید فردا به دادسرا بروم تا بفهمم قضیه چیست.
شما در یکی از مصاحبههایتان از فشارهای ماههای اخیر در خصوص ممنوعیت فعالیتهای هنریتان و همچنین پخش آثارتان در ایران صحبت کردید. این فشارها چگونه بود و آیا ادامه داد؟
پروژه هنری کوچکی داشتم که میخواستم در اسفند ماه گذشته اجرا کنم. تقویمی بود که با شدت و حدت جلوی انتشار آن را گرفتند. به طوریکه صاحب چاپخانه و جایی که قرار بود از این تقویم رونمایی شود، گفت چنین برخوردی بیسابقه بوده است. سپس در خصوص یکی از کارهای هنری من که فرد دیگری با آن عکس گرفته و پخش کرده بود، موج بدفهمی، توهین و اضطراب به راه انداختند. در برخی از مطبوعات تندرو چنان جوسازیهایی کردند که حضور اجتماعی شغلی من در ایران و همینطور میان همکارانام و آنهایی که در ارایه کار نقش داشتند، جو ترس و ممنوعیت ایجاد شد. این فشارها در طول ماههای گذشته همواره بود و از اسفند ماه سال گذشته بیشتر محسوس شد.
شاید برای خیلیها سوال باشد که پرستو فروهر پس از مواجهه با آن قتل فجیع و هولناک چطور توانست خود را چنین مسلح و قدرتمند بسازد. بخشی از تحلیل شخصی من ارتباط عمیق شما با هنر است که بازتاب آن را همواره دیدهایم. خودتان چه فکر میکنید؟
مسلما هنرمند بودن برای من یک مزیت بزرگ بوده است. وقتی شما با فاجعهای روبهرو میشوید اگر بتوانید با آن کار کنید و آن بار فاجعه را به نیرویی برای استقامت و فکر کردن و کار کردن تبدیل کنید، یک مسیر ایجاد میشود. هنر مسلما خیلی تاثیر داشته ولی من با پدر و مادر و در خانوادهای بزرگ شدم که ایستادگی، پایداری و عشق به زندگی به ما آموخته شد. من این شانس را داشتم. حالا هم امیدوارم بتوانم همچنان سرچشمه نیروها را در خودم حفظ کنم.
این گفت وگو را از اینجا نیز می توانید بشنوید:
یک پاسخ
زنده یاد پروانه فروهر وقتی مجری یکی از رایوهای فارسی زبان برون مرزی از او پرسید که ، نگران تهدیدها در داخل ایران نیستید ، پاسخ داد که زندگی ما برای ملت ایران کاری نکرد شاید مرگمان بکند . روانش شاد .
دیدگاهها بستهاند.