اگر از منظر جامعهشناسی سیاسی و امنیت جامعهای موضوع تشکیل فراکسیونهای جدید در مجلس شورای اسلامی با محوریت مطالبات قومی را مورد تحلیل قرار دهیم، میبایست دو مسالهی بافتار اقوام بهعنوان یکی از نیروهای اجتماعی موثر در عرصه سیاست ایران و ارتباط منافع ملی با تهدیدات امنیتی برای کشور مورد توجه قرار گیرد. از این رو در دو بخش به پرسش مطرح شده پاسخ داده میشود.
در سطح اول از منظر جامعهشناسی سیاسی در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که «نیروهای اجتماعی چگونه بر سیاست اعمال نفوذ میکنند. به عبارتی این پرسش مطرح است که اقوام به عنوان یک نیروی اجتماعی مهم در ایران چه تاثیر و جایگاهی را در عرصه سیاست دارند و میتوانند داشته باشند. در ابتدا میتوان اظهار داشت حضور اقوام در ساختار اجتماعی – سیاسی کشور ایران واقعیتی غیرقابلانکار میباشد. در نگاهی تاریخی میتوان به اهمیت این مساله بیشاز بیش پی برد. از عصر صفویان تاکنون همواره اقوام در عرصه سیاسی ایران نقشی پررنگ داشتهاند و به ویژه در تاریخ معاصر ایران شاهد برجسته شدن نقش اقوام و تاثیرگذاری بیشتر آنها بر عرصهی سیاسی بودهایم. طی دهههای اخیر هم به واسطه گسترش تکنولوژی و اطلاعرسانیهای سریع مجازی، شاهد گسترش سطح آگاهیهای قومی و مطلع شدن جمعیتهای قومی از حقوق پیشبینی شده آنان در قانون اساسی کشور بودهایم. این مساله در نوع خود این واقعیت را مطرح نموده است که میبایست برای آگاهیها و مطالبات فزایندهی اقوام ایرانی راهحلها و تدابیری خاص اندیشیده شود. هر چند مسئولین کشوری در سالهای اخیر به این مساله توجه داشتهاند و تدابیری را برای پاسخگویی به مطالبات برخی از اقوام ایرانی انجام دادهاند. برای نمونه میتوان به ایجاد رشته زبان و ادبیات کردی و آذری در دانشگاهها اشاره نمود.
در شرایط کنونی در مجلس شورای اسلامی ایجاد فراکسیون با شناسه قومی را میتوان واقعیتی غیرقابلانکار از بافتار جامعهشناختی ایران دانست. اکنون با توجه به آگاهی قومی فزاینده در میان اقوام ایرانی، این خواسته در میان اکثر اقوام وجود دارد که فراکسیونی با شناسه قومی آنان مطالباتشان را در سطح کلان سیاسی کشور پیگیری نمایند. در واقع ایجاد فراکسیونهایی را در مجلس که بر مبنای مطالبات قومی باشند، میتوان روند طبیعی از خواست نیروی اجتماعی اقوام ایرانی برای تاثیرگذاری بر روند سیاستورزی در کشور دانست. واقعیت این است که بیتوجهی به مطالبات اقوام در ایران میتواند زمینهتبدیل شدن شکاف غیرفعال قومی در شرایط کنونی را به شکاف فعال در آینده، مهیا نماید. در نتیجه میتوان ابراز داشت که از منظر جامعهشناسی سیاسی ایجاد فراکسیونهای قومی در مجلس شورای اسلامی نه تنها منافع ملی را تهدید نمیکند، بلکه ضامن تامین منافع ملی است و ایجاد این فراکسیونها واقعیتی غیرقابلانکار در جامعهشناسی سیاسی ایران کنونی میباشد.
در سطح دوم اگر ارتباط ایجاد فراکسیونهایی با محوریت مطالبات قومی را در مجلس شورای اسلامی با منافع ملی از رویکرد امنیت جامعهای مورد مدّاقه قرار دهیم، بر این اعتقاد هستم که ایجاد فراکسیون نمایندگان ترک، کرد و … به هیچ عنوان تهدید امنیتی برای کشور نمیباشد. اساساً تهدیدات امنیتی را در سه سطح میتوان مورد تحلیل قرار داد. سطح اول تهدیدات بیشتر جنبه سیاسی دارد و مستقیماً حاکمیت، نظام سیاسی و تمامیت ارضی یک کشور را مورد هدف قرار میدهد. این سطح از تهدید بیشتر در نتیجه حمله خارجی به کشور، اعتراضات انقلابی و یا فعالیت احزاب اپوزیسیون نظام سیاسی مطرح هستند. این نوع تهدید را میتوان تهدیدات سطح قرمز نامید که اساسا امکان مدارا و نرمش در برابر آنها دشوار است. سطح دوم، تهدیداتی هستند زمینهساز شکافهای داخلی و اعتراضات داخلی را موجب میشوند. این سطح از تهدید میتواند تهدید کننده کلیت نظام و حاکمیت سیاسی نباشد، اما در صورت عدم مدیریت میتواند به تهدیدات سطح قرمز تبدیل شوند. این سطح از تهدید را میتوان تهدیدات سطح زرد نامید که اساساً نیازمند پاسخگویی و مدیریت حکومت میباشند. از این نوع تهدیدات میتوان به اعتراضات شهروندان یک کشور به وضعیت اقتصادی، نابرابریهای عمیق سیاسی- اجتماعی، شکافهای قومی – مذهبی فعال در یک جامعه و… اشاره نمود. اما تهدید سطح سوم که میتوان عنوان تهدیدات سطح سفید را بر آنها اطلاق نمود تهدیداتی هستند که بالقوه در جامعه وجود دارند و در صورت مدیریت صحیح به آسانی قابل رفع میباشند. این نوع تهدیدات برای حاکمیت ملی و نظام سیاسی تهدید تلقی نمیشوند و بیشتر همانند شکافی غیرفعال مطرح هستند. اشاعه بیماری واگیردار، بالارفتن سطح طلاق و خودکشی، نرخ رشد جمعیتی منفی، اشاعه فساد اقتصادی و شکافهای غیر فعال مذهبی و قومی در یک اجتماع را میتوان از جمله نمودهای تهدیدات سطح سفید دانست. هر چند در ابتدا این تهدیدات به شکل بالقوه هستند و جدی تلقی نمیشوند، اما در صورت عدم مدیریت میتوانند بالفعل شوند و به تهدیدات سطح زرد و قرمز تغییر پیدا کنند.
در راستای ایراد این مباحث میتوان عنوان نمود موضوع شکافهای قومی در ایران با توجه به غیرفعال بودن آنها در بدبینانهترین قضاوت در دسته شکافهای سفید قرار دارند و بر عکس تصورات برخی از جریانها و اشخاص ایجاد چند فراکسیون بر اساس مطالبات قومی در مجلس شورای اسلامی نه تنها تهدیدی برای منافع ملی کشور نیست، بلکه میتواند عاملی برای پیشگیری از تبدیل شدن شکاف قومی به شکافهای فعال در کشور باشد.
در پایان میتوان عنوان نمود که ایجاد فراکسیونهای قومی در مجلس شورای اسلامی با ایجاد این تعلقخاطر میان اقوام که فراکسیونی در مجلس خواستهها و مطالبات آنان را پیگیری و نمایندگی میکند، به هیچ عنوان تهدیدی علیه منافع ملی نمیباشد و در آینده بلندمدت میتوان روند تکامل دولت-ملتسازی در ایران را نهادینه نماید.