نظام ولایی در ایران یک نظام استبدادی رقابتی (Competitive Authoritarian) است. در نظامهای استبدادی رقابتی، انتخابات میتواند آزادانه باشد؛ اما عادلانه نیست. شورای نگهبان در ایران با عدم تایید صلاحیت افراد، از رقابتی و عادلانه بودن انتخابات به شدت میکاهد. اما با تمام مشکلات انتخابات در ایران، نمیبایست صحنه را به دست طرفداران استبداد سپرد. طرفداران استبداد ولایی در ایران اصولا به انتخاب اعتقادی نداشته، کوشش کردهاند برای اداره امور به انتصاب از طریق رهبر روی آورند. مصباح یزدی تئوریسین جریان استبداد و خشونت اعتقاد دارد که رای مردم تا زمانی که به تایید رهبر نرسیده باشد کوچکترین مشروعیتی نداشته و اگر رییس حکومتی از طریق مردم انتخاب گردید و به تایید ولی فقیه نرسید، آن حکومت، «حکومت طاغوت» است. او رای میلیونها شهروند کشور را در مقابل یک رای، غیر مشروع میداند. مصباح یزدی به رکن جمهوریت نظام اعتقادی نداشته و در طول سالها با به کار بردن «حکومت اسلامی» به جای «جمهوری اسلامی» بر این استدلال بوده است که در نظام ایدهال او یک فرد میبایست مسوولان را یا انتصاب و یا تایید نماید. طرفداران استبداد در ایران به بسترهای جمهوریت در قانون اساسی اعتقادی نداشته و تمام تلاش خود را برای بیرنگ کردن این بسترهای دموکراتیک به کار گرفتهاند.
به شش دلیل باید در انتخابات فعالانه شرکت نمود:
اگر مردم فعالانه در انتخابات شرکت کنند و لیستهای اصلاحطلبان و رفسنجانی رای بالایی کسب نمایند، طرفداران استبداد به کاهش وزن خود بیش از پیش پی خواهند برد.
۱. میزان رای به لیست اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی، وزن اجتماعی و سیاسی قدرت مخالفین استبداد را معین خواهد نمود. اگر مردم فعالانه در انتخابات شرکت کنند و لیستهای اصلاحطلبان و رفسنجانی رای بالایی کسب نمایند، طرفداران استبداد به کاهش وزن خود بیش از پیش پی خواهند برد. این پدیده برای جنبش اصلاحطلبی درون کشور پیروزی بزرگی خواهد بود.
۲. در صورت شرکت فعال مردم در انتخابات و رای بالای لیست اصلاحطلبان، نه تنها میتوان به استبداد گفت که جنبش اصلاحطلبی در ایران زنده است؛ بلکه انتخابات تبدیل به یک رفراندم عمومی خواهد شد و مردم با رای خود انزجار از استبداد را به نمایش خواهند گذشت. این انزجار به طرفداران استبداد نشان خواهد داد که دوران بیمهری به مخالفین به پایان رسیده است و بر خلاف صحبت رهبری که مخالفین فقط میتوانند رای بدهند، مخالفین با پشتیبانی مردم و گفتن نه بزرگی به او وارد مجلس میشوند.
در نظامهای استبدادی رقابتی استفاده از این تریبونها کمک شایانی به محدود کردن استبداد و پیشرفت دموکراسی کرده است.
۳. رای بالای اصلاحطلبان میتواند به انتخابشدگان جرات و قدرت بیشتری دهد تا از تریبون مجلس و مجلس خبرگان آینده برای نقد استبداد و برگشت به قانون اساسی استفاده نموده و اهتمام بیشتری در این راستا مبذول نمایند. اصلاحطلبان درون مجلس فعلی متاسفانه نتوانستند و یا نخواستند در دفاع از جمهوریت نظام، نفی استبداد و حمایت از جنبش اصلاحطلبی کاری انجام دهند. با بودن روحانی و تعداد بیشتری از اصلاحطلبان درون مجلس آینده، میتوان خوشبین بود که جنبش نفی استبداد در ایران طرفداران بیشتری در نهادهای قدرت پیدا نماید. در نظامهای استبدادی رقابتی استفاده از این تریبونها کمک شایانی به محدود کردن استبداد و پیشرفت دموکراسی کرده است.
شرکت در انتخابات و به رسمیت شناختن نهادهای دموکراتیک، اگر چه محدود، به استبداد این فرصت را نخواهد داد تا پایان عمر قانون اساسی کشور را اعلام نماید
۴. با شرکت در انتخابات، مخالفین به طرفداران استبداد خواهند گفت که به قانون اساسی کشور و نهادهای دموکراتیک مورد تایید قانون اساسی التزام دارند. طرفداران استبداد نهایت کوشش را نمودهاند تا قانون اساسی را زیر پای گذاشته و این میثاق ملی را نادیده بگیرند. رهبری آقای خامنهای، میزان قدرتی که او غیر مشروع کسب نموده است و توسل به زور، ارعاب و اسلحه در مقابل مخالفین، که خواستهاند از حق مشروع تعریف شده خود در قانون اساسی برای مخالفت با استبداد استفاده کنند، حکایت از آن دارد که استبداد ولایی به قدرت مشروع و برخاسته از مردم و قانون اساسی اعتقادی ندارد. عدم شرکت در انتخابات و گذشتن از حقی که قانون اساسی کشور به شهروندانش داده است به طرفداران استبداد این فرصت را خواهد داد که به قانون شکنیهای بیشتری روی آورده و نهایتا به استبداد عریانتری متوصل شوند. طرفداران نظام استبداد ولایی دیربازیست که خواستهاند به عمر قانون اساسی پایان دهند. شرکت در انتخابات و به رسمیت شناختن نهادهای دموکراتیک، اگر چه محدود، به استبداد این فرصت را نخواهد داد تا پایان عمر قانون اساسی کشور را اعلام نماید.
۵. شرکت فعال در انتخابات و رای بالا به لیست اصلاحطلبان و رفسنجانی به استبداد نشان خواهد داد که دوران حصر سران شریف جنبش سبز باید به پایان برسد. این رای به سران استبداد و رهبری نشان خواهد داد که میلیونها نفر در کشور به لیستی رای میدهند که از بازی استبداد خسته شده و به فتنه خواندن جنبش اعتراضی مردم به ستوه آمده است. اصلاحطلبی در ایران بعد از انقلاب از شادروان مهندس مهدی بازرگان شروع گردید، در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی جان دیگری گرفت و امروز به یک نماد ریشهدار اجتماعی تبدیل شده است. سران جنبش سبز ادامهدهندگان این راه هستند. امروز جنبش اصلاحطلبی درون کشور طیف وسیعی را در بر میگیرد. این جنبش یک جنبش اجتماعی پر تحرک است که روشنفکران آن را هدایت میکنند. در مقابل آن، استبداد ولایی بر اسلحه، زور، ارعاب و گروهی از روحانیون تکیه زده است که از نظر میزان تحصیل و پایگاه اجتماعی در پایینترین گروههای اجتماعی قرار دارند. علمالهدی، خاتمی، یزدی، جنتی، سعیدی و … نمایندگان نظامی هستند که میخواهد مشروعیت مذهبی داشته باشد. ارزیابی کسانی که از استبداد حمایت کرده و کسانی که در جنبش اصلاحطلبی ایران جای گرفتهاند کار بسیار آسانیست. اصلاحطلبان با درایت و استفاده از فرصتها میتوانند به عمر استبداد و طرفداران جاهل آن پایان دهند.
زمانی که رفسنجانی در هفتههای پیش، صلاحیت شورای نگهبان را مورد سوال قرار داده بود، روی دیگر سخنش با رهبری بود که از تصمیمات غیر قانونی، غیر اخلاقی و شرعی این نهاد حمایت میکند.
۶. در این انتخابات، تعداد جدیدی نیز به مجلس خبرگان خواهند رفت. انتخابات مجلس خبرگان در این برهه از تاریخ کشور بسیار با اهمیت است. مجلس خبرگان فعلی با نقض قانون اساسی کشور به مسوولیت خود عمل ننموده است. جو غالب مجلس خبرگان به دست کسانی بوده است که نه خواسته و نه توانستهاند بر کار رهبری نظارت کنند. رهبری دامنه قدرت خود را بیش از آن چه در قانون اساسی تعریف شده بسط داده است. در ابتدای انتخاب او، رهبری به وضوح به اعضای خبرگان گفته بود که هیچ نهادی نمیتواند بر او نظارت داشته باشد. مجلس خبرگان و اعضا آن هر هشت سال انتخاب میشوند. آقای خامنهای در حال حاضر ۷۶ ساله است. نظام ولایت فقیه اعتبار خود را کاملا در میان اکثریت مردم ما از دست داده است؛ اما طرفداران استبداد میکوشند تا با دادن قداست به این نهاد و شخص او پایههای آن را خصوصا برای دوران بعد از خامنهای استوار نمایند. چند روز پیش، حسن روحانی در مصاحبهای به طور صریح گفته بود که مجلس خبرگان برای نظارت بر رهبریست. زمانی که رفسنجانی در هفتههای پیش، صلاحیت شورای نگهبان را مورد سوال قرار داده بود، روی دیگر سخنش با رهبری بود که از تصمیمات غیر قانونی، غیر اخلاقی و شرعی این نهاد حمایت میکند. بسیاری بر آن هستند که بعد از خامنهای باید به یک شورا و با قدرت بسیار کمتری برای این نهاد روی آورد. تغییر در مجلس خبرگان بسیار کلیدی و حیاتیست. با رفتن نمایندگانی به مجلس خبرگان که به شورایی بودن و تقلیل قدرت این نهاد اعتقاد دارند، میتوان خوشبین بود که این نهاد به عنوان مرکز ثقل استبداد ولایی با تغییراتی روبرو گردد.
شرکت در انتخابات در این برش از تاریخ بعد از انقلاب بسیار ضروریست. اگر لیست اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی بتواند رای بالایی برای نمایندگان خود کسب نمایند، به وزن قدرت جنبش اصلاحطلبی در ایران خواهد افزود. جنبش اصلاحطلبی بعد از انقلاب نه تنها دولتهای کارآمدی را به صحنه سیاست کشور آورده است، که روز به روز بر قدرت آن افزوده شده است. با حمایت از این جنبش میتوان استبداد دینی و ولایی درون کشور را با شکست روبرو ساخت. شرکت در انتخابت پیش رو، قدم بسیار مثبت و کلیدی در این برهه از تاریخ کشور ما است.