۱۶ آذر امسال از جهتی حال و هوای متفاوتی دارد. تمایل برخی از تشکلهای دانشجویی به برگزاری برنامههای غیر سیاسی و بیگانه با سنت تاریخی ۱۶ آذر بحث برانگیز شده است. در واقع بخشی از دانشجویان صریحتر از گذشته مناسبات دبیرستانی را آشکار کرده و روشن ساختند که برای آنها خودشان و زندگی فردی و تفریح اولویت دارد ومبارزه در شرایطی که ساختار سرکوب دست بالا را دارد، بیفایده است.
البته این تصویر بخش محدودی از فعالان دانشجویی است که شهرت بالایی نداشته و نیرو های درجه اول محسوب نمیشوند. بخشهای دیگر که در سلسه مراتب بالاتری از فعالیتهای دانشجویی قرار دارند، کمابیش به سنت حاکم بر جنبش دانشجویی وفادار باقی مانده و در حد بضاعت کوشیدهاند برنامههای سیاسی با مضامین انتقادی برگزار کنند.
انجام این فعالیتها امسال در سایه روند قهقرایی وزارت علوم بعد از استیضاح فرجی دانا با سختی وتنگناهای بیشتری مواجه بوده است. به نظر میرسد فضای دانشگاهها به شرایط دوران احمدی نژاد نزدیکتر شده و در کل فضای پلیسی حاکم است.
بررسی رئوس برنامههای اعلامشده نشان میدهد همچنان دفاع از حقوق بشر، آزادیهای اساسی، فسادستیزی و رفع حصر، مطالبات اصلی سیاسی و اجتماعی نسل کنونی دانشجویان را تشکیل میدهد.
اما برنامههای اعلام شده در کل وضعیت متعارف دارد و در چارچوب رعایت خطوط قرمز تحمیلی حکومت صورت میگیرد. سخنرانها اغلب چهرههایی هستند که در فهرستهای سیاه دستگاه امنیتی و بیت رهبری نیستند. همچنین برنامهها حالت عادی داشته و پسامد آنها تاثیری در ایجاد حرکت در جنبش دانشجویی ندارد بلکه صرفا پاسخی به الزامات آئینی ۱۶ آذر است. در سالهای بعد از ۹۲ جنبش دانشجویی از رکود بیرون نیامده و توزیع فعالیتهای نیز به گونهای بوده که ۱۶ آذر پیک و نقطه ماکزیمم بوده و در دیگر نقاط زمانی سال فعالیتها به میزان بسیار زیادی کمتر است. گویی تقویم فعالیتها و کنشهای دانشجویی تقریبا در ۱۶ اذر منحصر شده است.
اما آنچه موضوع اصلی این یادداشت است تهیشدن فزاینده فعالیتهای دانشجویی از ویژگی جنبشی است که امسال در مقایسه با گذشه نمود بیشتری یافته است. آنچه فعالیتهای سیاسی و غیر سیاسی امسال جامعه دانشجویی کشور در ۱۶ آذر را پیوند میدهد، فقدان خصلت جنبشی است. برنامهها و کنشها، عملا در چارچوب نهاد گهای موجود بروز یافته و ظرفیت موثری برای تغییر وضعیت موجود سیاسی را نشان نمیدهد. در واقع تحرکات و تکاپوها نمایانگر تحمیل اراده ساخت قدرت مطلقه بر دانشگاه و تضعیف قدرت مقاومت و تحول آن است. جنبش فقط یک اسم نیست بلکه جنبه محتوایی و معنایی آن برای کنشهای دانشجویی اهمیت بیشتری داشته و در واقع ویژگی تمایز بخشی دارد. کنشهای دانشجویی مستقل از تفاوت موضوعی به لحاظ سنخ نیز تنوع دارد. هر گروه و یا کنش دانشجویی را نمیتوان در جرگه جنبش قرار داد.
فعالیت جنبشی به معنای تلاشی به مراتب فراتر از حد متعارف و با رویکرد از پایین به بالا و خارج از نهادهای رسمی موجود اطلاق میشود که در پی فضاسازی برای خلق نهادهای جدید و ایجاد رخنه در انسداد سیاسی است.
از این منظر فعالیت دانشجویی فراتر از برگزاری کنفرانس، ایجاد تحرکاتی است که هم به لحاظ نظری و هم عملی حرکتی در دانشگاهها ایجاد کرده و موازنه قوا در جامعه را تغییر دهد. از این منظر جنبش در رویارویی تحویلناپذیر با ساخت قدرت مطلقه و وضعیت موجود سیاسی قرار میگیرد. نگاه اصلی و راهبرد کنش جنبشی به شکافهای درون بلوک قدرت و تقویت یک جناح در مقابل جناح دیگر نیست، بلکه نقادی همهجانبه قدرت برای هموارسازی توسعه سیاسی و مسیر گذار به دمکراسی و شکست فضای پلیسی را دنبال میکند. با نیروهای سیاسی همسو و بخش معتدل حکومت وارد تعامل میشود اما حوزه فعالیت خود را به این قلمرو محدود نکرده و هدف خود را تغییرات بزرگتری در محدوده ساختار قرار میدهد. البته توان و ظرفیت دانشجویان در حدی نیست که انتظار تحقق این هدف توسط آنان را داشت، بلکه هموارسازی مسیر و کمک به خلق قدرت مردم موضوعیت دارد. مثال حرکت چرخ کوچک برای چرخ بزرگ به خوبی موقعیت دانشگاه در برابر کل جامعه را در شرایط خاص جامعه ایران نشان میدهد.
اطلاق جنبش به پویشهای دانشجویی در دهه هفتاد ویژگی اپوزیسیونی داشت و به مانند بزرگداشت ۱۶ آذر خوشایند نظام سیاسی نبود. اما شتاب بالای تحولات در نیمه دوم دهه هفتاد باعث شد تا بخش مسلط قدرت ونیرو های ولایی نیز انتساب جنبش دانشجویی به فعالیتهای دانشجویی و همچنین گرامیداشت ۱۶ آذر را بپذیرند و راهکار تحریف و دگردیسی در محتوای آن را با حفظ فرم در دستور کار قرار دهند. به مرور شرایطی پدید آمد که تصوری را قوت بخشید و همهگیر کرد که جنبش دانشجویی حالت عام داشته و هر کنش و گروه سیاسی را در بر میگیرد. در حالی که تشکلهای دانشجویی مدافع نظام و نهاد ولایت فقیه که مشکلی با نهادهای موجود و وضعیت سیاسی مستقر ندارند، در مجموعه جنبش دانشجویی قرار نمیگیرند. آنها عضو جامعه دانشجویی کشور هستند اما تعلقی به جنبش ندارند. جنبش در برابر نظام سیاسی غیر دمکراتیک است و حیات نیز مقطعی بوده و تا زمانی که نهادهای کارامد و موثر جدید شکل بگیرند، تداوم خواهد داشت.
فعالیت جنبشی به لحاظ شکلی نیز متفاوت است و رویکرد از بالا به پایین و انتظار از دولتمردان برای حل مشکلات را دنبال نمیکند بلکه درصدد خلق فشار برای تحمیل خواستههای خود بر میآید.
مروری بر آنچه اکثر فعالیتهای دانشجویی در دوره دولت اعتدال نشان میدهد برخلاف ادعاهایی که برخی از داعیهداران نگاه انتقادی به گذشته جنبش دانشجویی و گذار از حرکت جنبشی به نگاه دولتمحور و تعاملی داشتند، نتیجه کار آنها نه تنها مشکلات کنشگران دانشجویی را حل نکرده و منجر به گشایش مستمر در فضای دانشگاه نشد، بلکه رکود کنشهای انتقادی دانشجویی را در پی داشت. همچنین باعث تقویت موضع اقتدارگرایان در دانشگاهها از طریق پذیرش خطوط قرمز تحمیلی آنها و تعطیلی اعتراض و مقاومت بدون دستیابی به مطالبه شد. شکایت گروههای مختلف دانشجویی در حوزههای متفاوت صنفی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای از محدودیتها و فشارهای فزاینده به تنهایی نادرستی رویکرد محافظه کارانه تجویز شده را نشان میدهد.
ازاینرو توجه به تفکیک فعالیت جنبشی از دیگر انواع کنش دانشجویی اهمیت بالایی در سامان بخشیدن به وضعیت کنونی تکاپو های دانشجویی و خروج آن از رکود دارد. تفکیک و تمایز بین فعالیت جنبشی و متعارف میتواند صفبندیها را در حالت درست و اصولی خود شکل داده و اجازه ندهد با خلط مرزبندیها، فضا غبارآلود شده و تشخیص سره از ناسره دشوار گردد. جنبش دانشجویی تنها مختص آن دسته از دانشجویانی است که مخالف هر گونه تک صدایی و ساختار استبدادی بوده و خواهان تغییر وضعیت موجود هستند. منزلت تاریخی جنبش دانشجویی و سرمایه سیاسی و اجتماعی آن نیز ناظر به فعالیتهای جنبشی است. کنشهای متعارف دانشجویی فرق فارقی با دیگر کنشهای سیاسی و اجتماعی نداشته و در تاریخ هفت دهه فعالیت جریان دانشجویی توجهی در جامعه را بر نیانگیخته است. تاکید بر فعالیت جنبشی و برنامهریزی مناسب و واقعگرایانه برای استفاده از آن میتواند رکود کنونی را دگرگون سازد.
در عین حال باید توجه داشت دادن آدرسهای غلط و ایجاد سردرگمی در فضاهای دانشگاهی و اجتماعات دانشجویی، برنامه نیروهایی است که از فعالیت و رشد جنبش دانشجویی هراس داشته اند.
یک پاسخ
اقای افشاری البته که حکومت به دنبال سرکوب دانشجویان است ولی در سر درگمی دانشجویان خیلی های دیگر و حتی خود شما و امثال شما نقش داشتید زیرا که ایدئلوزی وارمان ویقین را از دانشجو گر فتید ووقتی که یقین و ثبات عقیده از بین رفت نتیجه اش سردرگمی و حیرت وبی هدفی است . برای مبارزه با ارتجاع وظلم نباید ایدئولوزی و مذهب را کنا رگذاشت بلکه باید با درک پویا ورهایی بخش از اسلام به جنگ برداشت ارتجاعی برویم ولی فقط کل مذهب و ارمان را کنار گذاشتیم نتیجه همین وضعی است که می بینیم .
دیدگاهها بستهاند.