دیگر گفتمان غالبی در دانشگاه‌ها وجود ندارد

گفتگو با مهدی عرب‌شاهی؛

زیتون- سارا مدنی: آذرماه و بالاخص نیمه آن، هر سال زمانی کلیدی برای دانشجویان و نیروهای امنیتی ایران محسوب می‌شود. جنبش دانشجویی و دانشگاه با تمام فراز و نشیب‌هایی که در طی سالیان اخیر از سر گذارانده، هنوز هم از حساس ترین نقاط برای حاکمیت به حساب می‌آید و وزارت علوم از کلیدی‌ترین پست های دولتی، که گفته می‌شود با نظر شخص آیت الله خامنه‌ای انتخاب می‌شود. این نیروی هر دم نو شونده که به دلیل انرژی بالای جوانی و البته موقتی بودن آن شاید الگوهای رایج سرکوب و کنترل در مورد آن چندان کارساز نیست، در ایران در مقاطع مختلف توانسته نقش‎های کلیدی‌ای را ایفا کند که البته همیشه لزوما خروجی مثبتی نداشته است.

حال برای بررسی فضای دانشگاه‌های ایران بعد از شوکی که در طی دوران ۸ ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به آن وارد شد و تعیین نسبت و رابطه آن با دولت روحانی که با ادعای «بازگرداندن کرامت دانشجو» و حمایت این قشر به عنوان بدنه اجتماعی خود بر سر کار آمد، گفتگویی با مهدی عربشاهی دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای مرکزی این تشکل انجام دادیم که متن کامل آن در  پی می‌آید:
آقای عربشاهی، در میان فضای فعالین نسل قبل جنبش دانشجویی که برخی از آنها هنور هم کمابیش در ایران فعالند٬ انتقادهایی از «غیرسیاسی شدن » فضای دانشگاه شنیده می‌شود، و شاهد آن را برنامه‌های در حال اجرا برای ۱۶ آذر بعضی از دانشگاه‌ها می‌دانند و این از نظر آنان بخشی از پروژه ابتذال دانشگاه تعریف می‌شود، آیا با این منتقدین موافقید؟
واقعیت این است که انتقاداتی از این دست همیشه در میان نسل فعالین فارغ‌التحصیل نسبت به نسل بعدی وجود دارد و همواره کسانی که این مرحله را پشت سر می‌گذارند احساس میکنند کسانی که بعد از آنان از راه می‌رسند به اندازه کافی فعال نیستند و این انتقادات را ما نیز در دوران دانشجویی می‌شنیدیم. اما شاید برای وضعیت فعلی بتوان بجز آن میراث انتقادی، دلیل دیگری هم آورد. به نظر من پروژه ابتذال دانشگاه یکی پروژه‌های دقیق حکومت فعلی برای کنترل فضای دانشگاه است و مشخصا از اتاق‌های فکر آنان بیرون آمده است. می‌دانیم که همیشه ۱۶ آذر یکی از دغدغه‌های اصلی نیروهای امنیتی بوده و در کنار اقدامات دیگر٬ مانند ساختن نهادهای موازی که به عنوان مثال همه به نوعی انجمن اسلامی نامیده می‌شوند و با ندادن مجوز به برنامه‌های نیروهای جدی‌تر و منتقدتر، این پروژه غیرسیاسی و به نوعی مبتذل کردن فضای دانشگاه نیز وجود دارد.
خب به نظرتان عکس‌العمل فضای دانشگاه و دانشجویان در این باره منفعلانه نیست؟ بهرحال اگر دانشجویان دوره لیسانس را در نظر بگیریم می‌توان گفت که اکثریت آنان فضای سرکوب دولت دهم را هم در دانشگاه تجربه نکرده اند! پس چه چیزی آنان را همانگونه که حاکمیت می‌خواهد «غیرسیاسی» می‌کند؟
نه واقعا، من فضا را ناامید کننده و منفعل نمی‌بینم، هر چند تلاش‌های مستقیم و غیرمستقیم از آن نوعی که برشمردم برای ایجاد این فضا و یا حداقل تحت کنترل نگه داشتن آن شده است اما شما ببینید همین حالا هم برنامه‌های خوبی در دانشگاه‌های مختلف اجرا شده و  از نماینده‌های منتقدتر دعوت شده است. من ویدئویی از دانشگاه زنجان می‌دیدم که آقای اعلمی مهمان برنامه بودند و جمعیت آنقدر زیاد بود که باعث حیرت می‎شد، خب این بدان معناست که این بدنه تشنه فعالیت است و از اندک فضایی برای زدن حرف خود استفاده می‌کند.

شاید بتوان گفت بدترین اتفاقی که در حال حاضر در حال وقوع است این است که دیگر امکان شکل گرفتن اتحادیه‌ها در فضای دانشجویی وجود ندارد

از سوی دیگر باید به این مساله توجه کنید که این دانشگاه از زیر آوار ۸ سال سرکوب و خفقان به زحمت در حال سربرآوردن است. هنوز نهادها در داخل دانشگاه بازسازی نشدند و دانشجویان به درستی نمی‌توانند خود را  مانند کسی که مثلا در دوره اصلاحات وارد دانشگاه می‌شد در جای درستی تعریف کرده و به فعالیت بپردازد و هم‌زمان نیز برنامه‌های نه چندان آشکار برای کنترل آنها در حال انجام است که به سردرگمی بیشتر می‌ا‌نجامد. با این وجود به نظرم فضا در حد خوبی پویاست.
با توجه به اینکه دولت روحانی با شعار بازگرداندن کرامت به دانشجو و در واقع با حمایت این قشر بر سرکار آمد در مقایسه با دولت‌های قبل٬ نسبت دانشگاه با دولت روحانی را چگونه می‌بینید؟
خب این قابل انکار نیست که فضا نسبت به آنچه که به عنوان مثال بین سالهای ۸۸ تا ۹۲ بوده بازتر شده است اما به نظر من هنوز حتی به سطح آنچه که در دوره اول احمدی نژاد بوده هم نرسیده است. در دوره اول احمدی نژاد هر چند همه تلاش برای کنترل و سرکوب می‌شد اما هنوز نهادهای دانشجویی قوی بودند و می‌توانستند با انرژی پتانسیلی که از دوره اصلاحات برایشان به جا مانده بود تحرکی داشته باشند که خب بعدها در دوره دوم و بعد از ۸۸ بکلی از بین رفت.
حالا فضا به شکل کج دار و مریز در آن جهت حرکت می‌کند، سرکوب ها کم شده یا بهتر است بگویم شکل آن تغییر کرده، اما از سوی دیگر هنوز احضارها وجود دارد، نیروهای امنیتی در فضای دانشگاه‌ها و کمیته‌های انضباتی هستند. از سوی دیگر حتی این فشار بر روی خود دولت هم برای افزایش کنترل و برخوردها حس می‌شود، انتخاب وزیر علوم یکی از چالش‌های اصلی دولت روحانی بود و چنانچه دیدیم بعد از چندین بار رای عدم اعتماد به وزیرهای معرفی شده در نهایت کسی آمد که خب مشخصا دانشجویان از او راضی نیستند و از همین رو توانسته رای اعتماد را هم کسب کند. اگر بخواهم در یک جمله عملکرد دولت روحانی را در این حوزه توضیح بدهم باید بگویم که قطعا بهتر از دوره احمدی نژاد است اما هنوز انتظارات را برآورده نکرده است.
گفتید که شکل کنترل و سرکوب در دولت روحانی عوض شده و به نوعی غیرمستقیم شده است، می‌توانید این مساله را مصداقی تر توضیح دهید؟
شاید بتوان گفت بدترین اتفاقی که در حال حاضر در حال وقوع است این است که دیگر امکان شکل گرفتن اتحادیه‌ها در فضای دانشجویی وجود ندارد. به این معنا که دانشجویان می‌توانند تشکل‌های کوچک و منفصل از هم داشته باشند و تا حدی آزادانه هم در آن فعالیت کنند اما چسبی برای اتصال همه آنان وجود ندارد. چیزی شبیه دفتر تحکیم وحدت، که بتواند همه این فعالیت‌ها و فعالین را به صورت هماهنگ متشکل کرده و در صورت نیاز قدرت چانه زنی آنان را بالا ببرد٬اتفاقی که به طور موازی در کانون‌های صنفی معلمان نیز رخ داده است. دیگر مثلا نمی‌توان مانند آنچه درباره حکم اعدام آقای آقاجری اتفاق افتاد در یک روز همه دانشجویان سراسر کشور را برای اعتراض هماهنگ سازماندهی کرد و این اثربخشی آنان را کم می‌کند.
نگاهی کلی به فعالیت جنبش دانشجویی در سالهای مختلف الگویی به دست می‌دهد به این معنی که در هر دوره می‌توان کمابیش یک گفتمان غالب برای فضای فعالیت پیدا کرد، گاهی لیبرال‌ها فضا را در دست داشتند و گاهی به نوعی چپ‌ها، حالا چه؟ گفتمان غالبی وجود دارد؟
شاید بتوان فضایی که در حال حاضر وجود دارد را ژلاتینی خواند به این معنا که شکل مشخصی ندارد. شاید بتوان گفت مثلا نسبت به زمانی که تحکیم این تکثر را به درون می‌برد و آنچه به نوعی حاکم میشد فضای لیبرال بود و سعی میشد یک کلیت هماهنگ شکل گیرد، تکثر بیشتری وجود دارد که ما این را به نوعی در فضای بیرون دانشگاه هم مشاهده می‌کنیم. پاسخ اینکه نه لااقل در حال حاضر به نظر نمیرسد که گفتمان غالبی وجود داشته باشد.

 

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. سلام

    باید طواف را حداقل یک دور کامل دانست…اگر در میانه راه متوقف شویم طواف نام نمیگیرد…

    باید تحقیقات قرآنی (بعنوان نمایاننده راه اصلی) قبل از انقلاب را در مسیر درست انداخته و ادامه می دادیم…

    باید نظرات نامنسجم قرآنی را با ادامه اعتصام به حبل الله ادامه داده و آنرا به انسجام برسانیم اگر در نیمه راه آن را رها کنیم خود را به هلاکت انداخته ایم…

    مَنْ کَانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ (۱۵) حج

    اگر کسی مقداری بالا بیاید ولی ادامه ندهد سقوط در انتظار اوست.

    در آیه مورد اشاره در سوره حج گویی هم به هر فرد مومن ادامه دادن راه توصیه میشود (ماقبل آیه) و هم به کمک خداوند به پیروزی پیامبر اشاره دارد (مابعد آیه)

    خداوند مومنین را (آنانی که از راه باز نمی مانند و شک و تردید نمی کنند) تا رساندن و داخل نمودن آنها به بهشت همراهی میکند…

    والسلام

  2. مهم ترین مصیبت امروز دانشجویان وحتی بسیاری از دیگر از اقشار جامعه هم عدم اعتقاد به یک ایدئولوزی و مکتب راهنمای عمل است .کسانی که با افتخار تمام فضای شکاکیت را ترویج کردند اکنون به نتیجه اعمال خود بنگرند که چگونه حیرت و سرگردانی و به قول قران کریم حالت مذبذب بودن اکثریت جامعه را فرا گرفته است و کمتر کسی حاضر است بر روی اهداف خود بایستد . دانشجویان دهه های قبل سراپا شور بودند چون به ارمان و عقاید محکم تکیه داشتند.ایمان اسلامی افراد انها را در برابر شرایط سخت استوار می کرد ولی حالا که فضای تردید رایج شده است معلوم است که دیگر هیچ جریانی پا نمی گیرد وفضای بدون جهت و هدف مشخص و پر ابهام همه چیز را در بر گرفته است واین است که امروزه افراد یک روز چپ هستند ویک روز راست و یک روز لیبرال و روز دیگر چیز دیگر و نتیجه اش هم سر انجام یاس و بی هویتی است که یک عده سعی می کنند البته با الفاظ زیبا این شرایط را بپوشانند .

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »