کابینهی دونالد ترامپ ضدایرانیترین و جنگطلبترین کابینهی آمریکا در چند دهه گذشته است. تمام کسانی که ترامپ در پستهای کلیدی نظامی و امنیتی و سیاست خارجی منصوب کرده افرادی هستند که سابقهی طولانی خصومت با ایران دارند٬ مخالف شدید مذاکرات هستهای و برجام هستند و بعضاْ مداخلهی نظامی و ایجاد یک اجماعی از قدرتهای جهانی برای مقابله با ایران را تنها گزینهی ممکن در برابر ایران خواندند.
افرادی مانند جیمز ماتیس (James Mattis)٬ مایک فلین (Mike Flynn)٬ مایک پُمپئو (Mike Pompeo)٬ جان بلتون (John Bolton) که هر کدام سالهاست در انتظار فرصتی برای مقابلهء مستقیم با ایران بودهاند٬ امروز برای اولین بار همگی در کنار هم در یک دولت جمع شدهاند و از پشتیبانی کنگره و سنای آمریکا نیز برخوردارند.
جدیدترین اظهاراتی که هر کدام از آنها در مورد سیاستهای دولت آینده آمریکا در قبال ایران و برجام و منطقه در مصاحبههای مختلف بیان کردند٫ حکایت از این دارد که قصد ندارند که این «فرصت طلایی» را از دست بدهند و تمام سعی خودشان را خواهند کرد تا یک بار برای همیشه «دشمن دیرینه» را از سر راه خود بردارند.
جان بلتون (John Bolton) که به تازگی در سمت معاول وزیر امور خارجه منصوب شد٬ در مصاحبهای با شبکهی Breitbart گفت: «تنها راه حل دراز مدت در مورد ایران تغییر رژیم است٬ ما میدانیم که این اقدام نور و شیرینی برای منطقه نخواهد آورد٬ اما بالاخره اصلیترین تهدید منطقه را از بین خواهد بود» او اضافه کرد: «فکر میکنم مردم ایران هم دلشان یک رژیم تازه میخواهد» و سپس در پاسخ به این سوال که «آیا بالاخره سیاست خارجی دولت ترامپ مداخلهجویانه است یا غیرمداخلهجویانه؟» گفت: «این سوال غلط اندازی است٬ مثل این است که بپرسیم برای شام خوردن قاشق میخواهی یا چاقو؟ خُب بستگی دارد که غذا چه باشد!»
اصولاْ وقتی در سیستم سیاسی/ امنیتی آمریکا عزم تقابل با یک کشور ایجاد میشود از دو شیوه اقدام میکنند:
– شیوهی مرحله به مرحله:
در این حالت٬ جنگطلبان دولت آمریکا تلاش خواهند کرد تا پروسهی «امنیتیسازی» ایران را بار دیگر احیا کنند٬ ایران را دوباره در عرصهی بینالمللی منزوی کنند٬ از طریق رایزنیها یا فشارهای گوناگون سایر کشورهای را به ایجاد یک اجماع دوباره علیه ایران ترغیب کنند٬ توافق هستهای را بیاثر کنند٬ ساز و کارهای سیاسی بینالمللی را برای تحمیل تحریمهای اقتصادی جدیدی بر ایران بکار بیاندازند٬ به تننش قومی و مذهبی و سیاسی و اجتماعی در داخل ایران دامن بزنند٬ افکار عمومی جهان را به وسیلهی «ایرانهراسی» برای پذیرفتن هرگونه برخورد خشونتآمیز با ایرانیان مساعد کنند٬ گروههای اپوزیسیون خارج از کشور را برای «دوران گذار» مسنجم کنند٬ و نهایتاْ وارد مرحلهی تقابل نظامی مستقیم یا نیابتی بشوند.
در این شیوه جنگطلبان آمریکایی به همکاری بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور و «کارشناسان» بومی نیاز دارند تا نقش واسطه بین آنها و جامعهی ایرانی را ایفا کنند٬ به پروپاگاندای ایرانهراسی آنها اعتبار بومی ببخشند٬ در رسانههای غربی برای توجیه سیاستهای دولت آمریکا حضور فعالانه پیدا کنند٬ از منابع فارسی زبان برای آنها اطلاعات لازم را فراهم کنند٬ افکار عمومی ایرانیان نسبت به اقدامات جنگطلبانه دولت آمریکا آماده – یا بیتفاوت – کنند٬ و احیاناْ به تشکیل یک ائتلاف سیاسی در خارج از کشور برای مرحله« «گذار» کمک کنند. طرح حملهی نظامی به عراق یا افغانستان یا لیبی بدون وجود چنین نیروی «بومی» به مراتب غیرعملیتر بود.
– شیوهی بحرانسازی:
در این شیوه٬ جریان جنگطلب دولت آمریکا در انتظار یک «تصادف دیپلماتیک» مانند حادثه منا یا حمله به سفارت عربستان یا درگیری نظامی در خلیج فارس خواهند بود تا به سرعت آن را تشدید و به یک حران منطقهای یا بینالمللی تبدیل کنند.
جنگ ویتنام که با «حادثهی خلیج تونکن» آغاز شد و جنگ اول خلیج فارس که با حملهء ارتش عراق به کویت زمینهء لشکرکشی آمریکا به منطقه شد٬ از نمونههای این شیوهء جنگافروزیاند.
در این حالت٬ واکنشهای احساسی٬ اظهارات نسنجیده و غیر دیپلماتیک و رجزخوانیهای غیرضروری برخی مسئولین و جناحهای سیاسی داخل کشور٬ رفتارهای افراطی گروههای «خودسر»٬ تضعیف دستگاه دیپلماسی کشور در جدالهای جناحی داخلی٬ احساسی و هیجانی کردن فضای سیاسی کشور٬ مانع ایجاد کردن در برابر گسترش روابط تجاری با کشورها و شرکتهای خارجی در درون خود کشور٬ و تن دادن به گفتمان جنگ و تنش و نفرت و هیجانزدگی و بیخردی که زمین مطلوب جریانهای جنگطلب آمریکایی است؛ از عواملی است که میتواند صلح و ثبات کشور را در یک مدت بسیار کوتاه از بین ببرد.
لازم است که جامعهی مدنی ما – و به ویژه فعالان صلح ایرانی در داخل و خارج از کشور – نسبت به هر دوی این احتمالات هشیار باشد و در هر حالت با آگاهی و عقلانیت جلوی رفتارهای عمدی و سهوی خطرناک را بگیرد.
منبع: فیس بوک علی نصری
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…