زیتون ـ مهسا محمدی: خبر عدم پذیرش یک نوزاد معلول رها شده در خیابان، در مراکز بهزیستی شهر مشهد یک بار دیگر این معضل اجتماعی را از خیابانها به اخبار کشاند. خبری که البته بعد از مطرح شدن آن در شبکههای اجتماعی از سوی مراکز بهزیستی این شهرتکذیب شد اما آمارهایی که بر مبنای این اخبار از سوی مسوولان منتشر شده است٬ نشان از عمق فاجعه در این شهر زیارتی دارد.
در پی اعلام این خبر مسوول دفتر کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی خراسانرضوی گفت که ماهانه ۶۰ کودک رها شده در مشهد تحویل بهزیستی میشوند و این آمار بدان معناست که سالانه بیش از ۷۰۰ کودک در گوشه و کنار این شهر رها میشوند.
مشهد و بحران کودکان رها شده
آماری که از کودکان رها شده در کل کشور منتشر میشود، دقیق نیست. بنابر گفته مسوولان وزارت بهداشت٬ بسیاری از آمارهای مرتبط با آسیبهای اجتماعی محرمانه محسوب میشود. با این حال از بین آمارهایی که به صورت جسته و گریخته اعلام میشود، ارقامی بین هزار تا ۵ هزار و پانصد کودک به چشم میخورد.
پیش از این انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، تعداد کودکان رها شده در کل کشور را کمتر از هزار نفر اعلام کرده بود. این در حالی است که کارشناسان و آسیبشناسان این حوزه از رقمی بسیار بالاتر از این خبر میدهند. مجید ابهری، آسیبشناس در گفتگو با روزنامه آفتاب یزد این تعداد را بر اساس اطلاعات موجود، روزانه بین ۱۲ تا ۱۵ نفر تخمین میزند که این تخمین ما را به رقمی بالای ۵ هزار کودک در سال میرساند. با مبنا قرار دادن هر کدام از این آمارها، ۷۰۰ کودک رها شده در مشهد حکایت از آن دارد که این شهر بسیار بیشتر از سایر شهرهای کشور درگیر این آسیب بوده و هست.
علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سال گذشته برای کنترل این موج فراگیر در مشهد از کسانی که به هر دلیل توان نگهداری از کودک خود را ندارند، تقاضا کرده بود که به «هیچوجه» آنها را سر راه یا در مراکز زیارتی رها نکنند و کودکان را تحویل مراکز بهزیستی دهند و همچنین از تسهیل آییننامههای مربوط به این موضوع خبر داده بود. کارشناسان معتقدند تعداد خانوادههایی که از پس تامین هزینههای کودکان خود برنمی آیند و کودکان ناخواسته و معلول چنان بالاست که عملا تحویل همه این کودکان به بهزیستیها علیرغم تسهیل آییننامه ممکن نیست.
حل آسیب اجتماعی «کنسرت» در مشهد
اما تنها چیزی که مشهد را به صدر اخبار میکشاند و مرکز توجه قرار میدهد کودکان رها شده در خیابان آن نیست. در طی یکسال اخیر نام این شهر به دلیل مواضع تند امام جمعه آن، احمد علم الهدی، در برابر برگزاری کنسرتهای مجاز در این شهر، به کرات شنیده شد و محل بحث و اختلاف فراوانی شده است. او کنسرت را «ابزارگناه» میخواند و میگوید که مشهد تنها شهر «محترم» و «مقدس» است و هیچ «کافری» نباید به آن وارد شود و حکم میکند که کسانی که کنسرت میخواهند در مشهد نمانند و به جای دیگری بروند.
تکیه بر تقدس و پاک نگاه داشتن مشهد از آنچه که به نظر امام جمعه این شهر آسیب به نظر میرسد و اختلاف با بالاترین مقامهای اجرایی کشور بر سر این موضوع در حالی اتفاق میافتد که مشهد به دلایل مختلف یکی از بالاترین آمارها را به لحاظ آسیبهای اجتماعی نسبت به شهرهای دیگر ایران دارد، حال آنکه وضعیت کل کشور نیز چنانچه از گزارش خرداد ماه وزیر کشور به مجلس برمیآید «شوک آور» است.
تقدس مشهد و وجود مهمترین مرکز زیارتی ایران در آن، که قاعدتا باید به نفع ساکنان این شهر تمام میشد، حال تبدیل به بهانهای برای ممانعت از اجرای حداقل برنامههای معقول و علمی، برای نجات این ایالت خودمختار از رنجها و آسیبهایش شده است
مهاجرپذیر و زیارتی بودن مشهد، هم مرز بودن خراسان رضوی با افغانستان که دسترسی به مواد مخدر را آسان میکند، اختلاف طبقاتی شدید در این شهر که یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از جمعیت سه ملیونی آن را حاشیهنشین کرده است و مواردی از این قبیل٬ از جمله دلایل عمده آمار بالای آسیبهای اجتماعی در این شهر عنوان میشود.
حسین اکبری٬ جامعه شناس بر همین اساس عقیده دارد که در نظر گرفتن مشهد به عنوان پایتخت معنوی، موجب شده کمتر به آسیبهای آن توجه شود و به همین دلیل بسیاری از مسائل« نادیده» گرفته شده یا عمدا بر روی آن «سرپوش» گذاشته میشود. این سرپوش گذاشتن منجر به رشد روزافزون آسیبها میشود٬ در حالی که برنامهای برای کنترل آن وجود ندارد و کار به جایی میرسد که دیگر پنهان کردن آن ممکن نیست.
علیرغم تمام شواهد موجود از نظر علم الهدی چون نظام ایران یک «نظام ولایی» است «قطعا» میزان آسیبهای اجتماعی در آن پایین است. او همچنین عقیده دارد:«وضعیت با ثبات کنونی در کشور، حاصل تجهیزات و تسهیلات نبوده و به همین علت باید به ایمان و دین توجه زیادی داشت و از آسیبهای اجتماعی پیشگیری کرد.»
با توجه به شرایط موجود به نظر میرسد راهکار همیشگی و آزموده شده توسل به دین و مقدسمابی، به شیوه علم الهدی، برای کنترل آسیبهای اجتماعی در مشهد در دستور کار قرار گرفته است.
فقدان برنامهریزی دقیق و متناسب با وضعیت خاص این شهر و بهره گیری از منابع مالی فراوانی که در آن و بالاخص در آستان قدس رضوی متمرکز شده است، در آمار رو به رشد آسیبهای آن به خوبی خود را نشان میدهد. زمانی که در رابطه با لغو کنسرتها در مشهد اختلاف بالا گرفته بود، کاربران شبکههای اجتماعی به طنز از خودمختاری خراسان رضوی و مشهد سخن میگفتند. با نگاهی به آنچه که در این شهر میگذرد گویی این طنز به تلخترین معنی خود در حال تحقق است. تقدس مشهد و وجود مهمترین مرکز زیارتی ایران در آن، که قاعدتا باید به نفع ساکنان این شهر تمام میشد، حال تبدیل به بهانهای برای ممانعت از اجرای برنامههای معقول و علمی شده است، از سوی دیگر همزمان سعی میشود که شهر از همه نشانههای استاندارد و پذیرفته شده فرهنگ عرفی حتی با همین غربالهای ریز جمهوری اسلامی خالی شود، تا به زعم امام جمعه مشهد٬ «حرمت» شهر از بین نرود.