بد نیست وزارت کشور عکس خندانی از شیخ احمد جنتی پیدا کند و بر سر در همهی حوزههای رایگیری بکوبد تا نوع و سلیقهی حکومت با این تمثال مبارک، معین شود. یک وقتی جلال آلاحمد از نعش شیخ فضلالله نوری گفته بود که علامت استیلای غربزدگی است و حالا میتوان از کالبد چروک و فرتوت جنتی به عنوان میراثدار آن مرحوم گفت که نشانهی استیلای کامل استبداد دینی است.
ماجرای شورای نگهبان و نظارت استصوابی و حرکات فارغ از قانون و شرع دبیرش، آنقدر تکرار و مکرر شده که مثل عادتی انتخاباتی، عادی به نظر میرسد. از مجلس دوم شورای اسلامی، کار شورای نگهبان شروع شد و این حذف و گزینش هیچ وقت به پایان نرسید. غربال شورای نگهبان بارها سرنوشت کشور را تغییر داد و از قضا اشتباهات شورا به قول احمد جنتی در دوم خرداد و مجلس ششم به اصلاحات و پیشرفت نسبی امور ختم شد؛ اما به هر حال شورا به زودی اشتباه را جبران کرد و مجلس ششم را به توپ رد صلاحیت بست و چهرهی مجلس هفتم را تغییر داد.
حالا ۱۲ سال است که جبهه اصولگرا اکثریت دارد و اصلاحطلبهای گزینشی در اقلیت هستند. شورای نگهبان هر چهار سال یکبار فضای گلخانهای و مصنوعی میسازد و دوباره اصولگرایان اکثریت پیدا میکنند. عجیب است که این اکثریت اگر بدترین عملکرد را داشته و مثلا دولتی را حمایت کرده باشند که ۸۰۰ میلیارد دلار بینظارت مجلس بر باد داد، باز هم در انتخابات شکست نمیخورد. حتی وقتی نمایندگان أصولگرا رشوه میگیرند، باز هم در انتخابات پیروزند. بیرقیبی هم نعمتی است که نظارت استصوابی میآورد.
انتخابات مجلس دهم، دوباره همان راه مکرر را میرود و بلکه رفته و به آخر رسیده است. شورای نگهبان اکثریت نامزدهای اصلاحطلب را چه در مجلس شورا و چه در مجلس خبرگان رد صلاحیت کرد. اعتراض رقیقی شکل گرفت و رد صلاحیت شدهها بعد از کمی تعجب به خانه رفتند. در خطبه نماز جمعه و منبر صدا و سیما به وعظ و درس فرمودند که قبول نکردن نظر شورا دیکتاتوری است و حضرت جنتی مظلوم است و در کمال مظلومیت هزاران نفر را از دم تیغ حذف گذراند و خلاص. کمتر از یک ماه به انتخابات مانده و بعد هم نوروز است و مردم گرفتار مصایب شیرین آخر سال و نه کسی حال و وقت اعتراض دارد و نه اصلا کسی از رد صلاحیت شدهها آنقدر اصراری دارد که به مجلس برود تا احیانا قدری بلندتر اعتراض کند. اصلاحطلبان پذیرفتهاند که به هر صورت و هر ترتیبی حتی اگر نمایندهای نداشته باشند در انتخابات شرکت میکنند. خبرگزاری فارس به جناب عارف، سر سلسله اصلاحطلبان تایید شده؛ لقب اصلاحطلب نجیب میدهد و فقط گله میکند که گویا همین امروز به ایران تشریف آوردهاند و خبری از قبل ندارند و چرا در مورد وقایع ۸۸ موضعی نمیگیرند.
حسن خمینی که به نسب از همهی ردشدگان معروفتر است، چند روزی از احراز نشدگیاش گذشت و عاقبت ناامیدانه حتی شکایت هم نکرد و دلیل هم اینکه اگر احراز نکردند بعدا هم نخواهند کرد، چیزی در این معنا که آدمی که خودش را به خواب زده بیدار بشو نیست.
با این لشکر شکست خورده و اطلاحطلبان نجیبِ همهچیزپذیر، حسن روحانی رییسجمهور، باید دایهی دلسوزتر از مادر باشد که بیشتر از همان چند کلمه اعتراضی که قبل از سفر به فرنگ گفت، حرفی بزند. اگر همین سکوت ممتد شود، پس پروندهی انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی نیز بیدردسر و به همین سادگی بسته خواهد شد.
اما بعد، اگر بخواهیم روزی و روزگاری در این ستون که اسمش «خاطراتی برای آینده» است به رسم روزانهنویسی، روایت تاریخ کنیم؛ باید نوشت طومار دولت اعتدال و تدبیر از همین آخرهای زمستان سال ۹۴ در هم پیچید. وقتی تن به نظارت استصوابی داد و کارهای ناتمامی مثل رفع حصر و آزادی زندانیان را به مرور زمان وا گذاشت، عمر دولتاش مستجعل شد. تا بیست روز دیگر انتخابات است و با این وضع و حال زار و نزار نامزدهای اصلاحطلب، تنور که هیچ، سماوری هم گرم نمیشود و شاید در عین شگفتی نه عارف به مجلس شورا برود و نه هاشمی به خبرگان و در آن صورت به احمد جنتی باید تبریک گفت که توانسته نظارت استصوابی را پس از سالها تجربه، چنان ظریف انجام دهد که معاندان را به دست فقهای شورای نگهبان حذف کند و منافقان را با بیرغبتی مردم و رای نیاوردن و این چنین دموکراتیک.