ترور عجیب سفیر روسیه در ترکیه نشان داد که اوضاع منطقه ناپایدارتر از آن است که تصور میشود و به قول معروف اوضاع به مویی بند است! و فردا را نمیتوان پیشبینی کرد، چه رسد به آیندهای که به کلی نامعلوم است. این بحرانها از پی حمله امریکا به عراق رخ داد، هرچند ظرفیت آن در داخل منطقه وجود داشت، ولی این حمله و سقوط یک رژیم به دست نیروی بیگانه از منطقه، موجب فعال شدن مجموعه ظرفیتهای خشونتآمیز شد.
متاسفانه حکومت ترکیه در مواجهه با اوضاع منطقه برخورد مسوولانهای نداشته است. از همان زمان که گمان میکرد در زمان کوتاهی حکومت اسد را در سوریه یکسره میکند و اردوغان خود را در سطح رهبر منطقه و حتی جهان اسلام معرفی خواهد کرد، مرتکب اشتباه شد تا آن زمان که هواپیمای روسی را سرنگون کرد و با وجود قدرتنمایی اولیه، وقتی که دید سنبه طرف پرزور است، عذرخواهی کرد. همچنین تا بعد که تبعات حمایت از گروههای جهادی و سلفی، گریبان خودش را گرفت و با انواع و اقسام بمبگذاری امنیت ترکیه را از میان بردند. کودتای ترکیه نیز ضربه بعدی بود که گمان میرفت پس از این کودتا اردوغان تجدیدنظری اساسی در سیاست منطقهای خود کند. ترکیه اکنون با کاهش ٢٠ درصدی در ارزش لیر ترکیه و توقف رشد اقتصادی و گردشگری مواجه شده است. ولی همه این اقدامات یکسو، ترور اخیر اثرات مخربتری بر این کشور خواهد داشت زیرا این واقعه نشان داد که تروریسم برای ترکیه نه یک پدیده بیرونی و فرامرزی که برعکس یک پدیده کاملا درونی است. به طوری که در نیروی پلیس آنجا هم لانه کرده است، نیروی پلیسی که هزاران نفر از اعضایش پس از کودتای تابستان اخراج شدند. حالا معلوم میشود که حتی دیگر اقدامات تروریستی و بمبگذاریها میتواند با همراهی یا سکوت نیروی پلیس انجام شده باشد. در واقع این ترور کلیت نظام اداری و سیاسی ترکیه را مورد سوال قرار داد. پس از این ترور اوضاع اقتصادی این کشور بدتر هم خواهد شد زیرا گردشگری به حداقل ممکن خواهد رسید، چرا که تروریسم در نیروی حافظ امنیت گردشگران رخنه کرده است. اینکه آن فرد از طرفداران گولن بوده یا نبودهاند هیچ تغییری در اصل ماجرا نمیدهد.
اشتباه ترکیه از آنجا ناشی شد که تفاوت موقعیت خود را با عربستان و قطر مورد توجه قرار نداد. آنها کشورهایی بودند که دور از میدان سوریه قرار داشتند و عوارض این جنگ گریبان آنان را نمیگرفت. به علاوه آنها دو کشور نفتی هستند که نیازی به درآمدهای جاری مثل گردشگری ندارند، و به لحاظ منابع ارزی در موقعیت خوبی هستند، در حالی که ترکیه نمیتوانست وارد معادلات و مجادلاتی شود که اقتصاد آن کشور را در معرض شوک قرار دهد.
آنچه در جریان این ماجرا مهمتر است، وضعیت خطیر سوریه است و اینکه بروز هر اتفاقی در آن کشور محتمل است و میتواند شعلههای بحران را در داخل این کشور و نیز مناطق دیگر شعلهورتر کند. واقعیت این است که سوریه راهحل نظامی به معنای حذف کامل یک طرف ندارد. نه دولت سوریه قادر است تا ابد بجنگد و نه مخالفانش قادر هستند که کار آن را یکسره کنند. ولی فرسایشی شدن این جنگ نه فقط به اضمحلال بیش از پیش کشور و ملت سوریه میانجامد، بلکه ظرفیت آن را دارد که اوضاع منطقه را بحرانیتر کند. بنابراین موفقیت نظامی دولت سوریه در حلب، بهترین فرصت است که یک طرح جامع صلح روی میز مذاکرات گذاشته شود.
فراموش نکنیم که ورود مستقیم روسیه در بحران سوریه این حسن را دارد که طرفهای درگیر ماجرا، اعضای اصلی شورای امنیت هستند و میتوانند توافقاتی را سامان دهند و سایر کشورهای درگیر در ماجرا که قدرت حل منازعه ندارند را تابع تصمیمات خود کنند. ارایه یک طرح سیاسی از جانب اسد و متحدانش نه تنها فشارها را علیه آنان در قضایای حلب خنثی میکند، بلکه توپ را به زمین مخالفان رژیم خواهد انداخت. در چنین جنگهایی اگر پیروزی نظامی تبدیل به یک پیروزی سیاسی نشود، بدون تردید و با گذشت زمان به شکست تبدیل خواهد شد؛ تجربهای که در جنگ ایران و پس از فتح خرمشهر به دست آوردهایم.
یک نکته مهم را فراموش نکنیم. فارغ از اینکه واقعیت ماجرای سوریه چیست و چه نیروهایی در برابر حکومت سوریه قد علم کردند و کدام رژیمهای مرتجع عربی آتشبیار این معرکه هستند، آنچه در اذهان مسلمانان جهان مطرح و تا حدود زیادی با اقبال مواجه شده، این جنگ را نوعی جنگ فرقهای معرفی کردهاند. بخشی از دشمنان ایران سعی کردند که جنگ ایران و عراق را جنگ عرب و فارس جا بزنند که شکست خوردند. یک علت مهم این شکست سیاستهای برخی حکومتهای عربی به ویژه سوریه و در مرحله بعد لیبی بود که این صفبندی را شکستند و از این نظر ایران باید از آن مواضع خوشحال باشد. ولی اتفاقات سوریه فراتر از عرب و فارس تعبیر میشود و به نفع ایران نیست که این وضع ادامه یابد. کافی است که خطر سلفیها از روی سوریه دفع شود و همه نیروها به تفاهمی ملی برسند. همین حد برای ایران کفایت میکند. ایران میتواند پیشگام چنین ایدهای باشد.
منبع: روزنامه اعتماد