توضیح: متن پیشرو، یادداشت مترجم کتاب «خرافات به مثابهی ایدئولوژی در سیاست ایرانیان از مجلسی تا احمدی نژاد» است که برای انتشار و معرفی در اختیار «زیتون» قرار گرفته است.
یادداشت مترجم
ترجمهی کتاب «خرافات به مثابهی ایدئولوژی در سیاست ایرانیان از مجلسی تا احمدی نژاد» پیش روی شماست. این کتاب تالیف آقای علی رهنماست، که اول بار در سال ۲۰۱۱ چاپ و منتشر شده است. اصل کتاب به زبان انگلیسی بوده و برگردان به فارسی از همین زبان صورت گرفته است. نویسنده در این کتاب چنان که از عنوان و اسم آن میتوان حدس زد بر مقولهی خرافات و به ویژه بر خرافات در حوزهی دین تمرکز کرده و تاکید میگذارد. در این کتاب، تعریف خرافات و زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیدایی آن به روشنی آمده و اهداف، سوء استفادهها و موارد کاربست خرافات از جمله در جامعهای با مختصات جامعهی ما، ایران، به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
گفتنی است که کلمهی خرافه، که جمع آن خرافات است به معنی حکایتهای شبانه، سخنان پریشان و نامربوط؛ و سخنان بیهوده اما خوشآیند، آمده است. دهخدا نیز تعریف خرافه را در فرهنگ خود به این صورت میآورد: بنا به روایتی، خرافه در ابتداء نام مردی بود از قبیلهیی در شبه جزیرهی عربستان پیش از اسلام. در حکایت آمده است که او شبی به سیطرهی جنها در آمد، و پس از رهایی، قصههایی را از دنیای جنها با آب و تاب بسیار برای مردم نقل میکرد. مردمی که حکایتهای او را باور نداشتند، به علامت انکار، میگفتند که این داستان از خرافه است. پس آز آن بود که به هر داستان و داستانسرائی هرچند شیرین و جذاب ولی بی پایه، خرافه میگفتند.
وقتی میگوئیم خرافات، منظور این باور جزمی به تأثیرگذاری امور ماورائی در امور دنیوی است، بدون مدرک عقلی یا نقل معتبر و علمی، و یا اعتقاد به وجود پدیدههایی که عقل و یا نقل معتبری آن را تأیید نمیکنند. میگویند که در حیطهی مذهب و متون دینی بحث از عالم ماوراء، غیب و یا اقدامات خاص خداوندی، بیش از عرصههایی است که اساسا خود را درگیر این نوع مقولات نمیکنند، و به همین خاطر زمینههای بروز خرافات در حوزهی مذهب سادهتر است و به راحتی صورت میگیرد. لذا شیادان و متقلبان مردم فریب تحریک میشوند تا از این زمینهی آماده، به نفع مقاصد خود سوء استفاده کنند. نمونهی بارز آن هم احمدی نژاد و مجموعهی اطرافیان اوست که به مدت ۸ سال تا آنجا که میتوانستند از ابداع، تبلیغ و ترویج عوامفریبانهی خرافات بخصوص حول امورات مذهبی، فروگذار نکردند.
در اندیشهی دینی، چیزی به نام خرافه نباید وجود داشته باشد و اگر مقولهیی هم در ارتباط با ماوراء مطرح شده، اعجاز و معجزه بوده که صرفا فعل خداوند و یا خواست آفریدگار بوده است. چنان که میبینیم معجزاتی را نیز به پیامبرانی مانند ابراهیم و موسی و عیسی نسبت دادهاند. علاوه بر این، تاریخ زندگی انبیاء و مصائب و دشواریهای طاقت سوزی که آنها در راستای تحقق آرمانهای الهی خود تحمل کردهاند به روشنی نشان میدهد که معجزات، مواردی استثنایی بوده و اگر قرار باشد به قاعده تبدیل شود آنگاه عین خرافات خواهند بود. مهمتر از این، آیات متعدد قرآن است که همهی رسولان را با شأنی انسانی و نیز پیامبراسلام را همچون دیگر انسانها معرفی کرده و آشکارا میگوید “بگو من به شما نمی گویم که گنجینههای خداوند نزد من است و من غیب نمی دانم، و به شما نمیگویم که من فرشتهام، بجز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمی کنم . . . “.
شما در همین کتاب که در دست دارید خواهید دید که شاهان صفوی و حتی محمدرضا پهلوی و نیز محمود احمدی نژاد با توسل به خرافات، چه جایگاه عجیب و غریبی برای خود در عالم بالا و نزد خدا و پیامبر و ائمه در نظر میگیرند، و هر کدام مدعیاند که عالم غیب به طور خاص به آنها نظر داشته و آنها را از جمله از بیماریها، خطرات مرگبار و واز دست دادن قدرت، درامان داشته است! این در حالی است که میدانیم پیامبر خدا که او را حبیب یا عشق خدا مینامند از جمله در جنگ اُحد چه زخمهای سنگین که برنداشت و چه ناملایمات مهلکی که متحمل نگردید.
جالب این که متون مذهبی برای مقابله و خنثی کردن تلاش شیادان و فرصت طلبان برآن است تا از سوء استفادهی آنها از خرافات در حوزهی دین جلوگیری کند و از این بابت هر جا که لازم بوده، هشدار نیز داده است. از این رو و برای مثال در متون مقدس داریم که حضرت موسی، زمانی بیمار شد و در دعا از خداوند خواست تا او را شفا دهد. خدا اما در پاسخ دعای حضرت موسی گفت که به جای دعا به طبیب مراجعه کند تا بر اثر مداوای طبیب سلامت خود را بازیاید. چون دعا برای مواقعی است که افراد تلاش خود را کرده ولی به نتیجه نرسیدهاند. ضمنا مواردی نیز که خارج از چارچوب عادی زندگی رخ داده “استثناء” است و مطلقا قابل تعمیم نمیباشد.
باری، اگرچه انسان را حیوان خرافه ساز میدانند، اما اعتقاد به ماوراء و غیب لزوما به خرافه پروری نمیانجامد، در قرآن هم آمده که ما مثال میزنیم و از این مثال برخی گمراه و برخی هدایت میشوند. این زمینه وجود دارد که با برداشت ناقص از دین یا شریعت، به وادی خرافات گرفتار شد، ولی به احتمال بسیار میتوان گفت که دین یا شریعت، خرافه پرور نیست. با دین، هم میتوان ستم کرد و هم میتوان عدالت را برقرار نمود. هم میشود خرافی بود و هم می توان ازعقلانیت و دانش هواداری کرد. مفهوم سایر دستآوردهای مدرن بشریت مانند دموکراسی، آزادی، مکانیسم های توسعهی اقتصادی و … نیز به همین صورت است.
کتاب حاضر همچنین میکوشد تا ناسازگاری آن دسته از احادیث و متون روائی که به وسیلهی مجلسی فراهم آمده را با مبانی پذیرفته شدهی عقلائی نشان دهد، و نیز خرافی بودن آنها را به نمایش بگذارد. نویسندهی کتاب از این نیز فراتر رفته و استدلال میکند که چگونه ادبیات روائی با نفوذ به فرهنگ عمومی جامعه، بسیاری از کنشهای سیاسی در ایران را وسیعا تحت تاثیر قرار داده و به پیش میبرد.
در پایان وظیفهی خود میدانم از دوستانی که در کار ترجمه، روخوانی، تطبیق متن، و صفحه بندی کتاب مرا یاری دادهاند صمیمانه سپاسگزاری نمایم و آرزو کنم که اگر از این نلاش ناچیز فرهنگی نوری برخاست و راه علاقهمندان آگاهی و عقلانیت را در حدّ خود روشن ساخت، خیر این آگاهی بخشی و روشنگری پیشکش آنان باد!
فرهاد مهدوی
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…