هرچه به روزهای پایانی سال نزدیک میشویم، جنب و جوش و خیزشی افزون بر همیشه از جانب مردم برمیخیزد تا سال نو را کهنه کنند، امسال هم شاهد چنین پدیده ای مثل همیشه هستیم و افزون بر آن با برگزاری مهمترین انتخابات ایران در ماههای اولیه سال آینده، شاهد جنب و جوشهایی در گروهها و محافل سیاسی هستیم و هر طیف و گروهی، هر شخص و فردی به گمانهزنیهای همیشگی مرتبط به امر انتخابات میپردازد و افزونتر از آن، آنچه که این جنب و جوش را خاص تر میسازد تلاش عدهای برای نو کردن رییس جمهور همزمان با سال نو است.
بیشتر گمانه زنی ها حول برکرسی نشستن مجدد روحانی است و عملکردهای ۴ ساله دولت وی در مسائل داخلی و خارجی با تکیه بر ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی سنجیده میشود و مقالات و نوشته ها در این زمیته به وفور یافت میشود.
در این مقال سرسخن و گمانه زنی ما بر سر آمدن رقیب اصولگرای مخالف روحانی و دولت وی است که چه کسی ریسک آمدن به میدان مبارزات انتخاباتی را به جان میخرد. هرچند از لحاظ طیفی و جناحی، اصولگرایان در چند ماه مانده به انتخابات ظاهرا نتوانسته اند هنوز به اجماع برسند، ترس از قانون نانوشته دو دورهای بودن ریاست رئیس جمهوران ایران نیز سدی است که مانع حضور اصولگرایان بصورت شخصی میشود.
اگر این قانون نانوشته همچنان رعایت شود، حتما نه یک شخص بلکه چندین نفر از اصولگرایان به مدد نظام آمده تا تنور انتخابات را گرم نموده و انتخابات این دوره نیزهمانند یک انتخابات تلقی شده و مردم به پای صندوقهای رأی کشیده شوند.
در این میان وضعیت سرهنگ قالیباف مقداری متفاوت مینماید و هرچند تاکنون طعم تلخ دوبار شکست را در انتخابات ریاست جمهوری چشیده، دلایلی وجود دارد که وی عزم جزم کرده و پوتین پوشیده تا پا به میدان مبارزه با حسن روحانی بگذارد و به گمان نگارنده، سرهنگ قالیباف نه رقیب محتمل بلکه رقیب قطعی و مهمتر از آن رقیب واحد اصول گرایان در برابر رییس جمهور روحانی خواهد بود. بخشی از این دلایل که مهمترینشان میباشد ناشی از تصمیم و استدلال شخصی سرهنگ قالیباف و بخشی دیگر ناشی از اوضاع پیش آمده در طول سال گذشته و بخصوص شش ماه اخیر است که در ذیل به سه دلیل عمده از این دلالیل میپردازیم:
اول؛ همانطورکه در بالا اشاره نمودیم، ریاست جمهوری در ایران نه چهار ساله بلکه هشت ساله است یعنی انتخاب یک شخص برای دوره چهار ساله اول تضمین کننده دوره چهار ساله دوم برای وی خواهد بود اما این دوره نشانه هایی به چشم میخورد و صداهایی به گوش میرسد که این قانون نانوشته نقض شود و تلاشهایی در این زمینه از جانب اشخاص حقیقی و حقوقی بسیاری از رأس هرم قدرت تا لایه های پایینتر صورت گرفته است، نمونه چنین تلاشهایی را میتوان از منع حضور احمدی نژاد توسط رهبری که به گمان نگارنده نه به سود روحانی بلکه حاوی طرحی برای ضربه زدن به وی است و جوسازیهای گسترده رسانه های اصولگرا علیه رییس جمهور و هیات دولت همانند طول دادن بدون دلیل قضیه معروف به حقوقهای نجومی است که هرچند دولت در این زمینه دست به کار شد و به حل و فصل قضیه پرداخت اما با گذشت بیش از ۶ ماه، این قضیه هر روز بزرگنمایی شده و شبی نیست که خبری در مورد حقوقهای نجومی آن هم بصورتی حساس از جانب صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش نشود.
دوم؛ دلیل دوم مرتبط است با عملکرد چهار ساله دولت روحانی در زمینه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی که عقب نشینی در زمینه فرهنگی و ضعف شدید تیم رسانه ای رییس جمهور باعث گشته عملکردهای مثبت دولت هم جنبه منفی پیدا کند.
رییس جمهور روحانی، برجام را مهمترین دستاوردِ نه تنها دولت خویش بلکه کل عمر نظام معرفی نمود و چنان در این زمینه بصورت ناخواسته غلو نمود که باعث بوجود آمدن انتظاراتی بیش از حد معقول آن هم در بازه زمانی کوتاهی گردید که متاسفانه همین امر تبدیل به شمشیری دو لبه در دستان روحانی گردید و هر روز که میگذرد لبه سمت وی تیزتر شده و به صورت وی نزدیکتر میشود. آغاز به کار رییس جمهور جدید آمریکا نیز بر تیزتر نمودن این لبه شمشیر افزوده است و چه بسا روحانی با شمشیری دست خویش، بر بخت خویش بزند.
از منظر اقتصادی، دولت روحانی فقط توانست تورم مهار گسیخته ارث رسیده از احمدی نژاد را مهار کند اما با هزینه ای بسیار بدتر از آن یعنی رکود، رکودی که مانع چرخیدن چرخهای اقتصادی کشور گردیده است. رکودی که احمدی نژاد با زیرکی برای دولت پس از خویش طراحی نمود که اگر مخالفت آیت الله خامنه ای با حضور وی در انتخابات اتفاق نمیافتاد، ثمره این طراحی و برنامه ریزی را به آسانی در سبدش قرار میداد و با دست رد آیت الله خامنه ای بر سینه احمدی نژاد، شخص دیگری همچون قالیباف می تواند ثمره و نتیجه این طراحی را به نفع خویش بچیند.
این طراحی و برنامه ریزی که از آن سخن میگوییم یک طرح بسیار زیرکانه و دقیق برنامه ریزی شده از جانب احمدی نژاد بود که توانست آن را بخوبی عملی سازد و متاسفانه در این مقال فرصت بررسی و پرداختن به آن نیست.
از جانب دیگر هرچند رییس جمهور روحانی اجازه استفاده از امکانات صدا و سیما برای تشریح و توجیه و اعلام فعالیتهای مهم خویش را نداشت، تیم رسانه ای وی نیز بسیار منفعلانه عمل نموده و نتوانست از ظرفیت شبکه های مجازی بهره مناسب را ببرد بعنوان مثال اگر طرح تحول سلامت وزارت بهداشت که یک طرح بسیار مهم و تاریخی بوده و فقط در برخی کشورهای مرفه جهان اجرا میشود توسط شخصی مثل احمدی نژاد عملی میشد تمام مردم ایران از مزایای آن مطلع میشدند طرح بزرگی که دولت نتوانست آن را بخوبی تشریح نموده و روی آن مانور دهد و شاید کمتر از ده درصد مردم ایران به اهمیت چنین طرحی پی برده باشند.
سوم؛ استدلال و دو دو تا چهارتایی از جانب قالیباف دلیل اصلی حضور وی بعنوان رقیب واحد روحانی می باشد. قالیباف بخوبی میداند چه پا به میدان مبارزات ریاست جمهوری بگذارد چه از خیر آن بگذرد آینده شغلی و سیاسی وی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت چراکه در همان روز انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراهای شهر نیز برگزار میشود و باتوجه به برخی نشانه ها احتمال از دست دادن مقام شهرداری پایتخت بسیار محتمل خواهد بود.
همگان حتی آنان که پیگیر اخبار سیاسی نیستند بخوبی میدانند که نتیجه انتخابات شورای شهر پایتخت، میتواند تکرار انتخابات مجلس شورای اسلامی در آن شهر باشد و این یعنی برکناری قطعی قالیباف از شهرداری؛ هرچند به ظاهر و مطابق قانون، مجلس شوری اسلامی از طریق انتخاب هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا مسؤول تایید و رد صلاحیتهای کاندیداهای شورای شهر است اما بازهم احتمال رد صلاحیت کاندیداهای شاخص طیف اصلاح طلب و اعتدال وجود خواهد داشت ولی این احتمال نیز وجود دارد که گزینه های سطوح سه و چهار این دو طیف مجالی یابند تا از فیلترهای رد صلاحیت به سلامت بگذرند که نتیجه آن تکرار انتخابات مجلس در تهران خواهد بود و اینبار یک لیست واحد بر صندلی های شورای شهر تهران تکیه خواهد زد و وقوع چنین اتفاقی خداحافظی نه محتمل بلکه قطعی قالیباف با مقام شهرداری پایتخت خواهد بود.
قالیباف بهتر از همگان از این امر آگاه است و باوجود دو شکست در انتخابات ریاست جمهوری، بنا بدلایل مذکور به صحنه رقابت با حسن روحانی خواهد آمد و نه تنها رقیب اصلی روحانی بلکه کاندیدای واحد اصولگرایان نیز خواهد بود.
دلایل برای اینکه قالیباف کاندیدای واحد و تنهای اصولگرایان باشد بسیار است؛ سکوت و عدم به توافق رسیدن گروههای اصولگرا حربهای بیش نیست و فقط به سخنان باهنر اکتفا مینماییم که : پیشنهاد عدم حضور کاندیداهای سابق ریاست جمهوری به استثنای قالیباف، حاوی پیام بسیار مهمی است که حداقل آن ارسال پیام برای دیگر کاندیداهای بالقوه اصولگرایان همچون جلیلی است تا وارد رقابتهای انتخاباتی نشوند و شانس قالیباف برای انتخاب افزایش یابد.
آری اگر قرار است روز انتخابات یک روز سرنوشت ساز برای قالیباف باشد فعال بودن بهتر از انفعالی عمل نمودن است و اگر از دست دادن مقام شهرداری پایتخت قطعی مینماید و شانسی برای ابقای وی متصور نیست پس بهتر است پا به عرصه رقابتهای ریاست جمهوری بپردازد حتی اگر چند درصد شانس پیروزی برایش متصور باشد. به سادگی میتوان گفت قالیباف ترازویی به دست گرفته و سنگین شدن کفه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بر نشستن به امید کسب مجدد شهرداری را به چشم سر دیده است لذا پوتین پوشیده تا با روحانی حقوقدان مبارزه کند.
سرهنگ قالیباف احتمال شکست در نبرد بزرگ ملی را بر شکست در نبرد کوچک شهری ترجیح میدهد و حضور در این نبرد با برنامه خواهد بود که قطعا از استراتژیهای مرد فراموش نشدنی ایران، احمدی نژاد، بهره ها خواهد برد و نه تنها به سیاستهای تهاجمی به روحانی و حامیانش استفاده خواهد نمود بلکه از استراتژیهای روانی نیز بهره خواهد برد که ایجاد ترافیکهای عجیب، گسترده و مصنوعی خیابانهای پایتخت و متروی تهران جهت شکل گیری یک نارضایتی درونی در مردم آغاز اینگونه از استراتژیها بوده و در ماههای پیش رو شاهد مواردی دیگر خواهیم بود.
توضیح: این مطلب «صرفاً» بیانگر دیدگاه «خوانندگان زیتون» است. مطالب این ستون غالباً بدون اصلاح و ویرایش منتشر میشوند. شما هم میتوانید مطالب خود را به زیتون ارسال کنید. تماس با ما
یک پاسخ
این مقاله به نحوه تیزبینانه ای حال و آینده پیش روی را ترسیم میکند
واقعا سرهنگ می آید با تمام قدرت و امکاناتش
دیدگاهها بستهاند.