اگر چه تجربه آتشبسهای مستعجل و ناکام قبلی باعث میشود با دیده تردید به موفقیت آتشبس جدید نگریست، اما تغییر در موازنه قوای نظامی بعد از تسخیر شهر حلب و بالادستی روسیه در معادلات سوریه و همچنین چرخش مواضع اردوغان در سوریه و نزدیکی به شرق، باعث میشود تا موفقیت این آتشبس محتمل به نظر برسد. در عینحال این سناریو نیز بخت تحقق دارد که این آتشبس نیز مانند موارد قبلی تمهیدی برای پیشروی ارتش سوریه و تصرف مناطق دیگر چون ادلیب شود.
بر اساس ادعای مقامات وزارت خارجه سوریه، ۶۲ هزار مخالف مسلح سوری از این توافق حمایت کرده اند. همچنین شورای ملی مخالفان سوریه به عنوان بزرگترین ائتلاف مخالفان، حمایت خود را از این طرح اعلام کرده است. بر مبنای این آتشبس دولت و مخالفان، هر کدام قلمروهایی را که در دست دارند، حفظ میکنند و به دنبال افزایش قلمرو خود نمیروند. همچنین بمباران شهرها متوقف میشود و مسیرهایی برای فعالیتهای امدادی آزاد اعلام میشود. البته فتحالشام و داعش به عنوان گروههای تروریست مستثنی از این طرح هستند. همچنین هر گروه مخالف مسلحی که این طرح را نپذیرد، هدف مشروع برای حملات ارتش سوریه و متحدان منطقهای و جهانیاش تلقی میشود. این طرح قرار است در صورت موفقیت پایهای برای مذاکرات صلح و پایان جنگ داخلی شود.
پیرامون این طرح چند نکته مهم وجود دارد که در ادامه به اختصار توصیح داده میشود:
۱. امریکا در پروسه مذاکرات حضور نداشت. البته دولتهای روسیه و ترکیه منتظر آغاز به کار دونالد ترامپ در کاخ سفید هستند تا از دولت امریکا برای پیوستن به مذاکرات صلح دعوت کنند که به احتمال زیاد با موافقت وی همراه خواهد شد. در واقع دولت آمریکا مزاحمتی برای این طرح ایجاد نخواهد کرد. اما موفقیت این آتشبس شکستی برای دولت اوباما تلقی خواهد گشت که چندین دوره ناکامی در موارد مشابه را تجربه کرد.
۲-این آتشبس، در صورت موفقیت، ای فایده را برای مردم سوریه دارد تا کشتار و تلفات غیر نظامیها متوقف شده و در سرمای زمستان آنها بتوانند از امکانات حداقلی استفاده کنند. اما در درازمدت ساختار سیاسی مبتنی بر اقتدارگرایی، الیگارشی و مناسبات فرقهای حفظشده و دورنمای روشنی برای حل معضلات تاریخی مردم سوریه مشاهده نمیگردد.
۳.شرایط بهگونهای است که مخالفان دیگر نمیتوانند در مذاکرات صلح، خواهان خروج بشار اسد از قدرت بشوند. آینده سوریه نامعلوم است اما حداکثر سهمی که مخالفان بتوانند بدست آورند مشارکت در حاشیه قدرت و اندکی باز شدن فضای سیاسی است که پایداری آن معلوم نیست. همچنین ممکن است سوریه عملا به سمت فضای فدرالی پیش رود و یا دولت بپذیرد در نقاطی که مخالفان کنترل اوضاع را در دست دارند، اختیارات بیشتری به آنها در نهاد های محلی داده شود. در عینحال امکان تجزیه سوریه نیز منتفی نشده و در شرایط نامعلوم و در حال دگرگونی خاور میانه ممکن است زمینهای برای شکلدهی کشورهای جدید و تغییر نقشه منطقه شود.
۴-جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات به صورت مستقیم حضور نداشت. طبق ادعای وزیر خارجه روسیه بهزودی دولت مصر نیز به توافق میپیوندد و همچنین قرار است دولتهای اردن، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی نیز در آینده به این توافق ملحق شوند. این موضوع نشانگر تفاوت دیدگاه بین دولتهای ایران و روسیه پیرامون آینده سوریه است. اصرار ترکیه بر خروج نیروهای حزبالله لبنان این نگاه را تقویت میکند که روسیه در چارچوبی کلانتر میخواهد منافعاش در سوریه را با همراهی اجماع بزرگتری از نیرو های منطقه، جلو برده و در عینحال در دوران افول قدرت آمریکا و همچنین افزایش نگاه به شرق در بین برخی از بازیگران منطقهای، خود را به عنوان یک عامل توازن بخش و قدرت جهانی حامی مطرح کند. البته احتمال پیوستن ایران در ادامه مذاکرات وجود دارد. همچنین در شروع گفتگوهای آتشبس، ایران حضور داشت اما در نهایت روسیه و ترکیه پیمان آتشبس را امضا کردند. دولت ایران مخالفتی با این آتشبس ندارد و همچنین آمادگی خود را برای ضمانت اجرای تعهدات دولت سوریه و شبه نظامیان حامی آن اعلام کرده است. اما از آنجاییکه حوزه نفوذ و کنترل جمهوری اسلامی در سوریه افزایش چشمگیری در ۴ سال گذشته پیدا کرده است، لذا با تقویت شبه چنظامیان شیعی و بهخصوص گروه قوات الرضا به شکل مستقل و منفرد، میتواند خود را به متغیری که نمیتوان آنرا در معادلات سوریه نادیده گرفت، بدل سازد. اما آنچه روشن است بعد از جنگ داخلی محدودیتها برای نقشآفرینی جمهوری اسلامی در سوریه افزایش پیدا کرده و برخی از متحدان فعلی همراهی سابق را نخواهند داشت. ناخرسندی فرماندهان نظامی روسی از حضور قاسم سلیمانی در خیابانهای منطقه شرقی حلب در این خصوص روشنگر است.
۵- دولتهای روسیه و سوریه اکثر مخالفان مسلح سوری را به عنوان معتدل عملا به رسمیت شناختند و تنها فتحالشام( جبهه النصره سابق)، داعش و برخی از گروههای کوچک را مستثنی ساختند. توجه به این مساله برای ناظران و تحلیلگران مسائل سوریه در ایران اهمیت زیادی دارد تا معلوم شود که بر خلاف برخی از اظهار نظرها، اعتدال اکثر مخالفان سوری در حدی بود که حتی از ناحیه نیروهای متخاصم به رسمیت شناخته شود.
۶- پوتین یک بار دیگر نشان داد که سیاستش در روسیه فراتر از بشار اسد است و چشماندازی بزرگتر را مد نظر دارد. هدف مرحلهای ارتش روسیه تصرف حلب و تغییر موازنه قوا برای قرار دادن حکومت سوریه در موقعیت بالادستی بود. اینک با خروج برخی از نیروها میخواهد از این موقعیت به عنوان پشتوانهای برای توافق بین مخالفان و موافقان حکومت سوریه استفاده کند واین پیام را منتقل سازد که روسیه توسعهطلبی سیاسی و ژئوپلتیک و ژئواکونامیک خود در خاور میانه را به بشار اسد پیوند نمیزند. ضمن اینکه روشن ساخته است اجازه تغییرات بزرگ در نظام سیاسی سوریه را نیز نمیدهد.
یک پاسخ
قمارباز چه چیزی برای گفتن دارد؟
علی افشاری حق دارد چنان قماربازی همه چیز باخته اینطور گزافه گویی کند. وی بدون معرفی معضلات تاریخی سوریه فال می بیند که “معضلات تاریخی مردم سوریه” حل نخواهند شد! و باز با این توهم که حتما مردم سوریه مشتاقانه این یادداشتش را مطالعه می کنند، این دلسردی را به آنها منتقل می کند که سرشان کلاه رفته و جز “اندکی باز شدن فضای سیاسی” دیگر هیچ نصیبشان نخواهد شد!!
اما باز هم دست بردار نبوده و یادداشتش را با این دروغ به پایان می رساند که “دولتهای روسیه و سوریه اکثر مخالفان مسلح سوری را به عنوان معتدل عملا به رسمیت شناختند و تنها فتحالشام( جبهه النصره سابق)، داعش و برخی از گروههای کوچک را مستثنی ساختند.”!!!
آقای افشاری اگر سایت زیتون اجازه دهد که این سوال بنده را ببینند فقط به این سوال بنده پاسخ بدهد که کدام نیروی مسلحی که تا پیش از آزادسازی حلب از سوی روسیه و دولت سوریه بعنوان تروریست قلمداد می شدند، امروز از سوی آنان بعنوان نیروهای معتدل معرفی می شوند؟
بقیه بحث موکول به پاسخ جناب افشاری می شود.
دیدگاهها بستهاند.