زیتون- آناهیتا بختیار: بیشتر از دو ماه از موج اعتصاب غذای زندانیان سیاسی عقیدتی در زندانهای مختلف ایران میگذرد. در این میان مرتضی مرادپور در شصت و پنجمین روز اعتصاب غذایش به شکل مشروط آزاد شد. اعتصاب غذای آرش صادقی نیز در یازدهم دی ماه ۶۹ روزه شد. در میان موضعگیریهای مختلفی که بر سر اعتصاب غذای زندانیان در شبکههای اجتماعی به راه افتاده، اما زندانی دیگری هم هست که بیشتر از دو ماه است اعتصاب غذا کرده و بیشتر از ۴۰ روز است که در بهداری زندان اوین نگهداری میشود؛ در شرایطی که فرقی با سلول انفرادی ندارد.
علی شریعتی، فعال مدنی و سیاسی است که به علت شرکت در تجمع اعتراضی مسالمتآمیز علیه اسیدپاشی به زنان اصفهان، در مقابل مجلس شورای اسلامی دستگیر و به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماعی و تبانی» به ۵ سال زندان محکوم شد. او پیش از انتقال به بیمارستان و بهداری در بند ۸ اوین به سر میبرد. این زندانی در پی بازداشت خود که دهم آبان ماه اتفاق افتاده٬ اعلام کرده بود که در اعتراض به این حکم، اعتصاب غذا خواهد کرد و تا تبرئه شدن، اعتصاب خود را نخواهد شکست. این زندانی در پنجم دی ماه که حال جسمانیاش وخیم شده بود، برای چندمین بار به بیمارستان منتقل شد اما از پذیرفتن خدمات درمانی خودداری کرد و به بهداری اوین بازگردانده شد. علی شریعتی در این مدت بیشتر از ۲۰ کیلوگرم از وزن خود را از دست داده است.
در همین خصوص با مطهره پارسی، همسر علی شریعتی گفتوگو کردیم تا از اخرین اخبار مربوط به او مطلع شده و روزگار خانواده او را جویا شویم.
در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
آخرین بار چه زمانی با همسرتان صحبت کردید؟ در تماسی که داشتید وضعیت جسمانی ایشان را چطور ارزیابی میکنید؟
شرایطش خوب نیست. امروز بیهوش شد دو ساعت تمام حتی نمیتوانست چشمانش را باز نگه دارد. میزان قند بدنش ۴۳ و فشار خوناش ۸ روی ۶ بود.
استخوان های لگنش مستقیم روی تشک است و خوابیدن به هر طرف برایش دردناک است و در حال تبدیل به زخم بستر. محلی برای راه رفتن هم وجود ندارد. از طرفی توان راه رفتن هم ندارد.کلیه سمت چپ در حال از بین رفتن است و به شذت درد میکشد.
آیا در این مدت رسیدگی پزشکی در مورد ایشان انجام شده؟ در اخبار آمده بود که به بهداری زندان منتقل شده است.
بهداری بردن علی برای رسیدگی پزشکی نیست. وقتی در بند بود روزانه دو بار قند او را چک میکردند. الان در بهداری، حبس است و شاید روزی یکبار هم به او سر نزنند. بارها بیهوش شده و الان اگر حالش بد شود سربازهای مراقب بالای سر او میایستند تا به هوش آید. علی را به آنجا منتقل کردهاند که حالت انفرادی داشته باشد. در یک اتاق با دو سرباز و در هم قفل است. نه دستگاه اکسیژنی آنجاست و نه سیستم پزشکی.
هر بار که با علی صحبت میکنم، همچنان میگوید سر حرف خودم هستم و تا این حکم نشکند به اعتصاب غذا ادامه میدهم.
تنها یک پرستار است که روزهای تعطیل او هم نیست. اصلا رسیدگی پزشکی انجام نمیشود و تنها میخواهند به او فشار روانی وارد کنند. حتی لوازم مطالعهای که در بند داشت را الان ندارد و به او روزنامه هم نمیدهند.
از چه زمانی به بهداری منتقل شد؟ آیا از مسوولان زندان یا دستگاه قضایی کسی به ملاقات او رفته یا اظهارنظری کرده است؟
روز بیست و دوم اعتصاب غذای علی بود که بعد از مرخصی از بیمارستان، او را به بند نبرده و به بهداری منتقل کردند. یعنی بیشتر از ۴۰ روز. رییس زندان چند بار به ملاقات او آمده. دفعه اول از او عذرخواهی کرد و کمی شرایط را برایش بهتر کرد. بار دوم تهدطید کرد و بار آخر گفت که فکر کردی به هتل آمدهای؟ علی هم گفت من اینجا حتی شرایط بند را هم ندارم چه برسد به هتل. لحنشان بیشتر تهدیدآمیز است٬ اما اینکه تا به حال کسی بخواهد اقدام یا کمکی کند، چنین نبوده است.
آیا در تماسهایی که با او داشتید، از همسرتان خواستید که به اعتصاب غذایش پایان دهد؟
علی از وقتی تصمیم به اعتصاب غذا گرفت درباره آن صحبت کرد و از خانواده قول حمایت گرفت. ما هم با تمامی فشارها سعی میکنیم از او حمایت کنیم. البته خیلی از بزرگان لطف داشتند و از او خواستند که به اعتصاباش پایان دهد و علی هم به خاطر احترامی که برای آنها قایل بود، اعتصاب خشکاش را به اعتصاب غذای تر تبدیل کرد. اما میگوید تصمیماش قطعی است و میخواهد تا آخرین توان به این اعتصاب ادامه دهد تا به آزادی منجر شود.
۶۱ روز شده و نگران شرایط جسمانی علی هستم. انگار یک کابوس طولانی است که تمام هم نمیشود. مهمترین فکرهایم این روزها سلامتی علی است. سلامتی که قرار است با آن زندگی کنیم
در این مدت که پیگیر وضعیت همسرتان بودید، مسوولان و مقامها در مراجعههای شما چه واکنشی داشتند؟ وعده میدادند یا منکر میشدند؟
روز هشتم اعتصاب غذای خشک بود که نزد حاجیلو، دادیار ناظر بر زندان رفتیم. قبل از بستری شدن در بیمارستان بود و علی به مرز کما رسیده بود. حاجیلو گفت علی بمیرد هم مهم نیست، به او بگویید اعتصاباش را بشکند. این برخورد باعث بحث خواهر علی با حاجیلو و تهدید او به بازداشت شد. الان یک هفته است که حاجی مرادی به جای حاجیلو آمده است. نزد او هم رفتیم که برخورد بهتری داشت و گفت پیگیری میکنم. ولی فعلا هیچ اقدام خاصی صورت نگرفته است.
با شناختی که از همسرتان دارید به نظرتان اعتصاب غذایش را خواهد شکست؟
با احتساب نامزدیمان، ما دو سال است که با هم هستیم و رسما ۷ ماه است که عقد کردهایم. در دوران نامزدی علی را بازداشت کردند و در اولین مرخصی عقد کردیم. علی را میشناسم و او واقعا این حکم را قبول ندارد. او در دادگاه تجدیدنظر از تمامی حکمها تبرئه شد و تنها حکم امنیتی اجتماع و تبانی را برای او نگه داشتند که مصداق ان هم اعتراض به اسیدپاشی جلوی مجلس بود. این حکم را تعیین کردند تا او را اذیت کنند. اما هر بار که با علی صحبت میکنم، همچنان میگوید سر حرف خودم هستم و تا این حکم نشکند به اعتصاب غذا ادامه میدهم.
شرایط خودتان چطور است؟ در خصوص زندانیان، خانوادههای آنها هم انگار قدم به قدم همراهشان حبس میکشند یا اعتصاب غذا میکنند.
دقیقا ۵ ماه بود عقد کرده بودیم که علی را بردند. تازه داشتیم زندگیمان را شروع میکردیم. شرایط آنقدر وحشتناک است که نمیتوانم صحبت خاصی داشته باشم. فشارها بسیار زیاد است. وقتی حرفهای نامربوط هم میشنویم این فشارها مضاعف میشود. ۶۱ روز شده و نگران شرایط جسمانی علی هستم. انگار یک کابوس طولانی است که تمام هم نمیشود. مهمترین فکرهایم این روزها سلامتی علی است. سلامتی که قرار است ارا آن زندگی کنیم. از فشارها و آزاری که به او میرسانند قلبم فشرده میشود اما هیچکاری از دستم برنمیآید.
اما چند روزی است چیزهایی میشنوم که دلم را شکسته است و متوجه میشوم که سیستم کار خود را به خوبی بلد است. علی را در شرایط انفرادی نگه داشتهاند و اگر فردی بخواهد داخل بهداری شود او را با اندامی نحیف و لاغر و شرایط جسمانی وخیم به اتاقش منتقل میکنند که هیچکس او را نبیند. چهارشنبه بعد از دو ماه با او ملاقات حضوری داشتم. نمیتوانست صاف راه برود. مردی با قد ۱۸۰ شده ۵۲ کیلوگرم. از شدت ضعف و کاهش وزن، زانوهایش خم بود. در چنین شرایطی حرفهایی دربارهاش میزنند که وحشتناک است. مثل اینکه جایش خوب است و به او رسیدگی میکنند. خیلی وحشتناک است که همسرت، عشقات، نزدیکترین آدمی که داری در حال زجرکشیدن است و عدهای میگویند حالش خوب است. این حرفها دردم را دو برابر میکند. در حالیکه حکمی که به علی دادهاند خیلی ناعادلانه و ظالمه است. من به علی حق میدهم که از حق خودش دفاع کند. او حتی جاناش را وسط گذاشته که بگوید این ظلم را نمیپذیرد. امیدوارم بقیه هم از علی حمایت کنند. حمایت آنها شاید بزرگترین کاری باشد که میتوان برای علی که در حال آب شدن است و چیزی از او نمانده، انجام داد.