در بخش نخست این یادداشت، به نحوه نفوذ ویروس استاکسنت به تاسیسات هستهای نطنز و عملکرد آن پرداخته شد. در ادامه به نقش فیلمهای منتشر شده در صداو سیما بهعنوان یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی طراحان این ویروس و سهلانگاری یا خرابکاری مدیران وقت اشاره شد. بخش نهایی این یادداشت به سهم شعارهای ضد اسراییلی در ساخت استاکسنت اختصاص دارد. یادآوری میشود که از منابع اصلی این نوشته مستند Zero Days به کارگردانی آلکس گیبنی است که به بررسی چگونگی روند ساخته شدن استاکسنت پرداخته است.
***
حتی اندکی تردید نکنید که شعارها و ادبیات ضد اسرائیلی رهبران ایران ادله کافی را فراهم کرد تا استاکسنت با هدف توقف فعالیتهای هستهای ایران ساخته شود. کارکرد همین شعارهای ضد اسراییلی و نیز ندانمکاریهای استراتژیک باعث شد تا همه فعالیتهای هستهای اعلامشده و اعلامنشده ایران تحت کنترل آژانس قرار گیرد و بسیاری از آنها مانند تاسیسات آب سنگین و راکتور آب سنگین اراک، در حالی که کاملا آماده بهرهبرداری بود، برای همیشه تعطیل شوند.
یک کارکرد دیگر شعارهای ضد اسراییلی این بود که همه تاسیسات هستهای ایران تعطیل شد٬ اما قبل از تعطیلی آنها اقتصاد ایران نیز با تحریمهای سازمان ملل شخم زده شد. کارشناسان سازمان ملل میگویند تحریمهایی که علیه ایران اعمال شد در تاریخ سازمان ملل هیچگاه علیه هیچ کشور دیگری نه اعمال شده بود و نه بعید است بتوان بلایی را که سر ایران آمد بر سر کشور دیگری آورد.
حال اگر شعار های ضد آمریکایی و شعارهای ضد اسراییلی را به عنوان اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در نظر بگیریم حاصل جمع سیاستهای کلان اداره کشور ایران همانند پروژه آماده و تزئینکردن یک اتوموبیل پراید است برای اینکه چند بار با افتخار از سوی یک بولدوزر سنگین زیر گرفته شود.
وقتی رهبر کشوری مانند ایران، که فعالیتهای هستهای اعلام نشده دارد، در مراسم و سخنرانیهای رسمی که از تلویزیون پخش میشود، در مورد نابودی اسرائیل که مهمترین پایگاه آمریکا در منطقه خاورمیانه است سخنرانی میکند و تهدیدهایی را بر زبان میآورد که می تواند حمل بر تهدید اسراییل با سلاح هستهای شود، آنگاه میتوان فهمید چرا اسراییل حتی لحظهای از فعالیت دیپلماتیک و امنیتی علیه ایران دست بر نداشته و در این میان از همه پشتیبانیهای دستگاه سیاست خارجی و امنیتی آمریکا بر خوردار است. برای فهمیدن اندازه تهدید اسراییل علیه ایران و نیز علیه تاسیسات هستهای ایران بعد از استاکسنت٬ باید حتما سوابق اسراییل در برخورد با پروژههای مشابه اما کوچکتر را مطالعه کرد. این دو پروژه، حمله به تاسیسات اسیراک عراق و نیز دیروالزور در سوریه است. در این میان حمله به اسیراک عراق یک شاهکار نظامی بوده است.
از اسیراک تا مرکز هستهای سوریه
هفتم ژوئن ۱۹۸۱ یک واحد از کارکشتهترین خلبانهای اسراییل با هشت فروند اف۱۶ و اسکورت به ماموریتی اعزام شدند که حتی خود آنها از هدف نهایی ماموریت اطلاعی نداشتند. در جریان این ماموریت سکوت رادیویی برقرار بود و ارتباط راداری برای آنها تعریف نشده بود. هماهنگی ماهواره ای نیز در این عملیات وجود نداشت . محاسبات سوخت چنان دقیق و با وسواس انجام شده بود که برای انجام عملیاتی که ۱۲۰۰۰ مایل از اسراییل دور بود به سوختگیری هوایی نیاز نباشد. در فانتوم اف ۱۶ می توان باک اضافه در زیر بال هواپیما کار گذاشت که پس از خالیشدن جدا شده و میافتد. در زیر هر بال دو بمب یکتنی کار گذاشته شده بود و ترکیب دو بمب و باکهای اضافه مانور هواپیماها را دشوار میساخت. یکی از نگرانیهای آنان این بود که وقتی باک اضافه پس از خالی شدن از زیر بال کنده میشود به بمبها برخورد کند اما این اتفاق نیفتاد. با این حال٬ خلبانهای این پرواز ویژه، کارکشتهترین خلبان های اسراییل و یکی از آنها فضانورد ناسا بود.
پنهانکاری در این عملیات حساس برای این بود که قرار بود رآکتور چهل مگاتنی اسیراک عراق هدف قرار بگیرد که از سوی دولت فرانسه به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار در حال تکمیل بود. موساد از طریق جاسوسهای خود در فرانسه به نقشه راکتور و درصد پیشرفت آن دست یافته بودند. از طریق هک کردن یکی از ماهوارههای آمریکا نقشه پدافند اطراف سایت را پیدا کردند و دولت اسراییل به ریاست مناخیم بیگین در این اندیشه بود که اگر این عملیات یک ضربه شست نظامی و با ضریب موفقیت صد درصد نباشد یا شکست بخورد، عواقب آن برای اسراییل سنگین خواهد بود.
این عملیات به هیچ عنوان با آمریکا هماهنگ نشده بود و نیروی هوایی اسراییل نگران بود که از همان ابتدا عملیات از سوی آواکس های آمریکا در عربستان لو برود. آنها نگران ماهوارههای روسیه هم بودند که اگر از عملیات اسراییل مطلع میشدند به واحدهای موشکی عراقیها آماده باش میدادند و هواپیماهای اسراییلی با آن بمبهای سنگین نه میتوانستند مانور بدهند و نه عملا دیگر توانایی هدف قرار دادن اسیراک را داشتند و در نبرد هوایی با دهها میگ عراقی حتی امکان بازگشت هم نداشتند.
نیروی هوایی اسراییل در مسیر خود به آسمان عراق از جنوب صحرای سینا وارد گوشه فضای هوایی اردن شدند و از بالای سر کشتی تفریحی ملک حسین در خلیج عقبه رد شدند. اف ۱۶ های اسراییلی از خلیج عقبه وارد گوشه آسمان شمال عربستان شدند و بیشتر مسیر عربستان را برای شناسایی نشدن از سوی رادارهای سعودیها در ارتفاع نود متری پرواز کردند. آنها تا نزدیک بغداد را در ارتفاع پایین پرواز کردند و در نزدیک بغداد اوج گرفتند.
حمله زمان تغییر شیفت پدافند هوایی انجام شد
از شاهکارهای عملیات نظامی در اسیراک این بود که موساد دقیقا ساعت کار کارکنان و پدافند هوایی اطراف رآکتور اسیراک را میدانست. ساعت پرواز و رسیدن بالای سر اسیراک به شکلی تنطیم شده بود که در ساعت تغییر شیفت روز با شیفت شب پدافند هماهنگ شود. در واقع در همان حدود ده دقیقهای که کارکنان شیفت شب پدافند شام خود را خورده بودند و شیفت روز آماده رفتن و تحویل سایت میشدند اولین اف ۱۶ اسراییلی برای حمله شیرجه زد اما هدف را گم کرد و نتوانست. دومین هواپیما شیرجه زد و دو بمب خود را مانند بقیه بر بالای سر گنبد راکتور فرود آورد و در کمتر از چند دقیقه دیگر اثری از رآکتور اسیراک وجود نداشت.
در تفاوت نیروی هوایی اسراییل یا پدافند کشورهای عربی و دیگر کشورهای منطقه این نکته اهمیت زیادی دارد که خلبانهای اسراییل بعدا در گزارشهایی که از آرشیو محرمانه اسراییل خارج شدند گفته بودند وقتی ما بالای سر هدف رسیدیم آنها باید از یک ربع قبل ما را در رادارهای خود دیده بودند اما هیچ راداری روی آنها قفل یا هیچ پدافندی به سوی آنها شلیک نکرد. آنها حتی گفتهاند تیم آنها کارکشتهترین واحدهای نبرد هوایی در اسراییل بوند و انتظار یک نبرد هوایی با میگهای مدرن عراقی را هم داشتند . اما حتی یک هواپیمای عراقی آنها را تعقیب نکرد و هیچ موشکی به سوی آنها شلیک نشد که آنها مجبور شوند مانور بدهند یا از خود دفاع کنند. اف ۱۶ های اسراییلی بدون هیچ مشکلی از همان مسیری که آمده بودند بر فراز خاک عربستان باز هم با ارتفاع نود متر پرواز کردند و بازگشتند. وقتی آنها به پایگاهشان بازگشتند شبکههای تلویزیونی نابودی کامل تاسیسات هستهای عراق را اعلام کرده بود.
دولت اسراییل به وزیر دفاع آمریکا اطلاع داد که ما سایت هستهای عراق را بمباران کرده ایم. وقتی به رونالد ریگان خبر دادند که اسراییل بدون اطلاع آمریکا به اسیراک حمله کرده است او ابتدا فکر کرد اشتباه شنیده است. اما در تعریفی که اسراییل از امنیت ملی خود داشت و اطلاعاتی که موساد از روند پیشرفت و رو به اتمام بودن سایت هستهای اسیراک داشت برای بیگین تردیدی باقی نماند که در انجام عملیاتی که برای آن مدتها تمرین کرده بودند حتی یک روز تاخیر نکنند.
عملیات علیه تاسیسات دیروالزور سوریه
۲۶ سال بعد در ششم سپتامبر ۲۰۰۷ خبرگزاریها اعلام کردند که یک مرکز در یکی از بیابانهای مرکز سوریه بمباران شده است. هیچ کسی اطلاع نداشت این مرکز چه فعالیتی داشته یا از سوی چه کشوری بمباران شده است.چند روز طول کشید تا اعلام شد این مرکز از سوی اسراییل بمباران شده است. و باز هم مدتی طول کشید تا معلوم شد این مرکز یک سایت هستهای بوده است. اما اخبار تکمیلی حاکی از این بود که سوریه در این مرکز فعالیتهایی داشته است که تحت نظارت آژانس نبوده است.
اسراییلیها فردا صبح که باک خالی اف ۱۶ ها در ترکیه پیدا شد و نخستوزیر ترکیه به اسراییل اعتراض کرد از طریق ترکها به سوریه پیام دادند که قصد جنگیدن با سوریه را ندارند و به قراردادهای صلح با دمشق پایبند هستند. اما تحمل ندارند تا فعالیتهای مشکوک در شمال مرزهای این کشور انجام شود.
در جریان حمله به سایت دیروالزور سوریه نیز اسراییلیها بر اساس اطلاعاتی که موساد تهیه و آنالیز کرده بود به این نتیجه رسیده بودند که کارشناسان ایرانی و کره شمالی و سوری دیدارهایی با هم در لندن داشته اند. آنها رفتوآمد دیپلماتهای کره شمالی به سوریه را نیز با دقت رصد میکردند و حتی احتمال دادند که قسمتهایی از فعالیتهای مخفی ایران در سوریه در جریان است. ظاهرا اسراییلیها قبلا وارد سایت شده و از خاک منطقه نمونهبرداری کرده و به شواهدی دست یافته بودند که نشان میداد اثاری از مواد رادیو اکتیو در این سایت وجود دارد.
قبلا اسراییل از آمریکا در خواست کرده بود تا از حمله به تاسیسات هستهای سوریه حمایت کند. اما از آنجا که اسراییلیها نتوانسته بودند در مقابل حزبالله خوب مقاومت کنند، کوندالیزا رایس با حمایت بیشتر از اسراییل مخالفت کرده بود.
چگونه پروژه حمله به ایران تبدیل به استاکسنت شد
در جریان فعالیتهای هستهای ایران، اسراییل بارها از آمریکا خواسته بود تا از حمله به تاسیسات هستهای ایران حمایت کند . همه روسای جمهور آمریکا با چنین اقدامی مخالف بودند. اسراییلیها حتی از دولتهای آمریکا در خواست میکردند تا بمبهای ویژه بانکر باستر پنجاه تنی سنگر شکن به اسراییل تحویل داده شود. آمریکاییها می دانستند که اسراییل قصد دارد این بمب را احتمالا بر روی تاسیسات هستهای ایران در نطنز استفاده کند. اگر اسراییل خطا میکرد یا بمبهای چند تنی نمیتوانست سایت نطنز را تخریب کند بحرانی برای آمریکا ایجاد میشد و احتمالا ایران جری شده و روند ساخت بمب را -ولو پیش از آن هم قصد ساخت آنرا نداشت- تسریع میکردند.
از سوی اسراییل به آمریکا پیشنهاد شد اگر از حمله به تاسیسات هستهای ایران حمایت نمیکند پس کاخ سفید یک پروژه دیگر ضد ایرانی را تایید کند. اسراییلیها به دولت بورج بوش پدر پیشنهاد دادند که در طرح حمله ویروسی به تاسیسات ایران با تلآویو همکاری کند. آمریکاییها در ابتدا باورشان نمیشد چنین پروژهای قابل اجرا باشد. اما فعال شدن واحدهای عملیاتی مقابله با حملات سایبری در دولت بوش موضوع پروژه مشترک آمریکا و اسراییل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران را موجه کرد.
هنوز حتی برای خود آمریکا قابل قبول نبود که از راه دور بتوان تاسیسات کشوری را نابود کرد. اسراییلیها مدتها روی طرح از کار انداختن سانتریفوژها کار کرده بودند و تجربیاتی داشتند. با آغاز پروژه همکاری آمریکا و اسراییل برای حمله سایبری به تاسیسات ایران کم کم اظهار نظر رئیسجمهور آمریکا و تایید پروژه از سوی او مهم شد . مستند Zero Days به نقل از خبرنگار نیویورک تایمز نقل میکند که برای فهماندن و قانع کردن جورج بوش در مورد اینکه نبرد سایبری چیست و چگونه کار می کند چند سانتریفوژ از مدلی را که در ایران کار میکرد را سوار کامیون کردند و به دروازه کاخ سفید بردند تا کارکرد آن به جورج بوش نشان داده شود.
بوش این پروژه را تایید کرد اما روند اجرایی آن به دولت رئیسجمهور بعدی باراک اوباما منتقل شد. دولت اوباما در همان سالهای اول طی اطلاعیهای حمله سایبری به تاسیسات زیر بنایی آمریکا مانند تاسیسات برق مترو یا پالایشگاههای آمریکا را اعلام رسمی جنگ به دولت آمریکا اعلام کرد٬ اما پروژه حمله به تاسیسات نطنز و بعد بوشهر دقیقا در زمان او اتفاق افتاد.
وقتی به اوباما اطلاع دادند که به تاسیسات هستهای ایران در نطنز حمله سایبری موفق شده است رئیسجمهور آمریکا بهشدت عصبانی شد. او قبلا با اجرای طرحهای اینچنینی مخالفت کرده بود٬ اما مخالفت او معادل صدور دستور رسمی توقف این پروژهها نبود. اوباما دستور داد هیچکس از دولت یا از مقامهای آمریکا در این مورد اظهار نظر نکند. اوباما با حمله ساییری به نطنز موافق نبود چون معتقد بود این بازی بزودی برگ برنده دشمنان آمریکا خواهد شد و کشوری مانند آمریکا و اروپا از حملات سایبری بسیار بیشتر آسیب میبینند تا ایران یا کره شمالی یا حتی روسیه.
اندکی بعد تاسیسات نفتی آمریکایی آرامکودر عربستان سعودی و بانک آمریکا مورد حمله سایبری قرار گرفت که نگرانی اوباما در مورد اینکه آمریکا خود در معرض جنگ سایبری قرار خواهد گرفت را تایید کرد.
آیا استاکسنت برای اسراییل کافی است؟
شواهد و قرائن حاکی است که اسراییل هنوز با جزییات فعالیتهای هستهای ایران و نوسانهای توافق هستهای با ایران را رصد میکند. منطق اسراییل، در مورد اینکه دستیابی دشمنان اسراییل به سلاح هستهای موجودیت این کشور را تهدید میکند، هنوز بخشی از دکترین امنیتی اسراییل است. معنای عبارت فوق این است که پرونده حمله نظامی اسراییل به تاسیسات هستهای ایران علاوه بر استاکسنت هنوز گشوده است . اسراییلیها معتقدند که آمریکا در توافق با ایران نتوانسته است ملاحظات و نگرانیهای اسراییل را تامین کند. از سویی ٬ تجربه جنگهای الکترونیک و نیز هواپیماهای فوق مدرن ضد رادار اسراییل در کنار یک نیروی هوایی بسیار قدرتمند و کارآزموده، احتمال حمله اسراییل به تاسیسات هستهای ایران را منتفی نمیسازد.
شعارهای مشکوک ضد اسراییلی از سوی مدیران ارشد جمهوری اسلامی بهانههای کافی برای حمله به ایران را در اختیار بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل قرار میدهد که در صحنه جهانی مورد احترام هیچ نهاد و کشوری نیست. اما به جرات میتوان گفت که پیگیریها و لابیهای او علیه پرونده هستهای ایران بسیار بیشتر از مدیریت رهبر ایران بر آینده کشور ایران تاثیر داشته است.
در واقع ادامه شعارهای ضد اسراییلی هزینههایی را برای مردم ایران ایجاد میکند که مانند جنگ ایران و عراق عواقب آن تا جهنم ادامه دارد. برای اینکه بدانیم ادامه شعارهای ضد اسراییلی چه معادلههایی را در اطراف ایران فعال میکند فقط میتوان به مقایسه سرانگشتی سایز و تجربه و دانش فنی نیروی هوایی فرسوده ایران و اسراییل پرداخت.
در آستانه ریاستجمهوری دونالد ترامپ باید از این ترسید که فرماندهان ارتش اسراییل و بویژه نیروی هوایی اسراییل از برجستهترین و دوره دیدهترین و کارآزمودهترین و پر سابقهترین پرسنل نظامی ارتش اسراییل هستند. اما در ایران حسن فیروزآبادی رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح کشور در واقع هیچگاه نظامی نبوده است. سایز کمر حسن فیروزآبادی به عنوان ارشدترین شخص نیروهای مسلح ایران نمایانگر تفاوت کمیت و کیفیت نیروهای رزمی در ایران و اسراییل است.
ضمن اینکه زیر سوال رفتن برجام از سوی ترامپ همه خطر هایی را که تاکنون از اسراییل متوجه ایران بود را دوباره و با جدیت بیشتری فعال می کند. مضاف بر اینکه خود نهادهای امنیتی ایرانی معتقدند اسراییل در ایران نفوذ و آدم های زیادی دارد که معادله ها را هرچه بیشتر علیه ایران پیچیده می سازد.
پایان
بخش های پیشین این نوشته:
بخش اول: جزییات حمله سایبری به تاسیسات غنیسازی نطنز
بخش دوم: روزی که صداوسیما اطلاعات سایت نطنز را به استاکسنت لو داد
منابع:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-b2e7ec44b7.html
http://www.centralclubs.com/topic-t82952.html
https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Opera
https://www.youtube.com/watch?v=PeHc4vbQrN y
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…