ضمن تسلیت به همه ی کسانی که از آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرات مثبتی دارند، یادی می کنم از آخرین نماز جمعه ی وی. برای ارزیابی و انتقاد از مجموعه ی عمل کرد وی ان شاء الله فرصت کافی خواهیم داشت.
نماز جمعهای که در آخرین جمعهی تیرماه ۱۳۸۸ با امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد، نیز نماز مقاومت بود. مردم معترض یک صد اشعار می دادند: “هاشمی هاشمی سکوت کنی خائنی”! با خود می گفتم خطیب چه کار سختی دارد. او می خواهد چه کند؟ خطیب بر سر بزنگاه انتخاب قرار گرفته است: طرف مردم یا طرف دیگر. خطیب سرانجام سخن گفتن آغاز کرد، در حالی که دل ها سخت می تپید. این بار، سخنان اش را مردم به گوش جان می شنیدند. این نماز و این خطبه خوانی با هر نماز دیگر و خطبه ی دیگری متفاوت بود. رفته رفته که او عنان سخن را به دست گرفت و به پیش رفت، معلوم گشت که این نماز جمعهای است که خطیب میکوشد منعکس کنندهی صدا و خواست مردم باشد نه صدا و خواستی غیرمردمی. بعد از نمازجمعههای طالقانی، نماز جمعههای تهران کمتر چنین خصلتی داشته اند. خطیب مدّتی بود که سخن آغازیده بود. ابتدا یادی کرد از نماز جمعههای آیتالله طالقانی. سپس از تاریخ اسلام سخن گفت و تأکید کرد که پیامبر اسلام در مدینه و در طی فرآیند جامعهسازی بر مردم تکیه کرد و نه بر زور (خطیب داشت بهتلویح به حاکمان توصیههایی میکرد)؛ الّف بین قلوب کرد و با همهی قبیلهها و پیروان مذاهب ارتباط برقرار کرد و مدینه را متّحد ساخت. خطیب در حالی که در صدایش بغضی نهفته بود به اینجا رسید که پیامبر در روزهای آخر عمر دید که در میان امّتاش تفرقه ایجاد شده است و به سراغ مردگان بقیع رفت و رو به آنها گفت که مرگ بر شما گوارا باد! که ما اینک در روزهای بدی به سر میبریم. هاشمی رفسنجانی بغضهای خود را در بغضهای پیامبر واگو میکرد. تمام خطبهی اول به قرینهسازی بین تاریخ نهضت پیامبر و نهضت انقلاب ۱۳۵۷ و تاریخ پس از آن گذشت. اینجا بود که او گفت که پیامبر از مسلمانان خواست که مغرور و متکبّر نشوند و باز هم داشت به تلویح نصیحت میکرد و تذکّر میداد. خطبهی اول در حالی بهپایان رسید که حرکت پیامبر اسلام حرکتی مردمی و بدون تکیه بر زوری که علیه مردم استفاده شود، توصیف شده بود. پیش از پایان خطبهی اول او تأکید کرد که همین اصول حرکت پیامبر، در انقلاب ما مبنای عمل بوده است.
خطبهی دوم با بحث از انقلاب و نهضت آیتالله خمینی شروع شد. خطیب تأکید کرد که جوهر انقلاب تکیه به مردم است. سپس به استناد آیتالله خمینی به حدیثی از علی بن ابیطالب بهنقل از ابن طاووس اشاره کرد؛ حدیثی که در آن پیامبر به علی بن ابیطالب میگفت: که تو ولی این امّت هستی. اگر کار را به تو سپردند ادارهی امورشان را بهعهده بگیر و اصلاح کن و ادامه بده و اگر بر سر تو اختلاف کردند، کارشان را به خودشان بسپار (من سخنان خطیب را نقل به مضمون کردهام). او حرکت آیتالله خمینی را حرکتی اسلامی و مردمی تعریف کرد و گفت که جمهوری اسلامی یک لفظ نیست بلکه واقعی است. جمهوری اسلامی بدون اسلام به بیابان و بیراهه میرود و بدون جمهوری، اصلاً قابل تحقق نیست. خطیب جمعه سپس بهنحوی صریحتر به سراغ مسائل سیاسی روز رفت. نخست، رفتار حکومت چین را با مسلمانان اویغور استان سین کیانگ خیلی معتدل و ملایم زیر سؤال برد و از حکومت چین خواست که در رفتار خود تجدید نظر کند؛ و این مسألهای بود که دولت آن را مسکوت گذاشته بود. پس از آن، اشارهای به فلسطین و افغانستان کرد و بعد به مسائل داخلی برگشت و دربارهی انتخابات سخن گفت. در اینجا بود که او حرکت مردم را در انتخابات باشکوه دانست و همهی امتیاز آن را به مردم نسبت داد و بلافاصله افزود که چند روز پیش از انتخابات بذر تردید را کاشتند. از این جا انتقادات وی از نهادهای مختلف آغاز گشت. خطیب جمعه نخست به نقش منفی صداوسیما در این کار انتقاد کرد و تلویحاً پس از انتخابات را زیر سؤال برد. بعد نوبت انتقاد از شورای نگهبان بود. خطیب گفت که شورای نگهبان از فرصت داده شده درست بهره نبرد. پس از آن، او گفت که اعتماد مردم – و این جا تأکید کرد که منظوراَش از مردم همان معترضین است و او آنها را جمع وسیعِ فهیم نامید- باید برگردد. در حالی که تأکید میکرد میخواهد فراجناحی سخن بگوید، راهحلهایی را برای آنچه او آن را وضعیتی که اصل نظام را بهخطر انداخته است و خطیب آن را با ذکر تأسّفاش بحران نامید، ارائه کرد. او سپس گفت که باید زندانیان سیاسی آزاد بشوند و از حکومت خواست که از خانوادههایی که در اعتراضات صدمه و لطمه دیدهاند دلجویی کند. او گفت که باید عاقل باشیم و سعهی صدر داشته باشیم و همدیگر را تحمّل کنیم. در مدّت سخنگفتن خطیب، مردم بارها و بارها سخناناش را با شعارهای شان قطع کردند: هاشمی هاشمی تشکر..
یکبار هاشمی رفسنجانی از آنها خواست که بهخاطر شرایطی که در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران وجود دارد (اشاره به برخورد و ستیز میان مردم و نیروهای امنیتی) میخواهد سخناناش را زودتر بهپایان برساند. بدین ترتیب، خطیب به شرایط سخت سخن گفتناَش اشاره کرد. یکبار نیز وقتی مردم شعار میدادند گفت که من دارم خواستههای شما را از شما بهتر میگویم و بدین ترتیب، آنان را به آرامش و سکوت دعوت کرد. او همچنین از رنجیده شدن مراجع تقلید و علمای دین سخن گفت و تأکید کرد که ما نباید کاری کنیم که بیگانهها به ما بخندند و در نقش راهنمای ما ظاهر شوند. خلاصه، خطیب نماز جمعه بهگونهای سخن گفت که مردم معترض از او انتظار داشتند؛ او فقط از ابطال انتخابات سخن نگفت. با این خطبه ها هاشمی فرصتی فراهم کرده بود برای پیوند میان حاکمان و مردم معترض. هر گز این خطبه های او از یاد مخاطبان اش نمی رود. او پیش از این ده ها بار خطبه خواند اما هیچ یک در یاد نمانده بود.
منبع: کانال تلگرام حسن محدثی
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…