خصوصیات شخصی و شخصیتی رهبر جمهوری اسلامی مانند هر رهبر غیرمنتخب دیگری در نظامی غیردموکراتیک، به بخش جداییناپذیری از سیاست روز تبدیل شده است و بسیاری از تحولات سیاسی را میتوان با ارجاع به شخصیت و خلقیاتش فهم و تحلیل کرد.
مثلاً وی مانند سلف خود در بهکار بردن الفاظ و اوصاف و عناوین حوزوی در خطابکردن دیگران وسواس دارد. هرچند خود وی برخلاف روحالله خمینی که مرجعی شناختهشده و مبرز بود، در میان حوزویان از نظر سطح علمی مهم شمرده نمیشود و مراتب حوزوی را تا سطوح عالی طی نکرده است، اما بهواسطه رهبری جمهوری اسلامی خود را مجاز میداند ترجیحات شخصی (کینه، دشمنی، دوری و نزدیکی سیاسی) را در بکار بردن این عناوین دخیل نماید.
مرور پیامهای تسلیتی که برای درگذشت افراد صادر کرده است یکی از راههای فهمیدن روحیات وی است، هرچند تنها منبع و مرجع فهمشان نیست.
در اینجا به دو پیام تسلیت وی برای مرگ دو شخصیت برجسته که نسبت به هر دو حس رقابت و احتمالا کینه داشته است، میپردازم: یکی پیام وی به مناسبت درگذشت آیتالله شیخ حسینعلی منتظری و دیگری به مناسبت درگذشت آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی
پیام نخست:
بسماللهالرحمنالرحیم
اطلاع یافتیم که فقیه بزرگوار آیتالله آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری رحمهاللهعلیه دارفانی را وداع گفته و به سرای باقی شتافتهاند. ایشان فقیهی متبحّر و استادی برجسته بودند و شاگردان زیادی از ایشان بهره بردند. دورانی طولانی از زندگی آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظیمالشأن گذشت و ایشان مجاهدات زیادی انجام داده و سختیهای زیادی در این راه تحمل کردند. در اواخر دوران حیات مبارک امام راحل امتحانی دشوار و خطیر، پیش آمد که از خداوند متعال میخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خویش بپوشاند و ابتلائات دنیوی را کفارهی آن قرار دهد. اینجانب درگذشت ایشان را به همهی بازماندگان بویژه همسر مکرّمه و فرزندان محترم آن مرحوم تسلیت میگویم و رحمت و مغفرت الهی را برای وی مسألت میکنم.
سیّد علی خامنهای
۲۹/ آذر/ ۱۳۸۸
بر چند نکته در باره این پیام میتوان تاکید کرد:
۱-وی را پیشاپیش در دادگاه الهی محکوم میداند و از خدا میخواهد از وی درگذرد.
۲- اشاره کلی به سختیهای زیادی که وی در راه مبارزه متحمل شد بدون اشاره به شهادت فرزندش شهید محمد منتظری
۳- در این پیام که در بحبوبه بحران کودتای سال ۸۸ صادر شده است، وی در فراز پایانی پیام با تبختری عجیب از داوری الهی درباره مرحوم منتظری سخن میگوید و بلاها و ظلمها و تضییقاتی که وی و حکومت وی بر سر مرحوم منتظری آوردهاند، به عنوان پیشپرداخت در دادگاه الهی یاد میکند.
در واقع رهبر جمهوری اسلامی خود را نه تنها مأمور اجرای حکم الهی که تشخیصدهنده آنها نیز میداند. در زمان قرائت این پیام در پایان مراسم تشیع پیکر مرحوم آیت الله منتظری در قم، جمعیت عظیم، با هو کردن وی پاسخی محکم به این «خودخدا پنداری» وی دادند.
پیام اخیر وی درباره هاشمی رفسنجانی نیز نکات بیشتری را آفتابی میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد. او نمونهی کمنظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.
سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمیشناسم که تجربهای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخساز به یاد داشته باشم. اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهی الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهی ما مسئولان جمهوری اسلامی است. غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له
سید علی خامنهای
۱۹ دیماه ۱۳۹۵
در این پیام ضعفهای شخصیتی رهبر جمهوری اسلامی به روشنی آشکار شده است:
۱- وی را «حجت الاسلام و المسلمین» خطاب کرده است.
۲- به خناسانی اشاره میکند و اینکه علیرغم سعیشان، «محبت هاشمی به رهبر جمهوری اسلامی» بیخلل باقی ماند.
۳- در سوابق هاشمی به دوران ۸ ساله ریاست جمهوری اسلامی ایران اشاره نمیکند.
درباره مورد نخست: سابقه تحصیلات حوزوی وی هیچ کمتر از رهبر جمهوری اسلامی نبود. حال چگونه است وی خود را مرجع شیعیان جهان و صاحب فتوا و مرجع تقلید میداند، اما هاشمی رفسنجانی را همچنان حجتالاسلام و المسلمین می خواند. برای «آیتالله» شدن و یا قلمداد شدن در میان حوزویان سه شرط رایج است: اساتید، شاگردان و آثار. سیدعلی خامنهای و اکبر هاشمی رفسنجانی در شاگردی اساتید طراز اول؛ تربیت شاگردان مطرح؛ و نگارش و انتشار آثار مطرح در حوزه فقاهت و اجتهاد بسیار شبیه و یکساناند. اما چگونه است که رهبر جمهوری اسلامی رساله عملیه دارد و شهریه میدهد و درس خارج برگزار میکند، اما هاشمی حتی آیتالله خطاب نمیشود؟! مگر اینکه موقعیت سیاسی و حکومتی را هم در میان شروط بالا دخیل بدانیم.
درباره مورد دوم: صفت «خناسان» که در پیام رهبر آمده است جای بسی توجه دارد. نیکوست که رهبر جمهوری اسلامی به خناسان اطراف خود توجهی داشته باشد. فهرست خناسان در کنار وی بلند است اما میتوان به بعضی از آنها اشاره کرد:
حسین شریعتمداری، حسین طائب، احمد جنتی، محمدتقی مصباح، محمد یزدی، محمدرضا نقدی، صادق لاریجانی، عزیز جعفری، وحید حقانیان، محمود احمدی نژاد و … قطعاً این خناسان مانع اصلی بهبود شرایط کشور و آرامش مردم و پیشبرد اهداف و منافع ملی هستند و همواره توسط رهبر جمهوری اسلامی قدر دیدهاند و بر صدر نشستهاند. بالاترین خناس این روزهای کشور «صدا و سیمای میلی» است که جز تخریب و توهین و افترا و قلب واقعیت و دروغ درباره مخالفان رهبر جمهوری اسلامی چیز دیگری صادر و منتشر نمیکند. وی اگر علاقهمند است دیگران همچنان به وی علاقه داشته باشند. بهترین راه تغییر سیاستهای یکطرفه و فتنهانگیز صداوسیمای میلی است.
دوم: اینکه دیگران باید و حتماً رهبر جمهوری اسلامی را دوست داشته باشند و دارند جز نشان «خودشیفتگی» نیست. این روحیه اشتباه و خودبرتر بین که در وی مستتر است و در موارد اینچنینی عیان میشود، همراه با «کینه ورزی» وی که جملگی بر آن متفقاند، اساساً وی را از عدالت در حکومت داری ساقط کرده است.
درباره مورد سوم: هاشمی رفسنجانی پیش از شهرت ریاستاش بر مجمع تشخیص مصلحت، به سردار سازندگی و دوران ریاست جمهوریاش بلافاصله پس از مرگ رهبر نخست جمهوری اسلامی و پایان جنگ هشت ساله مشهور است. اثرات مجموع اقدامات مثبت و منفی وی به عنوان رییس جمهوری مقتدر تا کنون در فضای سیاسی اقتصادی اجتماعی حضور دارد. اینکه رهبر دوم جمهوری اسلامی به دوران نخستین رییسجمهوری که با وی همکاری کرده است در پیام تسلیتش اشاره نمیکند جز نشانی از ناخرسندی وی از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی نیست. یادآوری آن دوران که سالهای نخست رهبری وی بوده و بشدت زیر سایه نام و اقتدار و نقش بی بدیل هاشمی در رسیدن وی به مقام رهبری بود، برای رهبر جمهوری اسلامی خوشایند نیست. همچنین دیگر اقدامات وی در مقام رییسجمهوری و از جمله مهمترین آن که تضمین سلامت انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ و انتخاب سیدمحمد خاتمی و شکست نامزد محبوب خامنهای یعنی ناطق نوری بود بهشدت خشم رهبر جمهوری اسلامی را برانگیخته است؛ لذا ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی از فهرست مناصب وی حذف میشود.
نکته مهم و مشترک در هر دو پیام این است که وی درگذشت این دو شخصیت محبوب مردمی را به مردم ایران تسلیت نگفته و تنها با خانواده این دو همدردی کرده است. حال آنکه در پیامهای تسلیتش درباره شخصیتهای غیرمحبوب مانند محمدرضا مهدوی کنی، به مردم ایران نیز تسلیت گفته است. طرفه آنکه در تشییع پیکر مرحوم منتظری در شهر قم نزدیک به یک میلیون نفر و در تشیع پیکر هاشمی رفسنجانی در تهران حدود دو و نیم میلیون نفر حضور داشتند. وی در پیام تسلیتش درباره آیتالله موسوی اردبیلی هم هرچند به مردم ایران تسلیت نگفته است با این همه به «شاگردان و مقلدان» وی نیز اشاره کرده است اما در پیام تسلیتش درباره آیتالله منتظری که عمری در تربیت شاگرد مصروف داشته و مقلدین فراوانی داشت هیچ اشارهای به استادی وی و مقلدانش نکرده و بدانها تسلیت نگفته است.
نکاتی ازین دست نشان میدهد رهبر جمهوری اسلامی مسائل شخصی را در پیامهای تسلیت خود درباره افرادی که از نظر سیاسی زاویه دارند بهشدت دخالت میدهد و حتی در ظاهر هم تلاش نمیکند بدون آشکار کردن اختلافات درباره فوت دیگران سخن بگوید.