امروز در بیستودومین سالگرد درگذشت زندهیاد مهندس بازرگان بیشازپیش اندیشه آزادیخواهی و حاکمیت ملت در چارچوب قانون که او در نظر و عمل در طول ۶٠ سال خدمات خود به آنها پرداخته است، مورد توجه نخبگان و فعالان سیاسی جامعه مدنی کشور ما به عنوان پیشنیاز توسعه قرار گرفته است.
ابعاد گوناگون شخصیت، اندیشه و خدمات علمی، اجتماعی و سیاسی مهندس بازرگان در دهههای گذشته مورد بحث و بررسی و نقد صاحبنظران بوده و هست. یکی از خصوصیات برجسته آن زندهیاد انسجام و تداوم اندیشه آزادیخواهی در طول ۶٠ سال حیات فکری و سیاسی آن مرحوم است. رمز این انسجام فکری، همانگونه که مهندس بازرگان خود در آثار خویش ازجمله در دفاعیات دادگاه نظامی سال ١٣۴٢ بیان داشتهاند، بر سه پایه: آشنایی با قرآن، آشنایی با تاریخ و خصوصیات مردم ایران و همچنین آشنایی با جوهر تمدن کشورهای توسعهیافته قرار دارد. ازاینرو با وجود گفتمانهای غالب علیه اندیشه وی در مقاطع مختلف این دوره، مهندس بازرگان تحتتأثیر آنها قرار نگرفته و همواره با ایمان و آگاهی بر این اندیشه پا فشرده است. در دوران سلطه فرهنگ مارکسیسم بر ادبیات سیاسی ایران قبل از انقلاب و همچنین در سالهای بعد از انقلاب مهندس بازرگان شماتت معارضان و حتی گاهی دوستان نزدیک خود را تحمل کرد، اما هیچگاه تسلیم نشد و انسجام اندیشه سیاسی خویش را مخدوش نکرد. در آموزههای قرآنی این مشخصه از ویژگی خاص مؤمنان راستین و اهل تقواست که صاحب «قول سدید» هستند.
مهندس بازرگان در طول عمر پربرکت خود این اندیشه را در عرصه نظری در بسیار از آثار خویش و در عرصه اجتماعی با تأسیس نهادهای مدنی با جدیت پیگیری کرده است. به عنوان نمونه در عرصه نظری به دفاعیات آن مرحوم در دادگاه نظامی سال ١٣۴٢ با عنوان “چرا با استبداد مخالفیم”، مقالات چهارجلد بازیابی ارزشها و آخرین سخنرانی آن زندهیاد با عنوان «بعثت و آزادی» در انجمن اسلامی مهندسین میتوان اشاره داشت. در عرصه جامعه مدنی نیز میتوان به تأسیس و همکاری با انجمنهای اسلامی در دهههای ٢٠ و ٣٠، نهضت مقاومت ملی در دهه ٣٠ و نهضت آزادی ایران در دهه ۴٠ و همچنین جمعیت دفاع از آزادی و حقوقبشر در سال ١٣۵۶ و جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت در سال ١٣۶۴ نام برد. نقش کلیدی و مؤثر آن زندهیاد در جریان تأسیس، همکاری و مدیریت این نهادهای جامعه مدنی ایران بخشی از تاریخ چند دهه معاصر ایران را تشکیل میدهد که سوابق آن در حد مقدور در اسناد مکتوب و رایانهای در اختیار علاقهمندان قرار دارد.
آنچه در این یادداشت بهاختصار به آن میپردازم مبانی اندیشه سیاسی شادروان مهندس بازرگان، به طور مشخص درباره آزادی، حاکمیت ملی (دموکراسی) و حقوق و کرامت انسان (حقوق بشر) و پیش از آن نفی استبداد، خودکامگی و اقتدارگرایی است.
درباره مفهوم آزادی از انقلاب مشروطیت تاکنون مخالفان این اندیشه تعریضها و نقدهای فراوانی داشتهاند. برای پاسخ به مخالفان، بازرگان میگوید: «اصلا معنی و منظور از آزادی در ذهن واضعین و مدافعین اولیه، که به خاطر آن فداکاریها و قربانیهای فراوان داده و جنگ و جدال کردهاند و در آیین ما که طرفدار آن هستیم، آزادی برای هوا و هوس یا طغیان و تعدی نبود. منظور از آزادشدن از اسارت هوسبازان و طاغیان و متعدیان است. بیرونآوردن مردم از عبودیت و حاکمیت سلاطین به حاکمیت قانون، حال اگر عیبی و ایرادی در آنجاها باشد به قوانین موضوعه است نه به آزادی» و سپس مبانی ایجابی آن را چنین معرفی میکنند: «آن آزادی که نهضت آزادی ایران به نام آن و بهخاطر آن تأسیس شده تقلید از مغربزمین نبود بلکه تبعیت از اسلام و قرآن بود… در اعلامیه یا افتتاحیه تأسیس نهضت آزادی در سال ١٣۴٠ گفته بودیم: “اقتضای اطاعت از خدا مبارزه با بندگی غیراوست و شرط سپاس ایزدی تحصیل آزادی برای بهکاربستن آن از طریق حق و عدالت و خدمت است. ما باید منزلت و مسئولیت خود را در جهان خلقت بشناسیم تا به رستگاری و پیروزی نائل شویم» و سپس شادروان مهندس بازرگان مطالبات مردم و خود را دراینزمینه اینچنین توصیف میکنند: «ما آزادی بیان، اجازه اجتماع و دخالت معقول قانونی در امور کشور را به عنوان حقی الهی و مقدمهای برای انجام وظیفه دینی، از دولتها مطالبه مینمائیم و برای پاککردن و پاکبودن جامعه است که اصرار داریم آزادی باشد تا هر صاحبنظر و هر شاکی و ناراضی و ضعیف، یا مدافعین آنها، بتوانند بدون دغدغه خاطر، حرف خود را بگویند و حق خود را بخواهند». مهندس بازرگان و یاران او در طول چند دهه گذشته بخش عمدهای از تلاش و تکاپوی خویش را متوجه استبداد – به هر صورت و به هر نام – کردهاند؛ زیرا آزادیخواهی و استبدادزدایی را دو روی یک سکه میدانند. در غیاب آزادی چیزی جز استبداد، دیکتاتوری یا اختناق و اسارت و هلاکت نخواهد بود. براین پایه مهندس بازرگان میگفت: «گرفتن آزادی از انسان بزرگترین خیانت به سرنوشت او و اهانت به مقام و حیثیت انسان بوده و آدمیزاد را به حیوانیت و بردگی سوق میدهد».
اگرچه مهندس بازرگان و یاران او به استبداد و مظاهر آن توجه بیشتر داشته و مبارزه با آن را در سطح بالا و مقدم بر مبارزه با استعمار یا استیلای خارجی میدانند اما همواره استبداد و استیلا را دو دشمن آزادی و حاکمیت ملی میدانند زیرا با تأمین آزادی و حاکمیت ملی (دموکراسی) است که شکست آن دو حاصل میشود. حافظ و ضامن آزادی چیزی جز خود مردم یا حاکمیت ملی از طریق انتخابات آزاد و سالم و مراقبت مستمر مردم یا انجام فریضه قرآنی امربهمعروف و نهیازمنکر نمیتواند باشد و در غیراینصورت همانگونه که مولای متقیان در نهجالبلاغه فرمودهاند اشرار بر جامعه مسلط خواهند شد و دعاها مستجاب و خواستهها برآورده نمیشود.
براساس این اندیشه آزادی و دموکراسی فرایندی است که مردم باید در آن بهتدریج با تقویت نهادهای مدنی ازجمله احزاب آن را بیاموزند و رفتار فردی و اجتماعی خود را اصلاح کنند؛ بنابراین دستیابی به آزادی و دموکراسی مستلزم فرایندی است که در آن مردم یاد میگیرند. به نظر نگارنده گفتمان غالب در جامعه امروز ما، بهویژه پس از تحولات دهه ٨٠ و تجربه دو انتخابات سالهای ٩٢ و ٩۴، با وجود طیف دیدگاههای اجتماعی همین اندیشه سیاسی شادروان مهندس بازرگان یعنی آزادیخواهی و استقرار حاکمیت ملی است تا تحقق عدالت و تأمین استقلال کشور با وفاق و همدلی ملی امکانپذیر شود. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
منبع: روزنامه شرق
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…