سخنرانی ترامپ تا حدودی با سخنرانیهای احمدینژاد بعد از ۱۳۸۴ و بعد از آن بیشباهت نبود. احمدینژاد هم در جریان انتخابات ۱۳۸۴ نهایتا در برابر هاشمی نماینده اصولگراها شد، ولی بعدا مواضع و رویکردهایی گرفت که گویی بر حرکتی پوپولیستی و غیروابسته به اصولگراها سوار است. ترامپ هم با حرفهای امروزش به نوعی نقش یک اپوزیسیون خارج از دستگاه و بیارتباط با جمهوریخواهان را به نمایش گذاشت، آن هم در حالی که مراسم تحلیفش در کنگرهای برگزار میشد که اکثریتش دست همحزبیهایش است و بسیاری از کارها و برنامههایش بدون موافقت این کنگره محافظهکار پیش نخواهد رفت. و احتمالا با توجه به ساختار قدرت در آمریکا مقدر این خواهد بود که در انتها احتمالا پوپولیسم ترامپ در برابر محافظهکاری استابلیشمنت مچ بیاندازد، از جمله در عرصه مناسبات بینالمللی. در عرصه داخلی همین حالا هم با ترکیبی که کابینه ترامپ گرفته و میلیاردرها و چهرههای نزدیک به حلقههای اصلی قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی در آن دست بالا را دارند معلوم میشود که تعرض و تهاجمش علیه استابلیشمنت و «باتلاق واشینگتن» در حد شعارهایی عوامپسندانه باقی خواهد ماند، چنان که کارنامه احمدینژاد هم در انتها صد و هشتاد درجه با شعارهایش متفاوت بود.
ترامپ قول سرمایهگذاریهای بیشتر و ایجاد اشتغال در آمریکا داد، آن هم در حالی که هم در حرف و هم در کابینهای که معرفی کرده بیش از پیش بنا را بر مقرراتزدایی از اقتصاد، و حذف موانع و محدودیتهای اندکی گذاشته که بعد از شروع بحران مالی در سال ۲۰۰۷ برای مهار آز و حرص سرمایه مالی و بانکی اعمال شده است. کاهش شدید مالیاتها هم از دیگر برنامههای اقتصادی ترامپ و امتیاز به ارباب سرمایه و اقتصاد است. به این ترتیب معلوم نیست که منابع مالی لازم برای قول و قرارهای مربوط به سرمایهگذاری جهت بازسازی زیرساختها و ایجاد اشتغال از کجا تامین خواهد شد. گفتن ندارد که استقراض از سیستم بانکی و مقروضکردن بیشتر دولت در این رهگذر دودش بیش از همه به چشم همان اقشار و طبقاتی میرود که ترامپ مدعی است به نمایندگی آنها وارد کاخ سفید شده.
در عرصه سیاست خارجی ترامپ بیشتر بر طبل انزواگرایی کوبید و این که متحدان باید به دنبال امنیت خودشان باشند و ارتش و سرمایههای آمریکا را برای امنیت خود ندوشند. انزواگرایی البته با خصوصیات و منافع و کارکرد ارتش و مجتمع صنعتی/ نظامی آمریکا سازگار نیست و به لحاظ اقتصادی هم، در دوران جهانیشدن اقتصاد امری ناممکن است. از این همین رو به نظر میرسد که ترامپ با این شعارها بیش از همه در صدد گرفتن امتیاز از متحدان در شراکت در هزینههای تسلیحاتی و امنیتی از یک سو و سمتدادن بیشتر روند جهانیشدن به سوی منافع آمریکا از سوی دیگرست. این دومی را ترامپ مایل است که در قراردادها و پیمانهای دو جانبه با کشورها به آن دست یابد و پای قرارهای دستجمعی که محدودیتهای بیشتری برای منافع آمریکا به سود منافع همه طرفها ملحوظ میکند نرود. و چه جای گفتن که احیای بیشتر اقتصاد آمریکا، برای حضور همچنان موثر آن در روندهای جهانی با ایدههای عقبماندهای مانند احیا صنعت فولاد و ذغال سنگ که شعار ترامپ بوده سنخیتی ندارد. این دیدگاه به مزایا و امتیازهای آمریکا در عرصههای فناوریهای نوین و مجهزکردن شمار بیشتری از جمعیت کشور برای سوار شدن بر قطار این گونه فناوریها بیاعتناست.
اولین خبری که از کاخ سفید تعلقگرفته به ترامپ رسید این است که سیستم دفاع ضد موشکی علیه ایران و کره شمالی مستقر خواهد شد، نشانهای از ارجحیت تمرکز بر مسائل دفاعی بینالمللی و ایجاد کار و فعالیت برای مجمتمع صنعتی/ نظامی.. و این از سویی هم به این معناست که از همین حالا ترامپ احتمالا با روسیه وارد دورانی مشکل میشود. کرملین همیشه گفته است که چنین سیستمی نه برای مقابله با ایران و کره شمالی که متوجه بر هم زدن توازن قوای غرب با روسیه است. اگر ترامپ به دنبال تحقق واقعی این سیستم باشد، یعنی این که بر خلاف امیدها و حرفهای اولیه، واقعیت مناسبات آمریکا و روسیه پیچیدهتر از آن است که اظهارات مثبت ترامپ نسبت به کرملین بتواند اساسا آن را تغییر دهد.
ابهامات و تناقضات دستکم تا چند ماهی سیاستهای ترامپ را همراهی خواهند کرد: تناقض میان پوپولیسم و محافظهکاری از یک سو و میان منافع اقتصادی و مصالح و منافع مجمتع نظامی/ صنعتی جهانیشده آمریکا با انزواگرایی و کوبیدن بر طبل ملیگرایی از سوی دیگر.
جهان دوران ترامپ که با وداع اوباما شروع شد وارد چالشهای جدیدی میشود.
منبع: فیسبوک نویسنده